#هل سالمترین دیکلوفناک و عضله باز کن و مسکن دنیاست👌
♦️اگر کمر درد، درد عضلانی یا رماتیسم دارید هر وقت چای دم میکنید یا لابهلای برنج یک دانه «هل» درسته قرار دهید
♦️جالبه بدونید هل ضد سرفه است،
♦️همچنین کبد و کلیه رو تقویت میکند و یک مولتی ویتامین طبیعی محسوب میشود.
#سلامتی
@maktabozeynab
🌟"کانال مکتب الزینب"🌟
🔴سرگذشت #ارواح در عالم برزخ(8) 🏴 از قبر بیرون رفتیم. نیک جلو رفت و من با کمی فاصله از پشت سر او حر
✍ادامه
🔴سرگذشت #ارواح در عالم برزخ(9)
💠همان طور که به راه خویش می رفتیم، صدای وحشتناکی، توجه مرا به خود جلب کرد.
💥 به سمت چپ بیابان نگاه کردم، آنچه دیدم باعث شد که وحشتزده خود را از دوش نیک به زمین اندازم و بی اختیار خود را پشت او مخفی کنم.
❌دو شخص با قیافه هایی بزرگ و سیاه که از دهان و بینی شان، آتش و دود شعله ور بود و موهایشان بر زمین کشیده می شد، در حالی که در دست هر کدام یک گرز آهنی تفتیده به چشم می خورد، در حرکت بودند...🔥
🔅با نگرانی به نیک گفتم: اینها کیستند، نکند به سمت ما می آیند؟!
نیک لبخند زنان گفت: نترس. اینها نکیر و منکرند، می روند از کافری که تازه از دنیا آمده، بپرسند آنچه از تو پرسیدند.
❇️ گفتم: اینها وحشتناک ترند. گفت: زیرا با کافر سروکار دارند.
فاصله ای نشد که صدای فرود آمدن چیزی، زمین زیر پاهایم را به شدت لرزاند، وقتی از نیک علت را جویا شدم، گفت: ضربه آتشی بود که بر آن کافر فرود آمد.
⭕️از این به بعد نیز این گونه صداها که زمین را به لرزه می آورد بسیار خواهی شنید.
🔰 نیک مسیر راه را از روی تپهها و گاه از درون درههایی کوچک و بلند انتخاب میکرد تا اینکه به ناگاه خود را لب پرتگاه بزرگ و عظیمی دیدم.
🌀 از نیک پرسیدم: باید از پرتگاه نیز بگذریم؟ گفت: آری.
با وحشت به ته دره نگاه کردم، به قدری عمیق بود که انتهایش پیدا نبود. برگشتم و به نیک گفتم: تو که دوست و همراه منی چرا اینهمه آزارم میدهی؟! گفت: چطور؟ گفتم: آیا واقعا در این برهوت راه دیگری، که اندکی راحتتر باشد وجود ندارد؟!
🔶نیک دستی به سرم کشید گفت: راه عبور در این وادی بسیار است، اما هرکس را مسیری است که به ناچار باید از آن بگذرد.
🔘 با ناراحتی گفتم: آیا لیاقت من این بود که از بالا، آتش و دود آزارم دهد و از پایین، تپهها و درههای سخت و جان فرسا محل عبورم میباشد؟!
♦️یک لبخندی زد و گفت: دوست من بدان این زجرها، بازتاب کردارهای زشت تو در دنیاست. اگر در این مسیر عذاب آنها را تحمل نکنی هرگز به وادی السلام نخواهی رسید. کوچکترین عمل زشت تو در دنیا ضبط گردیده، اینها تاوان آنهاست...
⚡️ مدتها با رنج و مشقت بسیار مشغول پایین رفتن از دره بودیم که ناگاه، صدای ریزش سنگلاخها، از بالای دره، مرا به خود آورد. فورا خود را به نیک رساندم، تا چنانچه مشکلی پیش آید، به کمکم بشتابد
☄ وحشتزده و مضطرب، در حالیکه چشمانم از حدقه بیرون آمده بود، دیدم که مردی همراه با سنگهای کوچک و بزرگ در حال سقوط به ته دره میباشد.
🌷نیک به من اشاره کرده و گفت: نگاه کن!
به بالای دره نگاه کردم، هیکل بزرگ و سیاهی که قهقه زنان شادی میکرد، بر بالای دره ایستاده بود.
نیک گفت: این هیکل، گناه آن شخص است که در حال سقوط بود و به واسطه قدرتی که داشت، توانست بر عمل نیک آن مرد چیره گردد و در نتیجه او را به ته دره پرتاب کند...
✍ادامه دارد...
#معاد
#زندگی_پس_از_مرک
#عالم_برزخ
https://eitaa.com/joinchat/1931542547Cdcc6ed9c61
✅ ختم قرآن در کانال مکتب الزینب(س)
#جزء_اول
💐صفحه بیستم#سورهٔ_بقره
#روزی_یک_صفحه_از_قرآن
https://eitaa.com/joinchat/1931542547Cdcc6ed9c61
📓تفسیر آیه ۱۲۷ سوره بقره:
امام صادق (علیه السلام): خداوند به ابراهیم (علیه السلام) دستورداد که به همراه اسماعیل (علیه السلام) حج بهجای آورد و اسماعیل (علیه السلام) را در حرم منزل دهد؛ پس در حالیکه کسی جز جبرئیل (علیه السلام) کنار آن دو نبود سواره بر شتری سرخ حج بهجای آوردند ... پروردگار به ابراهیم (علیه السلام) اجازهی حج و ساخت کعبه را داد و اعراب برای حج بهسوی آن میآمدند، [در آن هنگام] تنها پایههای کعبه مشخّص بود و مابقی، همه آواره بود هنگامیکه مردم پس از انجام حج متفرّق شده و بازگشتند، اسماعیل (علیه السلام) سنگها (آوارها) را برداشت و درون کعبه گذاشت. زمانیکه خداوند به او اجازه داد کعبه را بنا کند، ابراهیم (علیه السلام) پیش آمده و فرمود: «ای فرزندم! خداوند اجازهی ساخت کعبه را به ما داد». آنها (سنگ و خاکها را کنار زده) و پایههای کعبه را آشکارکردند؛ که آن تنها یک سنگ قرمز بود. خداوند به ابراهیم (علیه السلام) فرمود که بنای کعبه را بر روی آن قراربدهد. خداوند چهار فرشته را برای جمعآوری سنگ بهسوی او فرستاد؛ در حالیکه فرشتگان سنگها را میبردند و به آن دو میرساندند. ابراهیم (علیه السلام) و اسماعیل (علیه السلام)، آنها را تا ارتفاع دوازده ذرعی برروی هم گذاشته [و کعبه را ساختند] و برای آن، دو درگذاشتند؛ یکی برای ورود و دیگری برای خروج و برای درها، پاشنه و دستهای از آهن قرار دادند.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۶۶۸
📚 الکافی، ج۴، ص۲۰۳/ نورالثقلین
#تفسیر_کوتاه
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1931542547Cdcc6ed9c61