🔥گزارش لحظه به لحظه از ماجرای سقیفه🔥
#قسمت64
📖جمع قرآن توسط امیرالمؤمنین 📖
امیرالمومنین علیه السلام با سخنرانیهای خود باعث میشد که #غاصبین نتوانند تهمت سکوت در برابرشان را به حضرت نسبت دهند اما همچنان در پی راهی برای گرفتن بیعت بودند.
در این راستا عمر به ابوبکر گفت:
تا هنگامی که علی بیعت نکند هیچ قدرتی در دست نخواهی داشت اکنون بار دیگر سراغ او بفرست تا برای بیعت بیاید.
ابوبکر به قنفذ گفت:
برو و به علی بگو خلیفه پیامبر تو را میخواند!!!
قنفذ رفت و طولی نکشید که بازگشت و پاسخ امیرالمومنین را خبر داد که فرمود:
پیامبر کسی را غیر از من برای خلافت اعلام ننمود.
🔥ابوبکر گفت:
نزد او بازگرد و بگو کسی تو را میخواند که مردم بر خلافت وی متفق شدهاند و با او بیعت کردهاند، اینان مهاجرین و انصار و قریش هستند که با او بیعت میکنند و تو نیز به عنوان یکی از مسلمین باید همانند ایشان باشی.
قنفذ رفت و لحظاتی بعد بازگشت و خبر آورد که امیرالمومنین پاسخ داده است:
رسول خدا به من وصیت کرده پس از خاکسپاری بدن او از خانه ام خارج نشوم تا کتاب خدا را جمع کنم
آنان که تصمیم قاطعانه حضرت را در این باره دیدند سکوت کردند و اجبار بیش از این را در آن مقطع زمانی به صلاح حکومت غاصبانه خویش ندیدند.🔥
امیرالمومنین با استفاده از این فرصت تمام آنچه که قبلاً کاغذها و تکه چوبها و پوستها نوشته شده بود جمع آوری کرد سپس همه را میان پارچهای گذاشت و آن را مهر کرد آنگاه وارد مسجد شد و در برابر مردم قرآن را بر زمین گذاشت و با صدای بلند فرمود:
#سقیفهملعونه
🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام
اللهم عجل الولیک الفرج🤲
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊
🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین
👇👇👇👇
@maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)