eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.3هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
#رسوایی رفت دستاشو بشوره . ماهانی که دستش گیر چند تکه موی بیرون ریخته از شالم شده بود را بوسیدم و
آقا بهروز عمران را مخاطب قرار داد . -خب پسرم حرفاتو میزنی؟ چون دیگه من نمیخوام این دختر رو تو در بایسی قرار بدم . برای ثانیه ای چشم در چشم شدیم و او اخم های در هم گره خوردم را رصد کرد . حرفی ندارم عمو، من بهار و طلاق نمیدم اینو صد بار به خودش گفتم حالام دارم میگم این تعطیلات، قهر یا هر چیزی که اسمشو میذارید همین امشب تمومه با من برمیگرده سر خونه زندگیش . بهنام تک خندی زد و تنش را جلو کشید . -این اون پسریه که گفتید عوض شده عاقل شده؟ آقا بهروز قبل از آن که جو بهم بریزد دخالت کرد . -صبور باش بهنام جان، عمران خلقش تنگه اما من میشناسمش اگه میگم عوض شده یعنی شده . بهنام با تمسخری که سعی در پنهان کردنش داشت، اشاره ای به عمران زد . -آره معلومه ! کبری خانم از سوی دیگر جمع به میان بحث آمد . -حق داری آقا بهنام اما این پسر ما عوض شده من خودم شاهدم این پسر چند روزه تمامه که زندگیش بهم ریخته اینو منی میگم که ندیده بودم عمران تا این حد بهم ریخته باشه بهنام پاسخ داد : -من کاری به حالش ندارم، این کسی که شما ازش حرف می زنید یه دورانی رفیقم بود هم خودش هم برادر نارفیقش خوب میشناسمشون . عمران از تک وتا نیفتاد . -موش ندوون بهنام دردت با من سر هر چی هست با خودم حلش کن به بهار ربطش نده . خان جون که با لحن کمی تند هر دو را مورد شماتت قرار داد . -بس کنید دیگه چند روزه با هر دو شما حرف زدم، اونقدر تو گوشتون خوندم که اگه خوشبختی و عاقبت بخیری می خواید باید زبونتون خیلی جاها کوتاه باشه . پسرجان تو اومدی زنت رو برگردونی خونت پس باید دل برادرشو و خوانوادش رو هم به دست بیاری . عمران که انگار تازه فهمیده بود مانند همیشه زیاده روی کرده کمی خودش را جمع و جور کرد . -من بهار و طلاق نمیدم چیه اینه غیر قابل فهمه؟ بهنام پاسخش را داد . -اخلاقای خرکیت، بهار تصمیمش جدیه تا وقتی اون نظرش راجب تو بر نگرده نمیذارم پاشو از این خونه بذاره بیرون . آقا بهروز هر دو را به سکوت دعوت کرد و باز خودش به حرف آمد . -قبول دارم عمران کارهای نادرستی کرده، از اول این زندگی همه چیز اشتباه بود اما 🌼🌼🌼🌼🌼
زیارت+آل+یاسین+علی+فانی.mp3
5.82M
❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام علی آل یاسین😔 سلام مولای غریبمان 😔 التماس دعا از همه خواهران و برادرانم🙏 ❤️❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ⚠️ یکی از عواملی که باعث بی برکت منزل و کم شدن رزق و روزی انسان میشود .... 🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 ترجمه دلنشین آیه ٢۶ سوره مبارکه اعراف. 🔎 جستجوی سوره: 🕊🕊🕊🕊
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برات آرزو میکنم یکی رو پیدا کنی که باعث شه دوباره از ته دل بخندی، غذاتو با اشتها بخوری و همه چیز برات قشنگتر شه یکی که باعث شه دوباره دیوونه باشی و شادی رو زیر پوستت احساس کنی. یکی که باعث شه دوباره با زندگی آشتی کنی. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌷⭐️🌷⭐️🌷⭐️🌷⭐️🌷⭐️🌷⭐️ حتما بخونید خیلی قشنگه... مردی ثروتمند سفید پوست و در عین حال نژادپرست  وارد رستورانی شد نگاهی بدین سوی و آن سوی انداخت و دید زنی آفریقایی (سیاه‌پوست)، در گوشه‌ای نشسته است. به سوی پیشخوان رفت و کیف پولش را در آورد و خطاب به گارسون فریاد زد برای همه کسانی که اینجا هستند غذا می‌خرم غیر از آن زن سیاهی که آنجا نشسته است! گارسون پول را گرفته و به همه کسانی که در آنجا بودند غذای رایگان داد، جز زن آفریقایی زن سیاه‌پوست به جای آن که مکدّر شود و چین بر جبین آشکار نماید، سرش را بالا گرفت و نگاهی به مرد کرده با لبخندی گفت "تشکّر می‌کنم." مرد ثروتمند خشمگین شد. دیگربار نزد گارسون رفت و کیف پولش را در آورد و به صدای بلند گفت "این دفعه یک پرس غذا به اضافۀ غذای مجّانی برای همه کسانی که اینجا هستند غیر از آن آفریقایی که در آن گوشه نشسته است. دوباره گارسون پول را گرفت و شروع به دادن غذا و پرس اضافی به افراد حاضر در رستوران کرد و آن زن آفریقایی را مستثنی نمود. وقتی کارش تمام شد و غذا  به همه داده شد، زن آفریقایی لبخندی دیگر زد و آرام به مرد گفت "سپاسگزارم." مرد از شدّت خشم دیوانه شد. به سوی گارسون خم شد و از او پرسید، "این زن سیاه‌پوست دیوانه است؟ من برای همه غذا و نوشیدنی خریدم غیر از او و او به جای آن که عصبّانی شود از من تشکّر می‌کند و لبخند می‌زند و از جای خود تکان نمی‌خورد." گارسون لبخندی به مرد ثروتمند زد و گفت خیر قربان او دیوانه نیست. او صاحب این رستوران است. شاید کارهایی که به ظاهر بر علیه و ضرر ما انجام می شود، نادانسته به نفع ما باشد    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌈بنویس: خدایا خودت درستش کن💚🌱 این جمله نجاتت میده تو سختی     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یجوری لواشک خورد دلم هم لواشک خواست هم خودشو😍😍❤️ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88