eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.3هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 دلانه‌ی یاشاییش(زندگی) داستان جذاب و پر پیچ و خم یک مهربانو 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
#یاشاییش 192 گفت:از قضیه سام با خبرم، اینو هم میدونم که جواب رد بهش دادی، اما پروانه حرف من حرف خو
193 ❤نوشتم:فردا هیچ بهونه ای رو برای خواب موندنت قبول نمیکنم نوشت:خواب بمونم مگه میشه!! چندتا پیام دیگه هم بینمون رد و بدل شد من زودتر خوابم برده بود صبح که بلند شدم دیدم چندتا پیام فرستاده و آخرش نوشته یادم میمونه شب بخیر نگفته خوابت برد لبخندی رو لبم نشست حس میکردم دنیام عوض شده،،، از جا بلند شدم و خودمو مشغول کارهام کردم مدام چشمم به ساعت بود که ببینم کی ساعت ده میرسه کارام تموم شد تو دستم پلاستیک کردمو دوش گرفتم و لباس پوشیدم و جلوی آئینه نگاهی به خودم انداختم لبخندی که روی لبم بود و برقی که به چشمام اضافه شده بود فقط یه دلیل داشت اونم بودن مسعود بود، یه آرایش کمرنگ کردم و منتظرش شدم ساعت پنج دقیقه به ده گوشیم زنگ خورد شماره ی مسعود بود تماس رو وصل کردمو گفت: پایین منتظرمه پانجمو انداختم رو شونه ام و شال طوسیم رو سرم کردم و تو آئینه به خودم نگاهی انداخت و کیفمو برداشتمو و رفتم پایین مسعود دم ساختمان کنار ماشینش در حالیکه ی شلوار جین سورمه ای و یه تیشرت پاییزه طوسی تنش بود منتظرم وایساده بود منو که دید لبخندی زد و گفت:حالا فهمیدی خوابالو کیه،؟ لبخندی زدمو گفتم: آره دیگه تو؛ نگاهی به من انداخت و در حالیکه در ماشین رو باز میکرد گفت:آره دیگه معلومه من!!! سوار ماشین شدیم و مسعود راه افتاد همینطور که رانندگی میکرد گفت: یه ی چیزی توجه کردی گفتم: به چی!؟ گفت: به این چقد هم سلیقه ایم زیر لب گفتم: هم سلیقه لبخندی زد و گفت: یه نگاه به زنگ لباسای تنمون کن؛ راست میگفت، تقریبا همرنگ هم لباس پوشیده بودیم مسعود پخش ماشین رو روشن کرد؛ و پرسید چه آهنگایی رو دوست داری و گوش میدی؟ با خودم گفتن:آهنگ!!تو خونه ی پدری که مادرم میگفت:دختری که آهنگ گوش میده دلش شوهر میخواد تو خونه ی شوهر هم اگه حمید میومد تو خونه و میدید ضبط صوت روشنه میگفت:چیه این آهنگ تو رو یاد کسی میندازه مسعود گفت: تو فکری!! گفتم:یاد چیزی افتادم گفت:من عاشق آهنگای ابی و داریوشم با لبخندسرمو تکون دادم، از زبان مسعود.... شب قبلش دلمو زدم به دریا و حرفمو بهش زدم باورم نمیشد قبول کنه که بیشتر همو ببینیم و آشنا بشیم صبح جمعه طبق قرارمون اومدم دنبالش و راهی شدیم با خودم فکر کرده بودم بریم سمت جاده چالوس و اونطرف یه گشتی بزنیم نرسیده به کرج گوشیم زنگ خورد شماره ی امیر سام بود نگاهی به پروانه کردمو گفتم:سام زنگ زده، تماس رو وصل کردم و گفتم:سلام خوبی،کجایی؟ سام گفت:سلام بی معرفت من کجام یا تو که اصلا یه زنگ هم نزدی!! گفتم:شرمنده درگیر بودم، گفت:با بدری جون حرف زدم.... 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ❤️ سلام عزیزم بابت اون خانمی که ۶تاجاری هستن و خانواده همسرشون احترام نمی‌دارند ومیگن بچه ندارید نم مثل شما بودم فقط دوتا جاری هستیم ومن ومادرشوهر دریک ساختمون دوطبقه هستیم و۵تاخواهرشوهر هرکاری کردم به هم توهین کردن دست روم بلند کردند ومشکلات دیگه و گفتن تو نمیتونی بچه داری درصورتی دخترش بچه دار نمیشه ارثیه ،منم ساکت شدم پول دادیم رفتن کربلا برا همه صچبهترین سوغاتی اما برای من چادر کهنه معلوم نبود از کجا آورده چون همه ست بود من تک بود بماند دیگه الان سه ساله نه مییام نه میرم آرزو دارند بیان خونم ،اما اگه بیان دم در من دعوتشون میکنم بیان داخل چون پدر ومادرهستند سعی کن دیگه دم دست نباشی تادعوتت نکردن نرو برای خودت ارزش فاعل شو بخداخوب میشه 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ❤️ ✅سلام درموردخواهری که ازمسئله زناشویی شخصی نگران بودن احتمالااون آقاطبع ومزاجشون عوض شده اون خانوم حتمابایک پزشک طب سنتی مشورت داشته باشند ✅سلام وقت بخیر،برای عزیزی که دخترشان پوکی استخوان داره گلم پودر سنجد باشی و کشک حتما استفاده کنه،وحتماببره آزمایش تراکم استخوان بده بیمارستان ✅سلام وقت بخیر راجع به صدای گوش خواهر شوهر منم همین جوری بود دکتر رفت بهش گفتن مایع درون گوشش تکونی خورده و با چند دوره دارو مشکلاتش حل شد 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
📣 بیش از ۲ میلیون ایرانی مزین به نام مهدی هستند 🔸مرکز رصد جمعیت کشور سازمان ثبت احوال اعلام کرد: نام «مهدی» زینت‌بخش بیش از ۲ میلیون پسر ایرانی در کشور است. 🔸مهدی با یک میلیون و ۴۵۷ هزار انتخاب، محمد مهدی با ۳۳۶ هزار انتخاب و امیر مهدی با ۱۳۰ هزار انتخاب، بیشترین فراوانی نام مهدی را دارند. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
       👇تقویم نجومی دوشنبه👇  ✴️ دوشنبه 👈 29 بهمن/ دلو 1403 👈18 شعبان 1446👈17 فوریه 2025 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. ❇️امروز برای امور زیر خوب است: ✅خرید و فروش. ✅شراکت و امور شراکتی. ✅داد و ستد و تجارت. ✅عمارت و خشت بنا نهادن. ✅خرید خانه و مغازه و املاک. ✅ورود بر مسولین و روسا. ✅قرض و وام دادن و گرفتن. ✅و امور مقدماتی ازدواج خوب است. 🚘مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶زایمان مناسب و نوزاد حالش خوب و هیچ فقری نبیند. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج میزان و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است: ✳️عقد و عروسی و خواستگاری. ✳️فروش و تعویض طلا و جواهرات. ✳️خوردن دمنوش ها جهت مداوا. ✳️آغاز به درمان و معالجات. ✳️و مباشرت نیک است. 🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب : قبل از زمان قمر در عقرب مباشرت مستحب و فرزند از غیبت و تهمت مبرا است. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز باعث غم و اندوه می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ،باعث قوت بدن می شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب. تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق آیه ی 19 سوره مبارکه "مریم علیهاالسلام "است. قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما... و از معنای آن استفاده می شود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه برای او بیاورد شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما. تقویم همسران: نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهماالسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙💫 ⭐️خدایا ❤️ ✨همه بندگان تو هستیم ⭐️کلید همه بسته‌ها دست توست ✨دوای همه خسته‌ها دست توست ⭐️ای کریما ❤️ ✨تومیدانی ما همه مان مشکل داریم ⭐️به احسان ولطف وکرمت خود ✨گره مشکلات همه ما بهر نحو ⭐️ ممکنه خودت می خواهی بازکن 🤲 ⭐️شب خوبی را برای ✨شماخوبان آرزومندم 🌙شبتون بخیر و زیبا🌃💫 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 دلانه‌ی زیبای گلبهار میگه بابام از ترس ارباب منو لای کاه و علف ها قایم کرد و ده پایین دشت برد تا خونه ی عمه ام پنهون بشم اما.... 🍃🍃🌼🍃
ملکـــــــღــــه
بیست ویک #ارباب_من این دختر فقط اینجا پیشه تو میمونه عمه،هر کس حرفی زد بگو با سالار حرف بزنید عمه
میز پر شد از غذاهای خوشمزه میخواستم آخرین ظرف برنج رو بیارم و از اتاق بیام بیرون که ارسلان گفت میز رو که چیدی برو پیشه همکارات شامتو بخور برای جمع کردن صدات میکنیم ،چقدر حرصم ازش در اومده بود پسره ی خودخواه من اصلا قصد نداشتم که تو اون اتاق بمونم یا شام رو با اونا بخورم خودم تفاوت جایگاهه خودم رو میدونستم اما اینکه این پسر همش میخواست رعیت بودنه منو به رخم بکشه خیلی برام سخت بود ،دیس برنج رو گذاشتم و رو به عمه گفتم عمه خانم من پشت در اتاق می‌شینم هر چیزی کم و کسر داشتین بگین بیارم ،سالار گفت همه چیز هست نمی‌خواد منتظر بمونی برو شامت رو بخور هر چیز هم کم اومد از غذای دیگه میخوریم نبینم پشت در بمونی هااا ،سرده برو شامت رو بخور ،عمه نگاهی به میز انداخت و گفت هیچی کم نیست دخترم برو یک ساعت دیگه بیا واسه جمع کردنه میز ،ارسلان که پشته میز ناهار خوری نشسته بود و داشت واسه خودش غذا می‌ریخت نگاهی افسوس وار بهم کرد و با دست اشاره زد که از اتاق برم بیرون ،به نشونه ی احترام نیمه خم شدم و از در اومدم بیرون ،چشام اشکی بود ،یاد مادرم و پدرم و خانواده م افتاده بودم ،دلم براشون تنگ شده بود ،دلم نوازش های دست پدرم رو‌میخواست و‌قربون صدقه های مادرم رو ،چقدر دلم میخواست از اون همه غذا یکم برای مامان اینا می‌بردم ،اصلا اونا هم می‌تونستن از این غذاها بخورن،بعضی از اون مدل غذاها رو خود من تا اون شب ندیده بودم و اسمش رو نمی‌دونستم ،بچه ها صدام کردن گلبهار چیزی کم و کسر نیست ؟گفتم نه شامتون رو بخورین ،بعد خودم هم رفتم تومطبخ کنارشون نشستم و کمی برنج و فسنجون ریختم و شروع کردم به خوردن ،غذا لذیذ بود و منم گشنه، اما طرز رفتار ارسلان باعث میشد هر از گاهی بغض کنم و راه گلوم بسته بشه ،همکارا میخندیدن و میگفتن این همه غذا گلی ..آخه چرا فسنجون برداشتی هی گلوت رو میگیره ،بیا یکم شیرین پلو بخور ،مرغ ناردونی بخور اون فسنجون رو بزار کنار می‌دیم مرغ و خروس ها میخورن ،بیاازاینا بریزبخورکه راحت از گلوت بره پایین ،بهشون لبخندمیزدم و چیزی نمی گفتم وباآب غذا رو پایین میدادم شام رو که خوردیم هر کدوم ازبچه ها یه چیزی تعریف میکردومی‌خندیداما من فکرم پیشه مامان اینابودواینکه اصلاعید میتونم برم پیششون وارباب اجازه میده برم دیدنشون چندماه بودکه ندیده بودمشون،وخیلی دلتنگشون بودم،چندبارکه بعضی از کلفت و ندیمه ها واسه خرید بیرون رفته بودن ازشون خواسته بودم سری به خانواده ی من بزنن 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
زیارت+آل+یاسین+علی+فانی.mp3
5.82M
❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام علی آل یاسین😔 سلام مولای غریبمان 😔 التماس دعا از همه خواهران و برادرانم🙏 ❤️❤️❤️❤️❤️