🍇🍇🍇دیوان اشعار 🍇🍇🍇
من آمدم به جهان فقط به عشق علی
که دل ببخشم و جان فقط به عشق علی
نه من، که خالق او، شده ست عاشق او
و شد خدای جهان فقط به عشق علی
همان که روز الست قرار و عهد که بست
نوشت بر دلمان فقط به عشق علی
به پرده بود نهان، حقیقتی ازلی
که شد به کعبه عیان فقط به عشق علی
تو ای خدای زمین! تو ای خدای زمان!
گرفتم از تو نشان فقط به عشق علی
محمدا! تو بگو که در حرا چه گذشت؟
بخوان دوباره بخوان فقط به عشق علی
گرفته ام دل از این، رهانده ام دل از آن
سپرده ام به اذان فقط به عشق علی
قسیم جنت و نار، اگر که دست علی ست
هم این خوش است و هم آن فقط به عشق علی
خوشا به حال دلم که شاعرش شده است
که باز کرده زبان فقط به عشق علی
به شرق رفتنِ شمس، از او شنیدم و بس
که بازگشته زمان فقط به عشق علی
چقدر دستِ نهان، که در دهان یتیم
نهاده لقمه ی نان فقط به عشق علی
بیا محب علی! به روی خسته دلی
تبسمی بنشان فقط به عشق علی
.
«فقط به عشق علی» نشان فاطمه است
همان که گشته کمان فقط به عشق علی
چه کرده با دل من « فَمن یَمُت یَرَنی»
خوش است رفتن جان فقط به عشق علی
به شعر، ذره منم، که آفتاب شده ست
از این ببین، شدم آن فقط به عشق علی
یکی شبیه علی، غریب مانده، خدا!
مرا به او برسان فقط به عشق علی
#قاسم_صرافان✍
.#دیوان_اشعار
🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇
🎙مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣
👇👇👇👇
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🍇🍇🍇دیوان اشعار🍇🍇🍇
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مؤمنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:
خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است، آری میشناسیدش: علیست
من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم
با مددهای علی بن ابیطالب شدم
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی
تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی
در حرا گفتم: علی؛ شب با خدا گفتم: علی
تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی...
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم
تا که ساقی اوست سرمستاند «اصحابُ الیمین»
وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین»
دست او در دست من، یا دست من در دست اوست؟
ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست؟
بعد از این سنگ محک، دیگر ترازوی علیست
ریسمان رستگاری، تار گیسوی علیست
من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
طالبان «اِهدنا»! این هم «صراط المستقیم»
چهرهاش تفسیر «نور» و شانههایش «مُحکمات»
خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات»
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست
#قاسم_صرافان
#دیوان_اشعار
🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇
🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام
اللهم عجل الولیک الفرج🤲
#عیداللهاکبر
#عیدسعیدغدیرخم
🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیباترین سپاه به میدان رسیده بود
پای ابوتراب به نجران رسیده بود
آنان که لاف، پیش شه لافتی زدند
تا چشمشان به هیبتش افتاد، جا زدند
یک اخم مرتضی علی و ختم غائله
اینگونه شد خلاصهی روز مباهله
#قاسم_صرافان
#مباهله
🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام
اللهم عجل الولیک الفرج🤲
🕊🕊🕊❤️❤️❤️🕊🕊🕊
🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🍇🍇🍇دیوان اشعار🍇🍇🍇
#امام_سجاد_ع
هیچکس مثل من، در این عالم، وسط شعلهها امام نشد
در شروع امامتش چون من، اینقَدَر دورش ازدحام نشد
لشکری نانجیب میآمد، خیمه غارت شد و در آتش سوخت
غیرِ زهرا، به هیچ معصومی، اینقَدَر گرم، احترام نشد
روضه از این شدیدتر هم هست؟ لحظهای که حسین یاری خواست
و علی بود اسم من، اما خواستم پا شَوم ز جام نشد
به لب تشنهی علی اصغر، به لب تیز ذوالفقار قسم
تا به امروز، هیچ شمشیری، اینقدر تشنه در نیام نشد
رفتنِ شاهزادهای چون من، به اسیری به یک طرف، اما
در سفر، اینقَدَر غُل و زنجیر، گردن بنده و غلام نشد
آه! زینب کجا و بزم یزید؟ او کجا و جواب ابنزیاد؟
باز هم صد هزار مرتبه شکر، چون که با شمر همکلام نشد
این چهل سال گریهام، شاید از همان روز اربعین باشد
هر قَدَر عمه، سعی کرد صبور به حسینش کُند سلام نشد
دیدم از زیر چادرش زینب، گفت، طوری که نشنود عباس:
رنجها دیدهام حسین! اما هیچ جایی شبیه شام نشد
گفت: شرمندهام برادر جان! رفتم و بی سهساله برگشتم
روی آن زخمهای بیحدش، دست زینب هم التیام نشد
منِ سجاد، اینقَدَر خواندم در مدینه نماز و هیچکدام
آخرش مثل آن نمازی که عمهام خواند، بیقیام نشد
#قاسم_صرافان
#دیوان_اشعار
🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام
اللهم عجل الولیک الفرج🤲
🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇
🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🍇🍇🍇دیوان اشعار 🍇🍇🍇
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مؤمنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:
خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است، آری میشناسیدش: علیست
من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم
با مددهای علی بن ابیطالب شدم
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی
تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی
در حرا گفتم: علی؛ شب با خدا گفتم: علی
تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی...
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم
تا که ساقی اوست سرمستاند «اصحابُ الیمین»
وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین»
دست او در دست من، یا دست من در دست اوست؟
ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست؟
بعد از این سنگ محک، دیگر ترازوی علیست
ریسمان رستگاری، تار گیسوی علیست
من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
طالبان «اِهدنا»! این هم «صراط المستقیم»
چهرهاش تفسیر «نور» و شانههایش «مُحکمات»
خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات»
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست
#قاسم_صرافان
#دیوان_اشعار
#عیدسعیدغدیرخم
🍃
✍در ثواب نشر پست شریک باشید
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)