#کلام_نور
🍀 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله:
💢 اُطلُبْ لأِخِيكَ عُذرا، فَإنْ لَم تَجِدْ لَهُ عُذرا فَالتَمِسْ لَهُ عُذرا
🔘 براى گفتار و كردارى كه از برادرت سر مىزند ، عذرى بجوى و اگر نيافتى، عذرى بتراش.
🖇 بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۹۷، ح۱۵
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#مثنوی
🔹عقیله🔹
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
در پایمردی از همۀ مردها سر است
کوثردلی که در رگ او خون حیدر است...
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار...
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد...
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
آن زهرهای که چادر زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین...
بانوی صبر! صبر سواران سر آمده
آه از نهاد مردم عالم، برآمده...
بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود
روشن زمین، به جلوۀ صاحبزمان شود
📝 #قاسم_صرافان
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
و ناگهان چقدر زود دیر می شود.....
🍃واقعا هدفمون چیه از این زندگی از درس خوندن، از این کار،از خوابیدن و بیدار شدنها،از این تکرارِ تکرارها...
چه بیهوده صرف میشه اگه در راستای یاری امام زمان نباشه....
یجا تو سخنرانی استاد رائفی پور میگن:
آدم چقدر خوبه ذکر حالی داشته باشه، بخوابه که قوت بگیره برای شیعه خانه امام زمان کار کنه، غذا بخوره ...سرکار بره و....
چقدر خوبه همه چی،ریز و درشت کارِمون،اولویت دارها و کم اهمیت ها،همه در این راستا باشه....یاری امام عصر
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
از نتيجه بازى ناراحتى؟
بهت تبريك ميگم
تو قطعا يه ايرانى هستى ❤️
🍃🌹🇮🇷🌹🍃
◽ چه در روز خوب و چه در روز بد هواداریت میکنیم تا ابد
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
⭕️ «فیل جرالدی» افسر سابق سازمان سیا بعد از عملیات ترور، طی یادداشتی اذعان کرد سازمانهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی با همکاری گروهک منافقین اقدام به ترور «مجید شهریاری» دانشمند هستهای ایران کردند
🌹سالروز شهادت دکتر مجید شهریاری ،شهید سنگر علم و دانش گرامی باد.
🕊شادی روحش صلوات
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
,#پندانه
پيرمرد هر بار كه مي خواست اجرت پسرك واكسیِ كر و لال را بدهد، جمله ای را براي خنداندن او بر روي اسكناس مينوشت. اين بار هم همين كار را كرد. پسرك با اشتياق پول را گرفت و جملهای را كه پيرمرد نوشته بود، خواند. روی اسكناس نوشته شده بود: وقتي خيلي پولدار شدی به پشت اين اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوی اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلك، تو كه هنوز پولدار نشدی. پسرك خنديد با صدای بلند، هرچند صدای خنده خود را نمیشنيد.
همیشه پر از مهربانی بمان و دلیل شادی دیگران باش، حتی اگر هیچکس قدر مهربانیت را نداند، این ذات توست که مهربان باشی، تو خدایی داری که به جای همه برایت جبران میکند.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
مکتب ذاکران فاطمی اراک
تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت
آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.
قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا, اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم, گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟
گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟
دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه فریاد میزد میدونستم منو تنها نمی ذاری,
شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟
پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟
تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید
حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن
آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی … بود.
اومدم از پیرزنه خداحافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو مادر!
پ.ن: گفتم خنده رو لباتون بشیینه، بشوره ببره،
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
شور
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
کل زندگیم فدا زینب
صابرا الی البلا زینب
قبله مدافعان حرم
کُلُنا فداکِ یا زینب
زینب(۳) آیه نوره
زینب(۳) خالق شوره
زینب(۳) سرّ مستوره
معنی واژه ی حجاب و، عزت و اقتدارِ زینب
دارو ندارشو به والله ، پای حسین میزاره زینب
زینب عقیله العرب
...........
اوج عفت و حیا زینب
الگوی زنان ما زینب
زینت ابالحسن یعنی
نور چشم مرتضی زینب
زینب(۳) کوهی از صبره
زینب(۳) لیله ی قدره
زینب(۳) سوره ی فجره
اونیکه با وقار زهرا، تو هرکجا دفع خطر کرد
هیمنه ی ابن زیاد و ، با خطبه هاش زیروزبر کرد
زینب عقیله العرب
...........
ماها پائینیم و بالا تو
خورده زندگیم گره باتو
بخدا تو قلب من بی بی
نمیگیره هیچکسی جاتو
زینب(۳) خواهر ارباب
زینب(۳) جلوه مهتاب
زینب(۳) گوهر نایاب
صوت علی توی صدا و ،خون علی توی رگاشه
زندگیه ما همه نذرِ، زینب و دوتا بچه هاشه
زینب عقیله العرب
سروده آقای هاشم محمدی ارا
عجل لولیک الفرج
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
💔#حدیث_عشق
💠 امام سجاد (ع) یکی از حقوق زن را مهربانی با او می داند و در این راستا می فرماید:
📝 اما حقوق زن این است که بدانی خداوند او را مایه آرامش تو قرارداده است و بدان که نعمتی است از جانب خداوند سبحان برای مرد.
📝 پس او را گرامی بدار و با وی مدارا کن. بر تو لازم است که نسبت به او ترحّم کنی و باید خوراک و پوشاکش را تأمین کنی واگر نادانی کرد، از او درگذریツ
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
✅ مکتب ذاکران فاطمی اراک
@zakeranfatemi_admin
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم لو رفته از تمرینات محمودکریمی با تیم اعزامی بسیج به دوحه برای شعاردادن در بازی با آمریکا 🤣🤣🤣🤣
#طنز
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh2 🔜 #پدرفتنه
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت هفتاد و دوم
❇️ سخنرانی در میان لشکر کوفه
🔻[ با عزل ابوموسی اشعری، مردم کوفه یکدل و متحد به یاری من شتافتند و در منزل ذیقار بود که لشکریان کوفه به جمع ما پیوستند. در جمع آنها حضور یافتم و برایشان سخنرانی کردم: ]
❇️ تعریف و تمجید از اهل کوفه
🔻ای مردم کوفه، شما در میان مسلمانان گرامیترین هستید و در ارزشها میانهروترین و در رفتار عادلترین. سهمی که شما در اسلام دارید، برترین سهم است و در شایستگی و تواناییها از بهترین عرب به شمار میروید. شما شدیدترین محبت و مودت را به رسول خدا و اهل بیتش دارید. من امروز با اعتماد به خدا و اطمینان از یاری شما به سراغ شما آمدهام؛ زیرا از فداکاری و جانفشانی شما اطلاع دارم. از آن طرف، طلحه و زبیر پیمان شکستند، از پیروی من خودداری کردند، برای فتنهانگیزی به عایشه روی آورده، او را از خانه و دیارش بیرون آوردند و به بصره کشاندند، اراذل و اوباش بصره را به صف کردند و گمراهشان ساختند. البته به من خبر رسیده است که مردمان بافضیلت و متدین بصره از پیمان شکنان فاصله گرفته و تن به فرمان آنها ندادهاند و از رفتار طلحه و زبیر ناراحت بوده و حضور آنها را خوش نداشتهاند.
🔻[ اهل کوفه در پاسخ من گفتند: ما یاران تو و لشکریان تو برای رویارویی با دشمنان تو آماده هستیم و اگر ما را به مقابله با چند برابر اینان فراخوانی، با جان و دل میپذیریم و انجام آن را به حساب خدا میگذاریم و امید سعادت در آن داریم.
از آنها تشکر و قدردانی کردم و به سخنانم ادامه دادم: ]
🔻ای جماعت مسلمانان، شما خوب میدانید که طلحه و زبیر از روی رضا و رغبت و با کمال میل با من بیعت کردند. پس از آن، از من اجازه انجام عمره خواستند و من به آنها اجازه دادم. پس به بصره رفتند و مسلمانان را کشتند و کارهای زشتی انجام دادند.
🔻بار خدایا! این دو از من بریدند، به من ستم کردند، بیعت با مرا شکستند و مردم را علیه من شوراندند. پس هر گرهای که آنان ایجاد کردهاند، بگشا و هر مکری را که اندیشیدهاند، به نتیجه نرسان و بدی کردارشان را به ایشان بازگردان.
❇️ ملاقات با اویس قرنی
🔻[ در منزل ذیقار بود که به اطرافیان گفتم: ]
از سمت کوفه هزار مرد بدون کم و زیاد میآیند و به شرط جان و ایستادن تا پای مرگ با من بیعت میکنند!
🔻[ ابن عباس از این خبر نگران بود که مبادا تعدادشان کم و زیاد شود و مردم مردد شوند. سرانجام گروهی که گفته بودم رسید د ابن عباس شمارش کرد و دید یک نفر کم شده است. بر نگرانیاش افزوده شد تا اینکه نفر هزارم نیز رسید. او اویسقرنی بود که به من گفت: دست خود را بده تا با تو بیعت کنم. پرسیدم: ]
🔻بر چه چیز با من بیعت میکنی؟
[ گفت: بر اطاعت از سخنان تو و پیروی از دستورهای تو و جنگیدن در رکاب تو، تا آنکه به شهادت برسم یا اینکه خداوند فتح و پیروزی را نصیب تو کند. نامش را پرسیدم، گفت: اویسقرنی هستم. وقتی نامش را شنیدم، گفتم: ]
🔻الله اکبر! حبیب من رسول خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داده بود که مردی از امت او را درک خواهم کرد که او را اویس قرنی میگویند، او از حزب خدا و رسول اوست، مرگش شهادت خواهد بود و جماعت بسیاری، به اندازه دو قبیله ربیعه و مضر، را شفاعت خواهد کرد.
📚منابع:
۱. الارشاد، ج۱، ص۲۴۹
۲. الجمل، ص۲۶۶
۳. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۸۸
۴. اعلام الوری، ص۱۷۰
۵. الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۰۶
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
___🇮🇷_______🇮🇷_________🇮🇷_____
مکتب ذاکران فاطمی اراک
https://eitaa.com/joinchat/34078795C4838ed4e09
سهم #روز_هشتاد_وهفتم مطالعه نهج البلاغه نامه ۲۸ بند ۴ تا بند ۵
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه28 : جواب نامه معاویه
(قسمت دوم)
4⃣ مظلوميّت امام (عليه السّلام)
🔻و گفته ای كه مرا چونان شتر مهار كرده به سوی بيعت می كشاندند. سوگند به خدا؛ خواستی نكوهش كنی اما ستودی، خواستی رسوا سازی كه خود را رسوا كرده ای، مسلمان را چه باك كه مظلوم واقع شود مادام كه در دين خود ترديد نداشته و در يقين خود شك نكند، اين دليل را آورده ام حتی برای غير تو كه پند گيرند و آن را كوتاه آوردم به مقداری كه از خاطرم گذشت. سپس كار مرا با عثمان بياد آوردی، تو بايد پاسخ دهی كه از خويشاوندان او می باشی، راستی كدام يك از ما دشمنی اش با عثمان بيشتر بود؟ و راه را برای كشندگانش فراهم آورد؟ آن كس كه به او ياری رساند و از او خواست بجايش بنشيند و به كار مردم رسد؟ يا آنكه از او ياری خواست و دريغ كرد؟ و به انتظار نشست تا مرگش فرارسد؟ نه هرگز، به خدا سوگند(خداوند بازدارندگان از جنگ را در ميان شما می شناسد و آنان را كه برادران خود را به سوی خويش می خوانند و جز لحظه های كوتاهی در نبرد حاضر نمی شوند.) من ادعا ندارم كه در مورد بدعتهای عثمان، بر او عيب نمی گرفتم، نكوهش می كردم و از آن عذرخواه نيستم، اگر گناه من ارشاد و هدايت اوست، بسيارند كسانی كه ملامت شوند و بی گناهند و بسيارند ناصحانی كه در پند و اندرز دادن مورد تهمت قرار گيرند. (من قصدی جز اصلاح تا نهايت توانایی خود ندارم و موفقيت من تنها به لطف خداست و توفيقات را جز از خدا نمی خواهم بر او توكل می كنم و به سوی او باز می گردم.)
5⃣ پاسخ به تهديد نظامی
🔻در نامه ات نوشته ای كه نزد تو برای من و ياران من چيزی جز شمشير نيست. در اوج گريه انسان را به خنده وامی داری، فرزندان عبدالمطلب را در كجا ديدی كه پشت به دشمن كنند؟ و از شمشير بهراسند؟ پس (كمی صبر كن كه هماورد تو به ميدان آيد) آن را كه می جویی به زودی تو را پيدا خواهد كرد و آنچه را كه از آن می گريزی در نزديكی خود خواهی يافت و من در ميان سپاهی بزرگ، از مهاجران و انصار و تابعان، به سرعت به سوی تو خواهم آمد، لشكريانی كه جمعشان به هم فشرده و به هنگام حركت، غبار آسمان را تيره و تار می كنند، كسانی كه لباس شهادت بر تن و ملاقات دوست داشتنی آنان ملاقات با پروردگار است، همراه آنان فرزندانی از دلاوران بدر و شمشيرهای هاشميان كه خوب می دانی لبه تيز آن بر پيكر برادر و دایی و جد و خاندانت چه كرد، می آيند (و آن عذاب از ستمگران چندان دور نيست).
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
مکتب ذاکران فاطمی اراک
https://eitaa.com/joinchat/34078795C4838ed4e09