eitaa logo
رُقَیـ‌♡ـہ‌خاتـ‌ون ̶‌³¹⁵
15.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
2 فایل
بسم‌الله 🫀بِنامِ‌حضرت‌عشق‌رقیـه‌‌خاتون #315 📽 : بࢪوز تࢪین محتوا مذهبے و مداحی در ایتا 💠‌ ارتباط با مدیریت @erfan133_315 💠 ادمین تبادلات @h_farhadi315 کپی؟=یک صلوات هدیه به حضرت رقیه(س)❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
《﷽》 ❤️‍🩹دختر امام حسین دامنش آتش گرفت❤️‍🩹 🥀در کتاب مفاتیح الغیب ابن جوزی می نویسد که صالح بن عبدالله می‌گوید: موقعی که خیمه‌ها را آتش زدند اهل بیت (علیهم السلام) را به فرار نهادند دختری کوچک به نظرم آمد که گوشه جامه‌اش آتش گرفته بود سراسیمه می‌گریست و به اطراف می‌دوید و اشک می‌ریخت، مرا به حالت او رحم آمد به نزد او تاختم تا آتش جامه‌اش را فرو نشانم. 🥀همین که صدای سم اسب مرا شنید زیادتر مضطرب شد، گفتم: ای دختر قصد آزارت را ندارم. به ناچار با ترس ایستاد. 🥀از اسب پیاده شدم و آتش جامه‌اش را خاموش نمودم و او را دلداری دادم یک مرتبه فرمود: ای مرد لب‌هایم از شدت عطش کبود شده یک جرعه آب به من بده. 🥀از شنیدن این کلام رقت تمام به من دست داده ظرفی پر از آب به او دادم، آب را گرفت و آهی کشید و آهسته رو به راه نهاد؛ پرسیدم: عزم کجا داری؟ فرمود: خواهر کوچک‌تری دارم که از من تشنه‌تر است. 🥀گفتم: مترس زمان منع آب گذشت شما بنوشید. گفت: ای مرد سوالی دارم، بابایم حسین (علیه السلام) تشنه بود؟ آیا او را آبش دادند یا نه؟ گفتم: ای دختر نه والله تا دم آخر می‌فرمود: اسقونی شربة من الماء، می‌فرمود: یک شربت آب به من بدهید، کسی او را آبش نداد بلکه جوابش هم ندادند. 🥀وقتی که از من شنید آب را نیاشامید. آن دختر را بعضی از بزرگان می‌گویند اسمش رقیه خاتون بوده است. 🍃گفتمش کن نوش آب و گفت با آه و فغان خواهر کوچک‌تری باشد مرا آن خسته جان🍃 🥀می‌برم آب از برای آن حزین دل غمین چون لبانش تشنه‌تر باشد ز من آن نازنین🥀 🍃گفتمش آب از برای کودکان آزاد شد تو بنوش آب و تمام کودکان ارشاد شد🍃 🥀گفت آن کودک: سوالی دارمت گویی جواب؟ گفتم: آری گو سوالت را به من بی‌التهاب🥀 🍃گفت: بابایم حسین بی مُعین لب تشنه بود؟ گو او را دادند آبش یا لبانش تشنه بود؟🍃 🥀گفتم: او را با لب عطشان سر از پیکر جدا شمر دون بنمود و شمشادی بزد شور و نوا🥀 شمشادی->شاعر شعر 📚کتاب معجزات حضرت رقیه(س)،شیخ علی فلسفی ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ 📽 : بࢪوز تࢪین محتوا مذهبے و مداحی و رسانه ای مداحان و جلسات شیعه 🎙 ﴿♥️﴾ رُقَیـ‌❦ـہ خاتـ‌ون | @MaktabRoghaye
《﷽》 ❤️‍🩹دختر امام حسین دامنش آتش گرفت❤️‍🩹 🥀در کتاب مفاتیح الغیب ابن جوزی می نویسد که صالح بن عبدالله می‌گوید: موقعی که خیمه‌ها را آتش زدند اهل بیت (علیهم السلام) را به فرار نهادند دختری کوچک به نظرم آمد که گوشه جامه‌اش آتش گرفته بود سراسیمه می‌گریست و به اطراف می‌دوید و اشک می‌ریخت، مرا به حالت او رحم آمد به نزد او تاختم تا آتش جامه‌اش را فرو نشانم. 🥀همین که صدای سم اسب مرا شنید زیادتر مضطرب شد، گفتم: ای دختر قصد آزارت را ندارم. به ناچار با ترس ایستاد. 🥀از اسب پیاده شدم و آتش جامه‌اش را خاموش نمودم و او را دلداری دادم یک مرتبه فرمود: ای مرد لب‌هایم از شدت عطش کبود شده یک جرعه آب به من بده. 🥀از شنیدن این کلام رقت تمام به من دست داده ظرفی پر از آب به او دادم، آب را گرفت و آهی کشید و آهسته رو به راه نهاد؛ پرسیدم: عزم کجا داری؟ فرمود: خواهر کوچک‌تری دارم که از من تشنه‌تر است. 🥀گفتم: مترس زمان منع آب گذشت شما بنوشید. گفت: ای مرد سوالی دارم، بابایم حسین (علیه السلام) تشنه بود؟ آیا او را آبش دادند یا نه؟ گفتم: ای دختر نه والله تا دم آخر می‌فرمود: اسقونی شربة من الماء، می‌فرمود: یک شربت آب به من بدهید، کسی او را آبش نداد بلکه جوابش هم ندادند. 🥀وقتی که از من شنید آب را نیاشامید. آن دختر را بعضی از بزرگان می‌گویند اسمش رقیه خاتون بوده است. 🍃گفتمش کن نوش آب و گفت با آه و فغان خواهر کوچک‌تری باشد مرا آن خسته جان🍃 🥀می‌برم آب از برای آن حزین دل غمین چون لبانش تشنه‌تر باشد ز من آن نازنین🥀 🍃گفتمش آب از برای کودکان آزاد شد تو بنوش آب و تمام کودکان ارشاد شد🍃 🥀گفت آن کودک: سوالی دارمت گویی جواب؟ گفتم: آری گو سوالت را به من بی‌التهاب🥀 🍃گفت: بابایم حسین بی مُعین لب تشنه بود؟ گو او را دادند آبش یا لبانش تشنه بود؟🍃 🥀گفتم: او را با لب عطشان سر از پیکر جدا شمر دون بنمود و شمشادی بزد شور و نوا🥀 شمشادی->شاعر شعر 📚کتاب معجزات حضرت رقیه(س)،شیخ علی فلسفی ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ 📽 : بࢪوز تࢪین محتوا مذهبے و مداحی و رسانه ای مداحان و جلسات شیعه 🎙 ﴿♥️﴾ رُقَیـ‌❦ـہ خاتـ‌ون | @MaktabRoghaye