#حکایت_قدیمی
مردی گناهکار در آستانه ی دار زدن بود. او به فرماندار شهر گفت: «واپسین خواسته ی مرا برآورده کنید. به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است، خداحافظی کنم. من قول می دهم بازگردم.»
فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند بدو نگریست. با این حال فرماندار به مردم تماشاگر گفت: «چه کسی ضمانت این مرد را می کند؟»
ولی کسی را یارای ضمانت نبود. مرد گناهکار با خواری و زاری گفت:
«ای مردم شما می دانید كه من در این شهر بیگانه ام و آشنایی ندارم. یك نفر برای خشنودی خدای ضامن شود تا من بروم با مادرم بدرود گویم و بازگردم.»
ناگه یکی از میان مردم گفت:«من ضامن می شوم. اگر نیامد به جای او مرا بكشید.»
فرماندار شهر در میان ناباوری همگان پذیرفت. ضامن را زندانی كردند و مرد محكوم از چنگال مرگ گریخت. روز موعود رسید و محكوم نیامد.
ضامن را به ستون بستند تا دارش بزنند، مرد ضامن درخواست كرد: «مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید.»
گفتند:«چرا؟» گفت:« از این ستون به آن ستون فرج است.»
پذیرفتند و او را بردند به ستون دیگر بستند که در این میان مرد محکوم فریاد زنان بازگشت.
محكوم از راه رسید ضامن را رهایی داد و ریسمان مرگ را به گردن خود انداخت.
فرماندار با دیدن این وفای به پیمان، مرد گنهکار محکوم به اعدام را بخشید و ضامن نیز با از این ستون به آن ستون رفتن از مرگ رهایی یافت.
از همین رو به کسی که گرفتاری بزرگی برایش پیش بیاید و ناامید شود؛ می گویند: «از این ستون به آن ستون فَرَج است.»
یعنی تو کاری انجام بده هرچند به نظر بی سود باشد ولی شاید همان کار مایه ی رهایی و پیروزی تو شود.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
#حکایت_قدیمی
کوزه شکسته !!
پیرزنی دو کوزهٔ آب داشت که آنها را
آویزان بر یک تیرک چوبی بر دوش
خود حمل می کرد.
یکی از کوزه ها ترك داشت و مقدارى از
آب آن به زمين مى ريخت، درصورتیکه
دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن
به طور کامل به مقصد می رسید.
به مدت طولانی هر روز این اتفاق تکرار میشد و زن همیشه یک کوزه و نیم
آب به خانه می برد.
ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت
بسیار شرمگین بود که فقط می توانست
نیمی از وظیفه اش را انجام دهد.
پس از دوسال ، سرانجام کوزه شکسته
به ستوه آمد و با پیرزن سخن گفت.
پیرزن لبخندی زد و گفت:
"هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای
این جاده در سمت تو روییده اند
و نه در سمت کوزهٔ سالم؟"
اگر تو اینگونه نبودی این زیبايی ها
طروات بخش خانهٔ من نبود.
طی این دو سال این گلها را می چیدم
و با آنها خانه ام راتزیین میکردم...!!
٭٭هر یک از ما شکستگی خاص خود را
داریم ولی همین خصوصیات است که
زندگی ما را در کنار هم لذت بخش و
دلپذیر میکند.
باید در هر کسی خوبی هایش را جستجو
کنیم و بیاموزیم.
پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه
به گونه ای شکستگی داریم،
فقط نوع آن متفاوت است...!
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88