eitaa logo
🌟"کانال مکتب الزینب"🌟
425 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2هزار ویدیو
30 فایل
معارف مهدویت ،تفسیر،،مهارت های بین زوجین جهت ایجاد شادی و نشاط در خانواده و فرزندپروری توسط مدرس تخصصی کودک و نوجوان و کارشناش حوزه و خانواده خ صالحی. و قرض الحسنه مکتب الزینب(س) ارتباط با مدیر کانال: @faribasalehi زی لینک : zil.ink/maktabozeynab
مشاهده در ایتا
دانلود
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت‌های مادر کیان در خصوص شب تلخ حادثه مادر کیان پیرفلک: 🔹من شعری نخوندم. از پسر شهید من سواستفاده نکنید. از حرف‌های من سواستفاده نکنید. 🔹از پیج من سواستفاده نکنید، پیجم بسته‌اس اگر کسی چیزی گذاشته برای من نیست اصلا نمی‌دونم‌ گوشیم کجاست از وقتی که بچم مرده اصلا گوشیم دستم نیست. 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟"کانال مکتب الزینب"🌟
🔴سرگذشت #ارواح در عالم برزخ (19) 🔵قطعه آتش ☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی کرد
🔴 سرگذشت در عالم برزخ(20) ✅از نیک پرسیدم: افراد در اینجا چگونه شناسایی میشوند؟ گفت: اسامی افرادیکه حق مردم را بر گردن دارند در دست مامورین است و پس از شناسایی مجرم از عبور او جلوگیری میکنند. ⁉️گفتم: تا کی باید اینجا بمانند؟ گفت : مدت توقف و گرفتاری آنها متفاوت است. برخی ماهها و برخی سالهای سال.. ⚠️با تعجب گفتم: مگر رسیدگی به پرونده ی حق الناس چقدر طول میکشد؟ نیک گفت: در اینجا عدل خدا حاکم است و از مظلوم حق ظالم را میگیرد مگر اینکه خود مظلوم از گناه ظالم بگذرد. اگر از گناه ظالم نگذرند از نیکیهای ظالم به مظلوم میدهند تا راضی شود و اگر ظالم کار نیکی نداشت از گناههای مظلوم به ظالم میدهند تا مظلوم راضی شود. 🔰با شنیدن این سخنان ترس و اضطرابم بیش از پیش شد. ولی چون چاره ای نبود به نیک گفتم: بیا برویم. ⛔️سراشیبی را پیمودیم و به گذرگاه مرصاد قدم گذاشتیم.چیزی نگذشت که خود را در مقابل مامورین الهی دیدم. ❌در یک آن با اشاره ی یکی از انها زنجیر ضخیمی به گردنم انداخته شد و بدون اینکه کوچکترین مهلتی بدهند تا از آنها سوال کنم کشان کشان مرا از جاده بیرون بردند... ❎بی جهت دست و پا میزدم تا شاید از دست آنها خلاصی پیدا کنم. اما تلاشهایم بی فایده بود. از نیک خواستم از آنها بپرسد علت کارشان را. ولی نیک بدون اینکه سوالی از آنها بپرسد نزد من آمد و گفت: خوب فکر کن چه کرده ای. این مامورین بی جهت کسی را گرفتار نمیکنند. 💠کمی فکر کردم و یادم آمد که پولی از همسایه ام قرض گرفته بودم که به علت مسافرتی که پیش آمد و بعد از آن مریضی که منجر به مرگم شد ،نتوانستم آن را برگردانم. این را به نیک گفتم و پرسیدم : حالا چه کار کنیم؟ 🌹نیک اندکی فکر کرد و گفت: اگر بتوانی به خواب بستگانت بروی و از آنها بخواهی تا قرضت را ادا کنند امیدی به نجاتت هست وگرنه همینطور اسیر خواهی ماند. ☘با کمک نیک به خواب پسر بزرگم رفتم و از او خواستم تا قرضم را ادا کند. 🍃همانطور که منتظر جواب بستگانم بودم شخصی را دیدم که زنجیر آتشینی🔥 بر کمر داشت و پیوسته به این سو و آن سو میگریخت و فریاد میزد : وای بر من ! اموالی که با گناه به دست آوردم اینگونه مرا گرفتار کرد در حالیکه وارثانم آن را در راه خدا انفاق کردند و به سعادت رسیدند... ⚔کمی آن طرفتر هم عده ای به شخصی حمله ور شده بودند و از او مطالبه ی حقشان را میکردند. 🔴با دیدن این صحنه های وحشتناک به فکر فرو رفتم و با خود گفتم: اگر میدانستم حقوق مردم تا این حد مهم و نابخشودنی است تا زنده بودم در برخورد با مردم و معامله و حتی شهادت دادن و صحبت کردن با آنها نهایت دقت را به عمل می آوردم... 🔷آنگاه از شدت ناراحتی فریاد زدم: وای از این راه که براستی گذرگاه بدبختی و فلاکت است... در این هنگام ماموران به سراغم آمدند و زنجیرها را از گردنم باز کردند. 🔶اول فکر کردم بخاطر فریادم بوده ولی بعد نیک مرا با خوشحالی در آغوش گرفت و گفت: بیا برویم . قرضت ادا شد... 🔵نبرد سرنوشت ساز! ♦️بعد از گذر از گذرگاه سخت و طاقت فرسای مرصاد کمی که جلو رفتیم چشمم به هیکل سیاه و عجیبی در وسط جاده افتاد. 🔘وقتی جلوتر آمدیم او را شناختم.گناه بود با هیکلی کوچکتر و لاغرتر و لباسی عجیب! ✅همدوش نیک تا چند قدمی او رفتیم. او با چهره ای خشن و بوی متعفن و چشمانی خون گرفته در حالیکه شمشیری مانند اره بر دوش گرفته بود با غضب به من مینگریست. 🔆نیک ایستاد و من هم پشت سر او ایستادم.. نیک مهربانانه به من نگاه کرد و گفت خودت را برای نبرد با گناه آماده کن! ❓با وحشت و ترس و تعجب گفتم: جنگ؟ برای چه؟ 🌹نیک که متوجه ترس من شده بود گفت: در این سفر و در اینجا،اولیای خدا،مومنین و انساهای خوب و پاک و ..نباید بترسند. از سخنان نیک قوت قلب گرفتم ،از او پرسیدم: جنگ با دست خالی در برابر کسی که مسلح هست غیر ممکن است! 🔰نیک گفت: نگران نباش فرشته ای الهی تو را تجهیز خواهد کرد. به نیک گفتم: تو چه میکنی؟ گفت: من تو را آماده و تشویق میکنم.. 🌟 سپس دستم را فشرد و گفت: گناه پس از آنکه در گذرگاه ارتداد و و جاده های انحرافی و ... از تو ناامید شد این بار با تمام قوا جلوی تو ایستاده،او اینبار لباس دنیا را برتن کرده و شمشیر شهوات را در دست گرفته. 🍂 مواظب دندانه های شمشیرش که هرکدام نشانه ی یکی از شهوات است و بسیار برنده و تیز میباشد ،باش که اگر یکی از انها به تو اصابت کند در مسیر به مشکل میخوریم... ✍ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/1931542547Cdcc6ed9c61
💠رسول خدا (ص): 🔥خشم خداوند فزونی می گیرد بر آن زن شوهرداری که چشمش را از غیر شوهرش یا نامحرم پرکند، اگر چنین کند خداوند عملی را از او نپذیرد❗️ https://eitaa.com/joinchat/1931542547Cdcc6ed9c61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کمبود وقت 💟شاید باور نکنید ولی رسیدگی به یک بچه واقعاً وقت‌گیرتر است؛ ⚛ چراکه والدین باید هم‌زمان هم پدر و مادر باشند، هم هم‌بازی، هم خواهر یا برادر، هم دوست و هم هم‌سفر و...، 💜درحالی‌که در خانواده‌های چند فرزند، کودک بخش زیادی از زمانش را با خواهر و برادرانش می‌گذراند 💜 و برای بسیاری از کارها به آنان مراجعه می‌کند. 🔮 🌴🌴🌴
🍃چه کنیم که حالمون خوب بشه؟ دائم واژه ای امیدوارکننده به دیگران اهدا کنید نه تنها احساس بهتری خواهید داشت بلکه شخصیت مثبت خود را نیز قوام بیشتری خواهید بخشید. به جنبه معنوی زندگیتان توجه کنید. آرام باشید. ساکت نشستن را تمرین کنید. به ندای درونتان گوش کنید. به چیزهایی بیندیشید که صلح، زیبایی و آرامش را به زندگی‌تان به ارمغان بیاورند. برای یافتن مسیر معنوی خاص خودتان تلاش کنید. یاد بگیرید که احساساتتان را تخلیه کنید. هرگز احساسات‌تان را سرکوب نکنید و به درون نریزید. اندوه‌های خود را با آدمی قابل اطمینان مطرح کنید. به خاطر داشته باشید که احساساتی که بیان شده اند دیگر به همان اندازه گذشته ناخوشایند نیستند. 👤 دکتر محمود معظمی https://eitaa.com/joinchat/1931542547Cdcc6ed9c61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👏(حتماببینید) 👌آفرین و درود بر این سطح فکر و جوابهای زیبا... 🌺 چرا چادر مشکی؟ جوابش را ببینید 🇮🇷
💦رفتار با نوجوان💦 ♨️تکنیک های ترک سیگار در نوجوانان♨️ 💠ازتبدیل سخنان یا نصیحت خود به موعظه خودداری کنید. 💠درباره موضوعات حساس به روشی گفت‌وگو کنید که بچه‌ها را از تنبیه یا داوری شدن نترساند. 💠 از کشش‌هایی که فــرزنـدتان به سیــگار دارد سخــن بگویید و در این باره رو راست باشید و پـــرده‌پوشی نکنید. 💠بسیاری از اوقات، بچه‌ها نمی‌توانند تشخیص دهند که رفتار کنونی آنها بر تندرستی آینده‌شان تأثیر خواهد داشت، بنابراین درباره کشیدن سیگار به‌طور مستقیم گفت‌وگو کنید: تنگی نفس، نفس بدبو، دندان‌های زرد و لباس‌های بدبو. 💠 از فرزندتان درباره سیگار بپرسید و اینکه چه چیزی برایش جذاب است یا جذاب نیست؛ شنونده خوبی باشید. 💠درباره روش‌های پاسخ به فشار همسالان بحث و گفت‌وگو کنید. فرزند شما باید در گفتن «نــــه» بی‌پروا و مطمئن باشد. پاسخ‌هایی را نیز پیشنهاد کنید؛ مانند «لباس‌ها و نفسم بدبو می‌شود» یا «از سیگاری به‌نظر رسیدن خوشم نمی‌آید». 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💠بچه‌ها را تشویق کنید از دوستانی که به دلایل‌شان برای نکشیدن سیگار احترام نمی‌گذارند، دوری کنند. 💠توضیح دهید که کشیدن سیگار چه اندازه بر زندگی روزانه کسانی که این کار را آغاز می‌کنند، تأثیر می‌گذارد؛ چگونه پول سیگار را فراهم می‌کنند؟ چگونه پول بقیه نیــازهای خود را تهیه می‌کنند؟ بر دوستی‌هایشان چه تأثیری دارد؟ 💠قوانین پایداری را تعیین کنید که کشیدن سیگار را از خانه شما دور می‌کند ⭕️بر قوانینی که درباره سیگار تعیین کرده‌اید، پافشاری کنید و اجازه ندهید در خانه سیگار بکشد تا آرامش خانه حفظ شود.⭕️ @maktabozeynab