🔥پست تر از شیطان🔥
🌟امام صادق علیه السلام از پدرش امام محمد باقر علیه السلام از امیرالمومنین علیه السلام روایت می فرماید: که فرمودند:
🌴روزی به #صحرا رفتم, قنبر هم با من بود.
به او گفتم: آن چه را من می بینیم تو هم می بینی؟
💠 گفت: خداوند برای شما روشن گردانید چیزی را که من از دیدن آن ناتوانم.
🌴سپس گفتم: ای یاران ما, آنچه را من می بینم, شما هم می بینید؟
🔸 گفتند: نه, یا امیرالمونین ! خداوند برای شما روشن گردانید چیزی را که ما از دیدن آن #عاجز هستیم.
🌴گفتم: قسم به کسی که دانه را شکافت و جانداران را آفرید. خواهید دید او را همچنان که من می بینم و خواهید شنید کلام او را چنان که من می شنوم.
👹هنوز اندکی درنگ نکرده بودیم که پیری با جثه ای بزرگ با قامتی کشیده که چشمانش در جهت طول بود. ظاهر شد و گفت: سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد یا امیرالمومنین!
🌴 حضرت فرمودند: از کجا آمدی ای لعین؟
گفت: از نزد مردم,
🌴 گفتم: به کجا می روی؟
👹 گفت: نزد مردم (برای اغواء و #وسوسه انسانها)
🌴گفتم: چه پیر بدی هستی.
👹گفت: یا امیرالمومنین چرا چنین می گویی. به خدا قسم حدیث (و ماجرایی) از خود را که از #خداوند عزوجل پرسیدم برای شما بیان خواهم کرد که بین ما شخص #سومی نبود.
🌴گفتم: ای #لعین حدیث خود که از خدای عزوجل پرسیدی و بین شما شخص سومی نبود؟
👹 گفت:
آری, هنگامی که در اثر #گناه خود به آسمان چهارم فرود آمدم ندا در دادم که ای خدا و سید و اقای من! گمان نمی کردم که خلقی از من #شقی تر (بدبخت تر) آفریده باشی؟
✨خداوند وحی فرمود:
آری از تو شقی تر هم آفریده ام. برو نزد #مالک جهنم تا او را به تو نشان دهد.
(شیطان می گوید) آنگاه نزد مالک رفتم و گفتم: خداوند متعال به تو #سلام رسانده می فرماید: #شقی تر از من را به من نشان دهی.
🔥مالک همراه من به سوی آتش آمده و بالاترین طبقه آن را کنار زد. آتشی سیاه رنگ از آن خارج شد. گمان کردم که قطعا مرا و نیز مالک را خواهد #بلعید.
🔥مالک به آتش گفت: آرام بگیر. آرام گرفت. سپس به طبقه #ثانی (دوم) رفتیم. آتشی #سیاه تر و #سوزان تر از آتش اولی خارج شد. به آن نیز گفت: #خاموش باش. خاموش شد تا این به طبقه #هفتم رفتیم. آتش از هر طبقه که خارج شد. #شدیدتر از طبقه بالایی و قبلی بود. به طوری که می پنداشتم قطعا من و مالک جهنم و همه مخلوقات خدا را خواهد #بلعید. دست خود را روی چشمم گذاشتم. و گفتم: ای مالک آتش را #خاموش کن و الا من خاموش خواهم شد. مالک در جواب گفت: تو تا وقت #معلوم خاموش نخواهی شد و سپس بر حسب #دستور او آتش #خاموش شد.
🔥💥دو نفر را دیدم که در گردنشان زنجیرهایی از #آتش بود که از بالا بدان #آویزان بودند. بر بالای سر آن دو گروهی با #گرزهای آتش بر سرشان می زدند. گفتم: ای مالک این دو کیستند؟ گفت: مگر بر ساق #عرش نخوانده ای! در حالی که دو هزار سال قبل از خلقت دنیا آن را خوانده ای که بر آن نوشته است: خدایی جز #خدای یگانه نیست. حضرت #محمد ص #فرستاده او است که به #وجودعلی علیه السلام او را #یاری و مدد می دهم. سپس مالک گفت: این دو از #دشمنان این دو بزرگوار (حضرت محمد ص و #امیرالمومنین ع) و #خاندان گرامی ایشان هستند. 🔥
📚(اختصاص ص108 - بحارالانوار ج9ص388)
#دشمن_شناسی
#معجزات_امیرالمؤمنین
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🩸گزارش لحظه به لحظه شهادت امیرالمؤمنین #قسمتبیستوشش 🔥نقشه قتل در اعتکاف🔥 ابن ملجم همراه وَردان
🩸گزارش لحظه به لحظه شهادت امیرالمؤمنین
#قسمتبیستوهفت
🥀آخرین روز های امیرالمؤمنین 🥀
ابن ملجم و همدستانش برای قتل وصی پیامبر آماده شدند و منتظر شب نوزدهم ماه رمضان برای اجرای نقشه ماندند.
🍂امیرالمؤمنین نیز در طول ماه رمضان چندین بار به افراد مختلف شهادت خویش را خبر داد🍂
☄ابن ملجم در شب نوزدهم ماه رمضان ☄
شب نوزدهم ماه رمضان فرا رسید درحالی که ابن ملجم بسیار مضطرب و نگران بود.
مقداری از شب گذشته بود که قطام از اعتکاف به خانه آمد و ابن ملجم و شبیب و وردان نیز در خانه او جمع شدند.
🔥قطام مقداری طعام و شراب آورد و هر سه نفر خوردند و نوشیدند. آنگاه شبیب و وردان خوابیدند و ابن ملجم نزد قطام آمد.
👹او گفت: [ کسی که چنین اراده ای دارد خواب نخواهد داشت.]
👺ابن ملجم نیز پاسخ داد: 《امشب او را برای تو به قتل خواهم رساند.》
آنگاه ساعتی باهم بودند و قطام گفت: [ برخیز که علی به سوی مسجد خواهد آمد و اذان خواهد گفت. او را به قتل برسان تا مسرور شویم و چشمانمان روشن گردد و نزد من بازگرد که منتظرت هستم🔥]
سپس شمشیر را به دستش داد و برای اینکه او را در کارش مصمم کند این اشعار را خواند:
🔥ابن ملجم را در تاریکی به سوی او فرستادیم،همان که در آتش جنگ شجاع است. ای علی،این ضربت را بر فراز سرت بگیر، از دست #سعادتمندی که به زودی به #ثواب آن خواهد رسید🔥
👺اما ابن ملجم با درماندگی گفت:
بیت آخر را اشتباه خواندی!باید میگفتی:(از دست #شقاوتمندی که عذاب خود را خواهد دید!) میدانم که بعد از قتل او غمگین و #بدبخت با چشمانی سوزان از غم و اندوه نزد تو باز میگردم؛چرا که از علی شنیدم که از لسان پیامبر می فرمود: #شقی ترین مرد آخرالزمان #قاتل علی است. اکنون می ترسم که آن بدبخت من باشم.🌪
سپس قطام به محل اعتکاف بازگشت و ابن ملجم همراه شبیب و وردان نزد او آمدند.
قطام با پارچه حریر سينه هايشان را بست و آنها شمشیر هايشان را برداشتند و ابن ملجم گفت:
🔥امشب همان شبی است که من با دو یارم عهد کرده ایم تا نقشه خویش را به انجام رسانیم🔥
آنگاه هر یه نفر داخل مسجد نزدیک در به انتظار نشستند، درحالی که اشعث ابن قیس نیز به جمع آنان اضافه شده بود تا در صورت نیاز کمک کند.
#شهادت_امیرالمؤمنین
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)