پانصدوهفتادو نهمین جلسه هفتگی مکتب ذاکران فاطمی اراک- روزیکشنبه۲۷ آذرماه👇
مسجدولیعصر«عج»؛ ازنمازمغرب تاساعت۲۰
شور
#امیر_المومنین_علیه_السلام
سبک و شعر: آقای هاشم محمدی آرا
شوق لحظه اذان حیدر
تا همیشه قهرمان حیدر
اونکه با نگاه جذابش
میدهد به مرده جان حیدر
حیدر(۳)مرد با ایمان
حیدر(۳)غرش طوفان
حیدر(۳)جان سنه قوربان
پشت به کسی نکرده حیدر،مرد نبرد و کارزاره
میجنگه مرتضی تو میدون،پشت علی زره نداره
حیدر امیرالمومنین
......
دافع بلا فقط حیدر
رکن اولیا فقط حیدر
پرچمه هدایته یعنی
رایه الهدی فقط حیدر
حیدر(۳) شیر لافرار
حیدر(۳)قاتل الکفار
حیدر(۳)حیدر کرار
توی نجف همیشه مستِ،گنبد و ایوون طلاشَم
الی الابد خودم غلامِ،حیدر و کل بچه هاشَم
حیدر امیرالمومنین
..........
مستی علی الدوام من
حیدره فقط امام من
به علی دلم فقط قرصه
اوج لذت مدام من
حیدر(۳)ساقی کوثر
حیدر(۳)از همه سرتر
حیدر(۳)مالک محشر
امیرمومنین کسی جز،علی مرتضی نمیشه
بلند میگم بشنوه دنیا،گدای حیدرم همیشه
حیدر امیرالمومنین
عجل لولیک الفرج
فاطمیه ۱۴۰۱
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
شاعر: آقای میلاد یعقوبی
یازهرا (سلام الله علیها)
عزلت گرفته ای تو ومن هم که بستری
غصه غذای من شده این روز آخری
بشکن دگر سکوت غریبانه ات علی
آری شما که فاتح بدری و خیبری
طوری کنار بستر من گریه می کنی
باور نمی کنم تو علی دلاوری
زانو بغل گرفته ای و به دل داغ می زنی
ماتم زده ز غصه این یاس پرپری
شانه به موی زینب و نان پخته ام ببین
جارو زدم به خانه که پر در بیاوری
آخر نگاه زینب و این در کشد مرا
دارم طلب زحق که نسوزد دگر دری
خواهی اگر که بر لب من خنده گل کند
باید برای فاطمه تابوتی آوری
در زیر پیرهن تو مرا شستشو بده
ترسم از این بود که تو طاقت نیاوری
یادت نمی رود که علی جان به نیمه شب
آب از برای تشنه لب من بیاوری.....
مادر فدای غصه و غمهای تو حسین
روزی فرا رسد که ببینم تو بی سری
عجل لولیک الفرج
فاطمیه ۱۴۰۱
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند...
کفشهایش را گذاشت زیر سرش و خوابید.
طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند.
یکی از اون دو نفر گفت:
طلاها را بزاریم پشت منبر ،
اون یکی گفت: نه !
اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره.
گفتند: امتحانش میکنیم کفشایش را از زیر سرش برمیداریم
اگه بیدار باشه معلوم میشه.
مرد که حرفای اونا رو شنیده بود،
خودشو بخواب زد. اونها کفشایش را برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد.
گفتند پس خوابه طلاها رو بزاریم
پشت منبر...!
بعد از رفتن آن دو مرد،
مرد خوش باور بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو بردارد اما اثری ازطلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری
کفشهایش را بدزدند...!
و اين گونه است که انسان خیلی وقتها در طول زندگی همه چیز خود را خودخواسته از دست میدهد از جمله زمان و فرصتها.چرا که نگاه و توجهش به جایی است که نباید باشد.
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسَیْن
💓 امروز : دوشنبه
۲۸آذرماه ۱۴۰۱
۲۴جمادی الاول ۱۴۴۴
۱۹دسامبر ۲۰۲۳
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
•┈┈••✾••┈┈•
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin