eitaa logo
○|بسیج دانشجویی دانشکده علوم قرآنی ملایر|○
199 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
379 ویدیو
15 فایل
🔴کانال اطلاع رسانی بسیج دانشجویی دانشکده علوم قرآنی ملایر 🚩دانشجو موذن جامعه است.از نظرات پیشنهادات و انتقادات شما استقبال میکنیم. 👇🏽👇🏽 ارتباط با ادمین:👈 @khaty768
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 دو برادر با هم در مزرعه خانوادگي كار مي كردند كه يكي از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگي داشت و ديگري مجرد بود . شب كه مي شد دو برادر همه چيز از جمله محصول و سود را با هم نصف مي كردند . يك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت :‌ ((درست نيست كه ما همه چيز را نصف كنيم . من مجرد هستم و خرجي ندارم ولي او خانواده بزرگي را اداره مي كند .)) بنابراين شب كه شد يك كيسه پر از گندم را برداشت و مخفيانه به انبار برادر برد و روي محصول او ريخت . در همين حال برادري كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت :‌(( درست نيست كه ما همه چيز را نصف كنيم . من سر و سامان گرفته ام ولي او هنوز ازدواج نكرده و بايد آينده اش تأمين شود . )) بنابراين شب كه شد يك كيسه پر از گندم را برداشت و مخفيانه به انبار برادر برد و روي محصول او ريخت . سال ها گذشت و هر دو برادر متحير بودند كه چرا ذخيره گندمشان هميشه با يكديگر مساوي است . تا آن كه در يك شب تاريك دو برادر در راه انبارها به يكديگر برخوردند . آن ها مدتي به هم خيره شدند و سپس بي آن كه سخني بر لب بياورند كيسه هايشان را زمين گذاشتند و يكديگر را در آغوش گرفتند https://eitaa.com/malayerquranbasij