🛑قضاوت های امیرالمؤمنین 🛑
♨️بازجویی از زنان♨️
دختری را نزد عمر آوردند و عدهای شهادت دادند که او زنا کرده است ماجرا از این قرار بود:
دختر یتیمی بود که مردی سرپرستیاش را پذیرفته بود؛ مرد همیشه به سفر میرفت. اندک اندک دختر بزرگ شد و زن آن مرد ترسید شوهرش که از سفر برگشت با او ازدواج کند.زن، عدهای از زنان همسایه را دعوت کرد و ترس و حیله خود را به آنان گفت. آنان دستها و پاهای دختر را محکم گرفتند و زن بکارت دختر را با انگشت خود از بین برد.
مرد از سفر برگشت و زنش به او گفت: این دختر زنا کرده است و زنان همسایه را شاهد زنای دختر معرفی کرد. مرد نزد عمر رفت و از او خواست در این باره قضاوت کند. عمر از قضاوت درماند و گفت: نزد علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بروید. او نزد امیرالمومنین رفت و ماجرا راه شرح داد. امیرالمومنین به مرد گفت آیا بینه یا دلیلی بر ادعایت داری؟ مرد گفت: آری، زنان همسایه شاهدند. امیرالمومنین شاهدان را احضار کرد. حضرت علی شمشیر خود را از غلاف بیرون آورد و روبروی خود قرار داد. سپس فرمود هر شاهدی را به اتاقی ببرند؛ سپس زن آن مرد را احضار و از او بازجویی کرد زن بر ادعای خود پافشاری کرد؛ سپس آن زن را از اتاق خارج کرد و یکی از شاهدان را احضار کرد. امیرالمومنین دو زانو نشست و به او گفت: مرا میشناسی! من علی بن ابیطالبم و این شمشیر من است. زن این مرد حقیقت را گفت و من به او امان دادم؛ اکنون به تو نیز امان میدهم که حقیقت را بگویی، اگر راست بگویی،به تو امان میدهم. اما اگر دروغ بگویی با شمشیر من روبرو خواهی شد. شاهد به عمر گفت: ای خلیفه، به من امان بده تا حقیقت را بگویم. حضرت علی علیه السلام به او گفت: حقیقت را بگو. شاهد گفت: قسم به خدا حقیقت این است که زن این مرد از ترس اینکه شوهرش از سفر برگردد و با دیدن زیبایی دختر عاشق او گردد و با او ازدواج کند به او شراب نوشانید و ما را به منزل خود دعوت کرد و ما او را گرفتیم و این زن با انگشت خود بکارت دختر را از بین برد.
امام علی علیه السلام فرمود الله اکبر بعد از دانیال پیامبر من نخستین کسی هستم که جداگانه از شاهدان بازجویی کردم سپس حد قذف «تهمت زنا،هشتاد تازیانه» را بر شاهدان جاری ساخت و آنان را مجبور کرد دیه از بین بردن بکارت دختر را که ۴۰۰ درهم بود به او دادند. سپس دستور داد زن از خانه مرد بیرون برود و از او طلاق بگیرد حضرت علی آن دختر را به ازدواج مرد درآورد و مهریه دختر را از اموال خود داد.
عمر به امیرالمومنین گفت: ای ابوالحسن ماجرای دانیال چیست؟
ادامه دارد...
#قضاوت_های_امیرالمؤمنین
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
اواخر شب بود و على (ع) همراه فرزندش حسن (ع) كنار كعبه براى مناجات و عبادت آمده بودند. ناگاه على (ع) صداى جانگدازى شنيد. دريافت كه شخص دردمندى با سوز و گداز در كنار كعبه دعا مى كند و با گريه و زارى خواسته اش را از خدا مى طلبد. على (ع) به حسن (ع) فرمود: نزد اين مناجات كننده برو و ببين كيست و او را نزد من بياور.
امام حسن (ع) نزد او رفت. ديد جوانى بسيار غمگين با آهى پرسوز و جانكاه مشغول مناجات است. فرمود: اى جوان، اميرالمومنین على (ع) تو را مى خواهد ببيند، دعوتش را اجابت كن. جوان لنگان لنگان با اشتياق وافر به حضور على (ع) آمد.
على (ع) فرمود: چه حاجت دارى؟ جوان گفت: حقيقت اين است كه من به پدرم آزار مى رساندم، و او مرا نفرين كرده و اكنون نصف بدنم فلج شده است. امام على (ع) فرمود: چه آزارى به پدرت رسانده اى؟
جوان عرض كرد: من جوانى عياش و گنهكار بودم. پدرم مرا از گناه نهى مى كرد. من به حرف او گوش نمى دادم، بلكه بيشتر گناه مى كردم؛ تا اين روزى مرا در حال گناه ديد. باز مرا نهى كرد، سرانجام من ناراحت شدم. چوبى برداشتم و طورى به او زدم كه بر زمين افتاد. پس با دلى شكسته برخاست و گفت: اكنون كنار كعبه مى روم و براى تو نفرين مى كنم. كنار كعبه رفت و نفرين كرد.
نفرين او باعث شد نصف بدنم فلج گرديد (در اين هنگام آن قسمت از بدنش را به امام نشان داد) بسيار پشيمان شدم. نزد پدرم آمدم و با خواهش و زارى از او معذرت خواهى كردم و گفتم: مرا ببخش و برايم دعا كن. پدرم مرا بخشيد و حتى حاضر شد كه با هم به كنار كعبه بياييم و در همان نقطه اى كه نفرين كرده بود، دعا كند تا سلامتى خود را بازيابم.
با هم به طرف مكه رهسپار شديم. پدرم سوار بر شتر بود. در بيابان ناگاه مرغى از پشت سر سنگى پراند، شترم رم كرد و پدرم از بالاى شتر به زمين افتاد. بر بالينش رفتم، ديدم از دنيا رفته است. همان جا او را دفن كردم و اكنون خودم با حالى جگر سوز به اينجا براى دعا آمده ام.
امام على (ع) فرمود: از اين كه پدرت با تو به طرف كعبه براى دعا در حق تو مى آمد، معلوم مى شود كه پدرت از تو راضى است. اكنون من در حق تو دعا مى كنم. امام بزرگوار، در حق او دعا كرد، سپس دست هاى مباركش را به بدن آن جوان ماليد، همان دم جوان سلامتى خود را باز يافت.
سپس امام على (ع) نزد پسرانش آمد و به آنها فرمود: بر شما باد، نيكى به پدر و مادر.
📚 جامع النورين، ص ۱۸۵
📚 داستان دوستان، ج ۵، ص ۱۷۶ و ۱۷۷
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی ( صلوات الله علیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدح امیرالمومنین حیدر کرار
پیشنهاد دانلود 👌
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🌺🌸🌺
🌸🌺
🌺
🌼 مِیزانُ الْإِیمانِ وَ النِّفاقِ 🌼
شاخص و ترازوی شناخت مؤمن از منافق.
هرکه امام علیعلیه السلام را دوست داشت، مؤمن و هر که با ایشان دشمنی کند منافق است.
رسول خداصلی الله علیه وآله خطاب به حضرت فرمودند:
«لا یحِبُّکَ إِلّا مُؤْمِنٌ وَلا یبْغِضُکَ إِلّا مُنافِقٌ»
( بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۸۱.
نهج الحق، ص ۲۱۹.
کنز العمال، ج ۱۱، ص ۵۹۸.
تفسیر البغوی، ج I، ص ۳۲۷.
السنن الکبری، ج ۵، ص ۱۳۷.
المعجم الاوسط، ج ۵،ص ۸۷.)
«غیر از مؤمن تو را دوست ندارد و غیر از منافق نیز با تو دشمن نیست».
در صدر اسلام، هرگاه اصحاب میخواستند بدانند که فرزندان آنان مؤمن هستند یا نه. علی علیه السلام را به فرزند خود نشان میدادند و میگفتند:
آیا این آقا را دوست داری یا نه؟( امالی صدوق، مجلس ۱۸، حدیث ۶.)
به همینجهت، پیامبرصلی الله علیه وآله فرموده اند:
«هرکه علیعلیه السلام را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هرکه با علیعلیه السلام دشمنی کند، با خدا دشمنی کرده است».
📘بحارالانوار، ج ۳۶، ص۱۷۸.
📘الارشاد، ج۱ ْ،ص ٤۵.)
#فضائل_مولا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
🌺
🌸🌺
🌺🌸🌺
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🛑قضاوت های امیرالمؤمنین 🛑 ♨️بازجویی از زنان♨️ دختری را نزد عمر آوردند و عدهای شهادت دادند که او ز
🛑قضاوت های امیرالمؤمنین 🛑
♨️ادامه بازجویی از زنان♨️
حضرت علی علیه السلام فرمود:« دانیال در کودکی یتیم شد و پیرزنی از بنی اسرائیل سرپرستی او را بر عهده گرفت. روزی پادشاه تصمیم گرفت یک نفر را به ماموریت بفرستد. پادشاه از دو قاضی خود خواست فردی را انتخاب کنند تا او را به ماموریت بفرستند. دو قاضی دوست درستکار خود را که گاه نزد پادشاه میآمد به او معرفی کردند.
شاه او را به ماموریت فرستاد. دوست دو قاضی که زن زیبا داشت، پیش از رفتن به ماموریت به دو دوست خود گفت: ناموسم را به شما میسپارم، مواظب او باشید.
پس از رفتن او به ماموریت، دو قاضی به خانه دوست خود میرفتند و از احوال او جویا میشدند. رفت و آمد آنان که بیشتر شد، عاشق زن دوست خود شدند و از او خواستند با آنان رابطه برقرار کند؛ اما او نپذیرفت. دو قاضی به زن گفتند: قسم به خدا اگر با ما رابطه نداشتی باشی به پادشاه خواهیم گفت تو زنا کردهای تا تو را سنگسار کند؛ زن گفت: هر کاری میخواهید بکنید من تسلیم خواسته نامشروع شما نمیشوم. آن دو قاضی نزد پادشاه رفتند و شهادت دادند که آن زن زنا کرده است. پادشاه از شنیدن این خبر تعجب کرده و در اندوه فرو رفته بود،به دو قاضی گفت: شهادت شما را میپذیرم اما بهتر است سه روز دیگر او را سنگسار کنید.
سه روز جارچیان در شهر ندا میدادند: ای مردم، دو قاضی شهادت دادهاند زنی زنا کرده است؛ شما برای سنگسار کردن حاضر شوید.
بیشتر مردم درباره این ماجرا صحبت میکردند. پادشاه به وزیر خود گفت: آیا راهی برای جلوگیری از سنگسار نمیشناسی؟ وزیر گفت: نه، روز سوم، وزیر در یکی از کوچهها قدم میزد که با کودکانی که بازی میکردند روبرو شد. وزیر به تماشای بازی کودکان پرداخت. دانیال که کودکی خردسال بود با کودکان محله خود بازی میکرد. وزیر او را نمیشناخت. دانیال به همبازیهای خود گفت: من پادشاهم و فلانی زن عابد است و فلانی و فلانی دو قاضی شاهدند. سپس بانی شمشیری ساخت به همبازیهای خود گفت دست این دو شاهد را بگیرید و به فلان جا ببرید. سپس یکی از دو شاهد را احضار کرد و به او گفت: حقیقت چیست؟ اگر حقیقت را نگویی تو را میکشم! شاهد گفت شهادت میدهم این زن زنا کرده است. دانیال پرسید: چه زمانی؟ او گفت: فلان روز.
دانیال گفت این شاهد را ببرید و شاهد دوم را بیاورید. شاهد اول را بردند و شاهد دوم را آوردند. دانیال از شاهد دوم پرسید:
چه دیدی؟ او گفت شهادت میدهم که این زن زنا کرده است. دانیال پرسید: چه زمانی؟ او گفت فلان روز.
دانیال پرسید با چه کسی؟ او گفت: با فلانی پسر فلانی.
دانیال پرسید: کجا؟ او گفت فلان جا.
شهادت او با شهادت نفر اول متفاوت بود. دانیال فرمود: الله اکبر، این دو به دروغ شهادت دادند. سپس دانیال به کودکی دستور داد میان مردم ندا دهد دو قاضی شهادت دروغ دادند و باید اعدام شوند. مردم جمع شوید تا شاهدان دروغگو را اعدام کنیم.
وزیر که شاهد بازی کودکان بود به سرعت نزد پادشاه رفت و او را از آنچه دیده و شنیده بود با خبر ساخت پادشاه دو قاضی را احضار کرد و از آنان خواست دوباره شهادت بدهند و از آنان سوالاتی پرسید و متوجه شد شهادت آنان با یکدیگر اختلاف دارد پادشاه دستور آزادی زن و اعدام دو قاضی را صادر کرد.
فروع کافی، کتاب القضا والاحکام، باب النوادر، حدیث9،تهذیب، باب الزیادات فی القضایا والاحکام، حدیث59
#قضاوت_های_امیرالمؤمنین
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
امام على عليه السلام :
مَن خافَ البَياتَ قَلَّ نَومُهُ .
هر كه از شبيخون [مرگ ]بترسد، خوابش كم شود
امام صادق عليه السلام از قول حضرت رسول صلوات الله علیه فرمودند:
خداوند تعالى قرار داده براى برادرم علىّ بن ابى طالب علیه السلام فضائلى را كه از كثرت و زيادى شمرده نمي شود،
پس هر كس يكى از فضائل او را بخواند با اقرار به آن ، خداوند گناهان گذشته و آينده او را مي بخشد
و هر كس يك فضيلت از فضائل او را بنويسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار مي كنند
و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده مى آمرزد و هر كه تماشاكند(بخواند)به نوشته اى از فضائل او خداوند گناهانى را كه او از راه چشم مرتكب شده مى آمرزد. سپس فرمود نگاه به علىّ بن ابى طالب علیه السلام عبادت است خداوند ايمان بندهاى را نمىپذيرد مگر با ولايت او و بيزارى از دشمنانش.
نشر فضائل امیرالمومنین علیه السلام برترین عبادت است❤️
لطفاً کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید🙏
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
نهج البلاغه
خطبه 6 - آمادگی برای اجرای حق
به خدا سوگند! از آگاهى لازمى برخوردارم و هرگز غافلگير نمىشوم،
كه دشمنان ناگهان مرا محاصره كنند
و با نيرنگ دستگيرم نمايند.
#نهجالبلاغه
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی( علی صلوات الله علیه)
نهج البلاغه
حکمت 6 - ارزش راز دارى و خوشرويى
و درود خدا بر او، فرمود: سينۀ خردمند صندوق راز اوست
و خوشرويى وسيلۀ دوست يابى
و شكيبايى، گورستان پوشانندۀ عيبهاست. و يا فرمود
پرسش كردن وسيلۀ پوشاندن عيبهاست
و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند
#نهجالبلاغه
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدح زیبای امیرالمومنین علیه السلام 🥺
صابر خراسانی
#فقط حیدر امیرالمومنین است💖
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
از امیرالمومنین علیه السلام پرسیدند:
سنگین تر از آسمان و پهناور تر از زمین ،بی نیازتر از دریا ،سخت تر از سنگ،داغتر از آتس،سردتر از زمهریر و تلخ تر از زهر چیست؟؟
فرمود:از آسمان سنگین تر تهمت به بی گناه
از زمین پهناورتر دامنه ی حق
از دریا بی نیازتر قلب مرد قانع
از سنگ سخت تر دل منافق
از آتش سوزان تر پادشاه ستمکار
از زمهریر سردتر حاجت به بخیل بردن
و از زهر تلخ تر صبر
#منبع:کتاب پاسخ های جذاب علی علیه السلام به صدها سوال اساسی
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مَثَل علی ابن ابیطالب صلوات الله علیه همچون سوره قل هو الله احد...
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
💠 امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
💢 هیچ ستمگری را ندیدم همانند حسود که چنین به ستمدیده شبیه باشد؛ نفس نفس زنان، با دلی سرگشته و اندوهی پیوسته
📚 تحف العقول صفحه ۲۱۸
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی( صلوات الله علیه)
بیعت با سوسمار😳
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی( صلوات الله علیه)
#معجزات_امیرالمؤمنین
نهج البلاغه
خطبه 7 - توصیف پيروان شيطان
منحرفان، شيطان را معيار كار خود گرفتند،
و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد
و در دلهاى آنان تخم گذارد،
و جوجههاى خود را در دامانشان پرورش داد.
با چشمهاى آنان مىنگريست و با زبانهاى آنان سخن مىگفت.
#نهجالبلاغه
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
نهج البلاغه
حکمت 7 - انفاق و تجسم اعمال
و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارويى ثمر بخش است
و كردار بندگان در دنيا، فردا در پيش روى آنان جلوهگر است
#نهجالبلاغه
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
از امیرالمومنین علیه السلام پرسیدند:
مسافت بین حق و باطل چقدر است ؟؟؟
فرمودند: بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است آنچه به گوش شنیدی باطل است و آنچه با چشم دیدی حق است
#منبع : کتاب پاسخ های جذاب علی علیه السلام به صدها سوال اساسی
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی( صلوات الله علیه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر خوانی فوق العاده زیبای حمیدرضا برقعی در مدح امیرالمومنین علیه السلام 😍👌
#فقط حیدر امیرالمومنین است
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی( صلوات الله علیه)
🌻🌷امام صادق علیه السلام فرمودند:
🌲🌳 اميرالمؤمنين (ع) در روز جمعه بر بالاى منبر در مسجد كوفه خطبه مى خواند كه صداى دويدن مردم را شنيد كه بعضى ، بعضى را پايمال مى كردند.
حضرت به ايشان فرمود: شما را چه شده ؟گفتند: يا اميرالمؤمنين ، مارى بسيار بزرگ داخل مسجد شده كه ما از آن هراسانيم و مى خواهيم آن را به قتل برسانيم .
حضرت فرمود: احدى از شما به آن نزديك نشود و راه را براى او باز كنيد كه او فرستاده اى است و براى حاجتى آمده .
راه را برايش گشودند او نيز از ميان صف ها گذشت و از منبر بالا رفت ، دهانش را بر گوش اميرالمؤمنين (ع) نهاد و در گوش آن حضرت صدايى كرد و
💟✨اميرالمؤمنين (ع) سرش را تكان مى داد.
سپس اميرالمؤمنين (ع) مانند صداى او صدايى برآورد و مار از منبر به پايين آمد و در ميان جمعيت فرو رفت .
مردم هر چه توجه كردند، ديگر او را نديدند.
عرض كردند: يا اميرالمؤمنين ، اين مار بزرگ كه بود؟
‼️حضرت فرمود: اين ، درجان بن مالك نماینده من در ميان جن هاى مسلمان است ، آنها در موضوعاتى اختلاف كرده بودند؛ لذا او را به نزد من فرستادند و او نزد من آمد و از مسايلى پرسش نمود و من جواب مسايلش را دادم ، سپس بازگشت .
#معجزات_امیرالمؤمنین
📜على علیه السلام والمناقب ص۲۰۷ و۲۰۸
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی( صلوات الله علیه)
در روز جنگ خیبر، پس از آن که مرحب به دست مبارک امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به دو نیم گردید و بر زمین افتاد، جبرئیل عليه السّلام در حالی که تعجب بر چهره داشت بر پیامبر صلی الله علیه و اله فرود آمد
رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند: از چه تعجب نموده ای؟
جبرئیل عرض کرد:
همانا فرشتگان در جای هایی که در آن ساکن هستند ندا می کنند:
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار؛ هیچ جوانمردی نیست مگر علی و هیچ شمشیری نیست، مگر ذوالفقار.ولی تعجب من بدان جهت است که آن زمان که امر شد قوم لوط را هلاک کنم، شهرهای آنان را بر پری از بال های خود قرار دادم و آن قدر آن را بالا بردم که حاملان عرض صدای خروس ها و اطفالشان می شنیدند و تا صبح به انتظار امر خدا ایستادم و آن را جابجا نکردم
اما امروز که علی علیه السلام ضربت هاشمی خود را بر مرحب فرود آورد، من مأمور شدم زیادی قبضه ی شمشیر او را نگه دارم تا به زمین فرود نیاید و آن را به دو نیم نکند؛ و در این هنگام فشار زیاد شمشیر علی علیه السلام، سنگین تر از شهرهای قوم لوط بود و این در حالی بود که اسرافیل و میکاییل بازوی علی علیه السلام را در هوا به قبضه ی خویش گرفته بودند.
📚مدینة المعاجز، ج۱: ۱۸۳
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی( صلوات الله علیه)
#ڪلام_امیرالمومنین_ع:
دروغگو با دروغگویے خود سہ چیز بدست مے آورد:
خشم خدا را نسبت بہ خود، نگاه تحقیرآمیز مردم را نسبت بہ خود و دشمنے فرشتگان را نسبت بہ خود.
#تحف_العقول_۲۷۸
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی( صلوات الله علیه)
🌸🌸🌸🌸
💐💐💐
🌸🌸﷽
حضرت امیر المومنین علیه السلام می فرمایند:
مردی نزد رسول خدا صل الله علیه و اله و سلم آمد و گفت:
یا رسول الله مرا به عملی راهنمایی کنید، به عملی که به سبب آن:
1- خدا مرا دوست بدارد.
2- مردم مرا دوست بدارند.
3- دارائیم فراوان شود.
4- بدنم سالم بماند.
5- عمرم طولانی شود.
6- خدا مرا با تو محشور کند.
رسول خدا صل الله علیه و اله و سلم فرمودند:
این شش حاجت شش خصلت می خواهد:
1-اگر می خواهی خدا تو را دوست بدارد از او بترس و از گناه پرهیز کن.
2- اگر می خواهی مردم تو را دوست دارند به آنها خوبی و نیکی کن و به آنچه در دست آنهاست طمع نکن و چشم نیانداز.
3- اگر می خواهی دارائیت فراوان شود زکوه بده.
4- اگر می خواهی بدنت سالم بماند فراوان صدقه بده.
5-و اگر می خواهی عمرت طولانی شود صله رحم کن دید و بازدید خویشان.
6- و اگر می خواهی خدا تو را با من محشور کند سجده را برای خدا طولانی کن.
🌸🌸
💐💐💐
🌸🌸🌸
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه )
نهج البلاغه
خطبه 8 - پيمان شكنى زبير
زبير، مىپندارد با دست بيعت كرد نه با دل،
پس به بيعت با من اقرار كرده ولى مدّعى انكار بيعت با قلب است،
بر او لازم است بر اين ادّعا دليل روشنى بياورد،
يا به بيعت گذشته باز گردد!.
#نهجالبلاغه
https://eitaa.com/maktabmortezaali
مکتب مرتضی علی( صلوات الله علیه)