eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.3هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان یک زن ساده ارسالی اعضا_داستان واقعی قسمت پنجم چون مهریه من از ازدواج اولم هزار سکه بود و فقط ۱۴ تا گرفتم بعدم همسر سابقم سال۹۵ فوت کرده بودن ...خلاصه همسرم گفت ماباهم حرف زدیم ۱۴ سکه رو من میتونم قبول کنم ولی مادربزرگم اجازه نداد دایی و خاله های همسرم خیلی از خانواده ما و من خوششون اومده بود همونجا خالشون گفت کاش ی خواهر داشتی من برای پسرم میگرفتم .....چون غیراز مهریه هر چی گفتن ما قبول کردیم اونام تعجب کرده بودن حتی همسرم گفت من زن شاغل نمیخوام منم کلا کارمو گذاشتم کناردو ساعت بعد ازین که همه رفتن همسرم تماس گرفت و دلخور بود منم گفتم حق داری منم شوک شدم واسه مهریه...ولی ایشون گفت اشکالی نداره من راضی ام البته منم گریه کردم و گفتم مادربزرگم بزرگ ماست ما رو حرفش حرفی نمیزنیم ولی کمتراز۱۱۴ تا اجازه نمیده....ک ایشونم قبول کردو ما نامزد شدیم ...یک ماه بعد تو خونه یه جشن خیلی ساده گرفتن و اومدیم زیر یه سقف....جشنمون ب حدی ساده بود که فامیلاشون میگفتن دختره چجوری قبول کرده نه تالاری نه لباس مجللی ....نه پذیراییه شیکی .....اونا نمیدونستن ک من دختر نیستم خب مام نمیتونستیم شلوغ کنیم ازدواج دومم بود و من توقعی نداشتم... ۶ ماه اول زندگی همه چی عالی بود چنان شور و شوقی داشتم که هرصبح سجده میکردم و باذوق از خدا تشکر میکردم ... ولی دقیقا بعداز ۶ ماه ورق زندگیمون برگشت.....توی همون ۶ ماه اول متوجه شدم ایشون زگیل تناسلی داره ولی اهمیت ندادم گفتم مجرد بوده رابطه های متعدد داشته اون موقع من تو زندگیش نبودم تعهدی نداشته....ولی منم مبتلا کردن دو دوره واکسن گارداسیل زدم 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
✨﷽✨ 🤲 اعمال شب نیمه شعبان 1️⃣ غسل، كه باعث تخفیف گناهان مى‌شود. 2️⃣ احیاء این شب به نماز و دعا و استغفار. و در روایت است كه هر كس این شب را احیا دارد؛ در روزى كه دل‌ها بمیرند، دل او نمیرد. 3️⃣ زیارت امام حسین علیه السلام است كه افضل اعمال این شب و باعث آمرزش گناهان است و هر كس بخواهد روح صد و بیست و چهار هزار پیغمبر با او مصافحه كند، آن حضرت را در این شب زیارت كند. کمترین زیارت آن حضرت آن است كه به پشت بام برآید و به جانب راست و چپ نظر كند پس سر به جانب آسمان بلند كند و با این كلمات آن حضرت را زیارت كند : "اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَكاتُهُ." و هر كس در هر كجا باشد در هر وقت كه آن حضرت را به این كیفیت زیارت كند امید است كه ثواب حجّ و عُمره براى او نوشته شود . 4️⃣ خواندن دعایی كه شیخ و سیّد نقل كرده‌اند و به منزله زیارت امام زمان صلوات الله و سلامُه عَلَیْهِ است: اَللّهُمَّ بِحَقِّ لَیْلَتِنا (هذِهِ) وَ مَوْلُودِها.....(مفاتیح) 5️⃣ دعای تعلیم داده شده از حضرت صادق علیه السلام در شب نیمه شعبان: اَللّهُمَّ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ الْعَلِىُّ الْعَظیمُ الْخالِقُ........ (مفاتیح ) 6️⃣ دعایی که حضرت رسول صلى الله علیه و آله در این شب مى خواندند را بخواند: اَللّهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشْیَتِكَ ما یَحُولُ بَیْنَنا......(مفاتیح ) 7️⃣ صلوات هر روز شعبان كه در وقت زوال وارد شده خوانده شود. 8️⃣ دعاى كمیل كه در این شب وارد شده است، خوانده شود. 9️⃣ هر یك از اذکار "سُبْحانَ اللّهِ" ، "الْحَمْدُلِلّهِ" ، "اللّهُ اَكْبَرُ" وَ "لا اِلهَ اِلا اللّهُ" صد مرتبه گفته شود، تا خداوند تعالى گناهان گذشته او را بیامرزد و حاجت‌هاى دنیا و آخرت او را برآورد. 0️⃣1️⃣شیخ طوسى و كفعمى فرموده‌اند كه در این شب این دعا خوانده شود: اِلهى تَعَرَّضَ لَكَ فى هذَا اللَّیْلِ الْمُتَعَرِّضُون.....(مفاتیح ) 1️⃣1️⃣ نماز جناب جعفر به جا آورده شود. 2️⃣1️⃣ سجده‌ها و دعاهایى كه از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت شده بجا آورده شود. حضرت در سجده می‌گفتند: سَجَدَ لَكَ سَوادى وَ خَیالى وَ آمَنَ بِكَ فؤادى هذِهِ یَداىَ وَ ماجَنَیْتُهُ عَلى نَفْسى یا عَظیمُ تُرْجى لِكُلِّ عَظیمٍ اِغْفِرْ لِىَ الْعَظیمَ فَاِنَّهُ لایَغْفِرُ الذَّنْبَ الْعَظیمَ اِلا الرَّبُّ الْعَظیمُ پس، از سجده سر برمی‌داشتند و دوباره به سجده می‌رفتند و می‌گفتند: اَعُوذُ بُنُورِ وَجْهِكَ الَّذى اَضائَتْ لَهُ السَّمواتُ وَالاْرَضُونَ وَانْكَشَفَتْ لَهُ الظُّلُماتُ وَ صَلَحَ عَلْیْهِ اَمرُ الاْوَّلینَ وَالاْخِرینَ مِنْ فُجاءَةِ نَقِمَتِكَ وَ مِنْ تَحْویلِ عافِیَتِكَ وَ مِنْ زَوالِ نِعْمَتِكَ اَللّهُمَّ ارْزُقْنى قَلْباً تَقِیّاً نَقِیّاً وَ مِنَ الشِّرْكِ بَریئاً لا كافِراً ولا شَقِیّاً سپس دو طرف صورت خود را بر خاك می‌نهاد و می‌گفت: عَفَّرْتُ وَجْهى فِى التُّرابِ وَ حُقَّ لى اَنْ اَسْجُدَ لَكَ. 3️⃣1️⃣ نماز شب نیمه شعبان: چهار ركعت نماز، بخواند در هر ركعت حمد و قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ صد مرتبه پس چون فارغ شد از نماز بگوید : اَللّهُمَّ اِنّى اِلَیْكَ فَقیرٌ وَمِنْ عَذاِبكَ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ اَللّهُمَّ لا تُبَدِّلْ اِسْمى وَلا تُغَیِّرْ جِسْمى‌ وَلاتَجْهَدْ بَلاَّئى وَلا تُشْمِتْ بى اَعْداَّئى اَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقابِكَ وَ اَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذابِكَ وَ اَعُوذُ بِرِضاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَ اَعُوذُبِكَ مِنْكَ جَلَّ ثَناَّؤُكَ اَنْتَ كَما اَثْنَیْتَ عَلى نَفْسِكَ وَ فَوْقَ ما یَقُولُ الْقآئِلُونَ 📚 مفاتیح الجنان/اعمال شب نیمه شعبان 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان یک زن ساده ارسالی اعضا_داستان واقعی قسمت ششم دو دوره واکسن گارداسیل زدم بعد فهمیدم باردارم......راستی ایشون بعداز سه ماه از ازدواجمون بیکار شدن ...خونه نشین بودن و پولایی که برای عروسی جمع شده بود ک حدوده ۶ میلیون بود و خرج میکردن منم خودم از پولام خرید میکردم اینم بگم ایشون از همون اول هیچ پولی بمن نشون ندادن یعنی پول فقط تو حساب خودشون بود من حتی اجازه نداشتم کارت بانکی ایشونو دست بزنم ولی من همه چیم رو بود و چیز قایمکی نداشتم.....دوران بارداریم به بدترین شکل میگذشت منو دکتر نمیبردن پول نمیدادن سونو برم ...خیلی تحقیر و توهین که تو میخواستی جا پاتو سفت کنی الان حامله شدی در صورتیکه بعد از دواه از ازدواجمون میگذشت بمن گفتن تو نازایی حتما بخاطر همین طلاق گرفتی ولی باخواست خدا من بعداز چهار ماه باردار شدم واقعا دوران بدی بود برام دیگه پولی نداشتم چون اول ی نیسان خریدم براشون باهاش واسه خرج زندگی کار کردن ..بعد ی مدت هزار تابهانه اوردن و اونو فروختیم موتور خریدیم ایشون موتورو زد بنام خودش ...هزار تومن بابت اون نیسان و موتور نداده بود ولی بازرنگی صاحب اون موتور شد .... 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ❤️🙏 ✅سلام برا اون مادری که دخترش رو طلسم کردن به خاطر پسر عموش.عزیزم یه گوسفند قربونی کنید .وقت اذان صدای اذان رو بلند کنید تا تو خونه پخش بشه.صدای قرآن رو تو خونتون پخش کنید.بعد همیشه ۴قل وآیه الکرسی رو بخونید دخترتون هم بخونه انشالله رفع میشه ✅سلام وخداقوت یاس خانم .برای خانمی که گفتند دخترشون طلسم شده .بهترین وقوی ترین باطل کننده طلسم قرآن کلام خداست انشاالله توی خونتون روزی ۵۰ آیه قرآن تلاوت کنید اگه دخترتون بتونه بخونه خیلی بهتره وهمچنین گلاب به صورت دخترتون وتوی خونتون اسپری کنید انشاالله که گره از کارتون باز بشه 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان یک زن ساده ارسالی اعضا_داستان واقعی قسمت هفتم با بقیه پولم ماشین سواری خریدم ک وقتی دکتر میرم کنار خیابون بخاطر تاکسی منتظر نمونم ایشون حتی وقتی باماشین خودم منو دکتر میبرد جلوی بیمارستان منو مثل آشغال میذاشت و میرفت اصلا نمیپرسید با چ پولی میری دکتر چون دیگه پولی برام نمونده بود دوتا ماشین خریدم و تقریبا تو سیسمونیم کمک کردم پولام تموم شد ...کم کم روی اصلیشو نشون داد ..منم داغون شده بودم افسردگی شدید گرفتم ایشون اوایل اصلا بچه تو شکممو قبول نداشت میگفت پول ندارم و تورو گرفتم بدبخت شدم میگفت خدا کنه بچت دنیا نیاد من تورو نمیخوام اشتباه کردم تو رو گرفتم از وقتی تو اومدی تو زندگیم یه روز خوش نداشتم .....بخدای بالاسرم قسم من هیچ هزینه ای برای همسرم نداشتم چون دوستش داشتم و از اول حماقت کردم واسه نداریاش سکوت کردم ...حتی سرویس طلا نخریدن برام و پدرم خودش باپولای عقدمون برام خرید ...فامیلای همسرم هیچ هدیه ای ندادن همسرم بهشون گفته بود اینا ترک هستن چیزی جمع بشه برمیدارن اینو خالشون بعدها بمن گفت ...همسرم مازندرانیه....حتی دوتا خواهر دارن ولی چون دعا نویس هستن و آدمای درستی نیستن اونا رو بکسی معرفی نمیکرد و میگفت من هیچکسو ندارم ....حتی اون خواهرام هدیه ندادن فقط پول پدرم و فامیلای خودم بود .... 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ❤️ سلام به همه دوستان نازنین خانمی که گفتن دخترشون چندتا عمل داشته والان مشکل حافظه داره خواهر عزیز،دخترتون بخاطر بیهوشی ها پی درپی،بخاطر عوارض داروها اینجوری شدن مویز وکشمش برای حافظه خوبه،کندر هم عالیه،بادام درختی اینترنت سرچ کنید خیلی مواد خوراکی هست که کمک می‌کنه آن شاالله که بهبود حاصل بشه و خبر موفقیتش را بهمون بدید 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 دلانه‌ی یاشاییش(زندگی) داستان جذاب و پر پیچ و خم یک مهربانو 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
#یاشاییش 187 گفت:چیه!!دکتر که حرف نگران کننده ای نزد گفتم:اما دیروز گفته بود وضعیت دستم خوبه حالا
188 از ماشین پیاده شدمو رفتم سمت مغازه و برای هر دومون معجون سفارش دادم نگاهی به پروانه که داخل ماشین نشسته بود انداختمو با خودم گفتم:حالا اینبار رو بهونه جور کردی همیشه که نمیشه برگشتم سمت ماشین تو ماشین شیرپسته امون رو خوردیم و راه افتادم الکی تلفنمو در آوردمو دوباری شماره ی فکس نمایشگاه رو گرفتم و گفتم: نمیدونم چرا اونی که باهاش کار دارم گوشیشو جواب نمیده پروانه گفت: خب شب تعطیلیه شاید دلیلش این باشه گفتم: آره احتمالا همینه دیگه داشتیم میرسیدم دلم نمیخواستم 'ازش جدا شم دلمو زدم به دریا و گفتم: راستی فردا کجایی!؟ پروانه مکثی کرد و گفت:فردا!! گفتم:میای فردا بریم بیرون؟ پروانه نگاهی به من که در حال رانندگی بودم کرد و گفت:ممنون از دعوتتون ولی خیلی از کارام مونده باید هر جوری هست انجامشون بدم با خودم گفتم اگه اصرار کنم شاید ازم فراری بشه به ناچار گفتم:باشه اگه کاری داشتی به نگهبان یا مادرش بگو گفت:ممنون به اندازه ی کافی مزاحمشون شدم باید خودم به کارام برسم دم ساختمان که رسیدیم تشکر کرد تا از ماشین پیاده بشه تو آخرین لحظه گفتم: پروانه؟؟ نگاهم کرد و گفت:بله؟ گفتم:میشه شماره تلفنت رو بهم بدی؟ مکثش اونقدر طولانی شد که برام اندازه ی عمر گذشت تا اینکه شمارشو گفت و زدم توی گوشیم بعدم خداحافظی کرد و رفت،،،، از زبان پروانه.... از رفتارش معلوم بود که میخواد هر جوری هست منو کنار خودش نگه داره البته منم ی همچین حسی داشتم و دلم میخواست کنارش بمونم اما به خودم نهیب زدم پروانه داری چیکار میکنی حواست به شرایط خودت هست؟ دلت که نمیخواد باز از فردا مادرش، پدرش یا هر کس دیگه از ترس اینکه مبادا پسرش بدبخت بشه بخواد اعصابتو بریزه به هم برای خودت حرمت قائل شو خوددار باش برای همین وقتیکه ازم خواست فرداش باهاش برم بیرون درخواستشو رد کردم اما این خودداری دوامی نیاورد چون وقتی شماره تلفنمو خواست شماره امو بهش دادم اومدم بالا حس میکردم ضربان قلبم تند شده بدون اینکه لباسامو عوض کنم یه گوشه نشستم یه لحظه هم فکر مسعود و کارهای این دو روزش از ذهنم بیرون نمیرفت ناخودآگاه دستم رفت سمت کیفمو گوشیم رو در آوردمو صفحه اش رو روشن کردم و چشم دوختم به صفحه اش با خودم گفتم:حتما الان که شماره ام رو گرفته بهم پیام میده، دستم خودم نبود هیچ جوری نمیتونستم از فکرش بیرون بیام و هر چی هم که عقلم میگفت: این دلبستن اشتباه اما بازم دلم حالیش نبود یه ربعی گذشت گوشی رو گذاشتم و رفتم تا لباسامو عوض کنم و برم سراغ کارام تا اینجوری سرم گرم بشه تا شاید بهش فکر نکنم .... 🌼🌼🌼🌼🌼🌼