#ادامه...
همین که چرخیدند و روی خود را به حضرت علی (ع) برگردانیدند، چشمشان افتاد به #باغهای سبز و خرّمی که نهرهای آب در آنها جاری بود و ساختمانهای با شکوهی در درون آنها جلب توجّه می کرد.
پس چون به سمتی دیگر نگاه کردند #شعلههای وحشتناک #آتش را دیدند.با دیدن چنین صحنهای که #بهشت و #جهنّم در اذهان و افکارشان یاد آور شد، همگی یک صدا گفتند: این سحر و #جادوی عظیمی است و ایمان خود را از دست دادند و #کافر شدند مگر دو نفر که همراه امام علی (ع) باقی ماندند و با یکدیگر به شهر کوفه رفتند.
در بین راه حضرت به آن دو نفر فرمود: #حجّت بر آن گروه به اتمام رسید و فردای قیامت، آنان مؤاخذه و عقاب خواهند شد.
سپس در ادامه فرمایشاتش افزود: قسم به خدای سبحان که من ساحر نیستم، اینها علوم #الهی است که از #رسول اللّه (ص) آموخته ام و چون خواستند وارد مسجد کوفه شوند، حضرت دعائی را تلاوت کرد وقتی داخل شدند، دیدند #ریگهای حیات مسجد دُرّ و #یاقوت گشته است.
آنگاه حضرت به آنها فرمود: چه میبینید؟
گفتند: دُرّ و یاقوت!
فرمود: راست گفتید، در همین لحظه یکی دیگر از آن دو نفر از ایمان خود دست برداشت و کافر شد و نفر آخر ثابت و بیا استوار ماند.
امام علی (ع) به او فرمود: مواظب باش که اگر چیزی از آنها را برداری پشیمان میگردی و اگر هم بر نداری باز پشیمان میشوی.
به هر حال او یکی از آن #جواهرات را دور از چشم حضرت برداشت و در جیب خود گذاشت فردای آن روز نگاهی به آن کرد، دید دُرّی #گرانبها و نایاب است.
هنگامی که خدمت امام علی (ع)آمد اظهار داشت: من یکی از آن درّها را برداشته ام، حضرت فرمود: چرا چنین کردی؟
گفت: خواستم بدانم که آیا واقعا این جواهرات #حقیقت دارد یا باطل و واهی است؟
حضرت فرمود: اگر آن را برگردانی و سر جایش بگذاری خداوند رحمان عوض آن را در #بهشت به تو عطا میکند و گرنه وارد آتش جهنّم خواهی شد.
امام باقر (ع) در ادامه فرمود: چون آن شخص، دُرّ را سر جایش نهاد تبدیل به #ریگ شد و بعضی گفته اند که آن شخص #میثم_تمّار بود و برخی دیگر او را #عَمرو_بن_حمق_خزاعی گفته اند.
📚(مختصر بصائر الدرجات: ص ۱۱۸ و ۱۱۹، هدایة الکبری: ص ۱۲۹، س ۳.)
#معجزات_امیرالمؤمنین
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)