امروز هم گذشت
دوشنبه بود
نامه عملم را خواندید مولا جان...؟
باز هم غصه خوردید؛
میدانم.
میدانید آقا جان!
تمام دغدغهام این است که:
«چه کنم با چهکنمهای دلم؟»
اما شمایید
تمام رویا و خواستنیهای ما،
و میگویند هرچیزی بهایی دارد
پس بهایش را خواهم داد
با هر سختی
و به هر طریقی...
و میآیم آقا جان
میآیم
و میسازمش
یعنی
کمکم کنید که بسازمش
نَفْسم را
برای سربازیتان
برای همرکابیتان
چرا که خوب گشتهام
و میدانم
غیر از این کار، در دنیا خبری نیست...
در این افکار بودم
و شعر میخواندم،
شاعر چه خوب حرف دلم را سروده بود:
«بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزلههاست»
(فاضل نظری)
#مولا❤️
#حکیمملّامحسناسماعیلی
جمع ما به لطف مولا جمع است👇
@maktabkhaneh_hakim