جمع بندی و نتیجه گیری
وظیفه ما این است که مواظب باشیم و گاه و بیگاه به هر بهانه ای به نفرین لب نگشاییم مخصوصا والدین محترمی که گاه از سر عصبانیت فرزندان دلبندشان را نفرین می کنند ، تصور کنید یکی از این نفرین ها کارساز شود چه خواهد شد؟ گفتیم نفرین بی جا گاه به خود شخص بر می گردد پس باید در این مسأله جوانب احتیاط را کاملا رعایت کرد تا مبادا آثار سوء نفرینمان گریبانگیر خودمان شود.
#انفاق
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
انفاق در لغت به معنی گذشتن از هر چیزی و از بین رفتن ان با تمام شدن اون چیز هست
در اصطلاح بیرون کردن مال از ملک و قراردادن اون در ملک دیگری هست که یا واجب شرعی میشه مثل زکات و خمس و نفقه و... ویا مستحب میشه مثل صدقه یا شاید بشه گفت هبه و صلح
ببنید دوستان ما دو نوع نفقه داریم نفقه واجب مطلق و نفقه واجب مشروط مطلق که نفقه همسر هست و در هرحال واجب هست
اما نفقه پدر و مادر و اولاد واحب هست بشرط استطاعت
من گاهی میبینم به عنوان مثال فرزتدانی با اینکه تمکن مالی دارن چون پدر و مادر بقول خودشون پیر شدن و بی کلاسن از خونه انداختن بیرون فرزندان غرق در نعمت هستند اما پدز و مادر بنون شب محتاج
در قانون ما چند وکالت داریم یکی لز اونا که وکیل معاضدتی هست وکیل معاضدتی برا افراد معسر هست معسر یعنی کسی که تمکن مالی ندار از اعسار میاد اینا رو راهنمایی کنید به کانون وکلای اون شهر اونحا بصورت رایگان یک وکیل در اختیارش قرار میدن که از طریق دادستانی فرزندان رو الزام به پرداخت نفقه پدر و مادر میکنن
اما نفقه مستحب که عرض کردم خداوند در اول ایه سوره بقره و ایات متعدد دیگر به انفاق تاکید کرده در این ایه میفرماید ما از انچه بشما روزی کردیم در راه خدا اتفاق کنید
ببیتید دوستان ما انسانها مثل زنجیر بهم وصل عستیم پس مجبوریم به هم کمک کنیم کسی که اینکاز رو نمیکنه جهل به زتدگی اتسانیت و .. دره و نمیدونه که داره علاوه براینکه خشم خدا رو بر می انگیزه موجبات بدبختی خودش رو هم فراهم میکنه بع عنوان مثال شخصی در همسایگیش جوانی فقیر زندگی میکنه و بیکاره و وضع مالی هوبی هم نداره
اما این شخص در سه شغل کاز میکنه و در اومد خوبی داره اما این قد صداقت نداره که قانع به یک شغل باسه در شرلیطی که افراد بیکاز در جامعه زیاده خب این جوان بی کار و بی پول با انواع نیاز های مادی و غریزی چکار باید بکنه و میکنه؟؟؟
خیلی ببخشید اون شخص سه شیفت کار میکنه شده مثل مورچه فقط مشغول جمع کردن مال هست این جوان همسایه رو به طمع میندازه برا دزدی
گاهی به غریزه فک میکنه میگه خب این یارو هیچ وقت در خونخ نیست تاموسش در خونه تنهاس میره سراغ ناموس اون زن چون از شوهره همیشه در حال کار مهز و عاطفه نمیبینه دل به این جوان میده و این جوان جای اون سخص انجام وظیفه میکنه