eitaa logo
🇮🇷ملک شهر🇮🇷
76 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
51 فایل
به نام خدا.کانال اخبار اطلاع رسانی ملک شهر و‌حومه ارتباط با ادمین: @Mohammmadrezasafari
مشاهده در ایتا
دانلود
فانوس شب - باکلام.mp3
3.64M
سرود: فانوس شب باکلام شاعر: قاسم صرافان آهنگساز: احسان جوادی خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
فانوس شب - بی کلام.mp3
12.06M
سرود: فانوس شب بی کلام شاعر: قاسم صرافان آهنگساز: احسان جوادی خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
فانوس شب.pdf
36.2K
سرود: فانوس شب متن شاعر: قاسم صرافان آهنگساز: احسان جوادی خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ماه غم - باکلام.mp3
8.88M
سرود: ماه غم باکلام خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
ماه غم - بی کلام.mp3
8.88M
سرود: ماه غم بی کلام خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
ماه غم.pdf
198.6K
سرود: ماه غم متن خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عجب اشکی - باکلام.mp3
8.41M
سرود: عجب اشکی باکلام شاعر: مهدی زنگنه موسیقی: بند لیان خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
عجب اشکی - بی کلام.mp3
8.41M
سرود: عجب اشکی بی کلام شاعر: مهدی زنگنه موسیقی: بند لیان خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
عجب اشکی.pdf
212.9K
سرود: عجب اشکی متن شاعر: مهدی زنگنه موسیقی: بند لیان خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ماه غربتُ غم - باکلام.mp3
6.86M
سرود: ماه غربتُ غم باکلام آکاپلا خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
ماه غربتُ غم - بدون تکخوان.mp3
11.43M
سرود: ماه غربتُ غم باکلام بدون تکخوان خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
ماه غربتُ غم.pdf
201.6K
سرود: ماه غربتُ غم باکلام آکاپلا خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
👆🖤🏴 سرودهایی بمناسبت محرم الحرام و با موضوع شهدای کربلا 🖤🏴👆 خانه سرود مرکز آفرینش های هنری بسیج استان اصفهان @SOROUD_basij_esfahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 برنامه گرامیداشت روز ملی عفاف و حجاب. همزمان با زاد روز شهید حججی 🔸 چهارشنبه، بیست و یکم تیرماه ۱۴۰۲ / ساعت ۸:۳۰ 🔹 اصفهان، میدان فیض، نگارستان امام خمینی (ره) 🇮🇷 اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان 🇮🇷 مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (ره) 🇮🇷 اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی اصفهان 🔵 اتحادیه پوشاک اصفهان 🔵 مؤسسه فرهنگی و هنری آوای جاوید سپاهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدیویی پربازدید در شبکه های اجتماعی بازی دوستانه دونفره پشت دیوار شیشه ای😍
🍂تا به حال شده است که با یک پرسش نامربوط از دهان یک آشنای دور یا حتي نزدیک، انقدر غمگین شوی که نتوانی تا چند دقیقه خودت را جمع و جور کنی؟! راستی چرا مردم از هم اینهمه سئوال می پرسند؟ 🍁چرا مثلا می پرسند :روی صورتت جوش در آورده ای؟ چرا اینهمه لاغر شده ای؟ رنگت چرا این همه پریده؟! اینها سئوال های تلخ خالی کننده ای هستند... و بدتر از اینها اینکه بپرسی فلانی کجاست؟ چند تا بچه داری؟ چرا بچه دار نشدی؟ چرا بچه ات اینهمه چاق است؟ چرا خانه ات این همه قدیمی است؟ خانهء قدیمت بهتر نبود؟🍁 چرا از یکدیگر سئوال هایی می کنیم که ممکن است هم را مجروح کنیم؟!💔 🌞🍃چرا از هم نمی پرسیم که این روسری چه قدر به تو می آید از کجا خریدی اش... یا چرا به هم نمی گوییم چه قدر چشمانت برق می زند...😍 چه قدر این رنگ مو به تو می آید... 😊 چه قدر در کنارت از گذشته آرام ترم.... چه قدر دلتنگ بوده ام و چه خوب که بعد از این همه وقت دوباره دیدمت...🍃 به موهای سفیدی که از حاشیه روسری دوستمان بیرون آمده چه کار داریم... اگر بخواهد خودش درباره اش با ما حرف می زند...☺️ به لکی که پیشانی اش بر داشته... به لایه های چربی ای که ممکن است بر بدنش افزوده شده باشد... یا به چین و چروک های صورتش.... این عبارت، چه قدر عبارت بی رحمانه ست و بی رحمانه تر اینکه از زبان یک دوست شنیده شود: چه قدر خراب شده ای!!!🌾 خراب شده ای یعنی چه؟! یعنی اتفاقی ناگوار یا خستگی هایی بیشمار بر پشت و شانه های دوستمان، آشنایمان یا عزیزمان وارد آمده است و حالا که ما بعد مدت ها او را دیده ایم با گفتن این عبارت باید حتما به او بفهمانیم که تو خراب شده ای و من این را از پوستت، از صورتت، از لاغری ات و از گودی پای چشمانت فهمیده ام!! و من پتک محکم تری بر سرت فرو خواهم آورد تا تو خراب تر ازین که هستی شوی...🍂 اصلا چرا از هم سئوال می کنیم.... چرا می پرسیم : این مدت که نبودی کجا بودی؟ یا چرا با طعنه می گوییم این همه مدت با کی بودی که یاد ما نمی کردی.. 💥چرا کلمات و جملاتمان را نمی سنجیم!💥 ممکن است واقعا کسی با یک جمله ی سادهء ما زخمی تر از آنچه هست شود...🌧 اصلا به ما چه مربوط که دوستمان چرا ماشینش را فروخته! چرا بچه هایش را به فلان مدرسه گذاشته! چرا خانه اش را عوض کرده! چرا از کارش بیرون آمده است! مگر نه اینکه اگرخودش بخواهد به ما خواهد گفت... کمی درنگ کنیم در ابتدای دیدارها و هم دیگر را با سئوالهای عجولانه نیازاریم.😊 بگذاریم دوستمان نفسی تازه کند... بگذاریم آشنایمان در کنارمان یک فنجان چای بنوشد بدون نگرانی، بدون دلهره، بدون اندوه...☕️🍃 او را به یاد لکه های صورتش، کج بودن قدم هایش و خالی های اطرافش نیاندازیم! قطعا چیزهایی از زندگی اش کاسته شده است که حالا سعی می کند با ارتباط، با سلام های دوباره آنها را التیام دهد. از کسی سراغ کسی از متعلقات غایبش را نپرسیم... اگر باشد... اگر هنوز در محدودهء زندگی اش حاضر باشد، خودش یا نامش به میان خواهد آمد. کمی صبور باشیم...🌸🍃 کمی صبور در ابتدای دیدارها، وهمدیگر را با سئوالهای تاریک و غمگین کننده نیازاریم! ❤️ چقدر حضرتِ عشق زیبا و به جا فرمود که : وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا... ...در کارهای پنهانی یکدیگر جست و جو نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید... ❤️ 🍃حجرات-12🍃 💐 لطفا با نشر این پیام خوبی را گسترش دهیم 💐 🌬 @successmind
این که می بینید تصویر شخصی است که در ایستگاه مترو در واشنگتن ایستاده و ویولن می‌زند. او برای یک آزمایش اجتماعی توسط دوربین های مخفی زیر نظر گرفته شده بود. این مرد حدود 45 دقیقه از نت موسیقی افراد مشهور را نواخت. در این مدت بیش از 1000 نفر از آنجا عبور کردند و به سمت مترو رفتند. فقط 7 نفر ایستادند، چند لحظه گوش دادند و رفتند و برخی از آنها به خاطر نوازندگی اش به وی پول دادند، در نهایت او فقط 32 دلار جمع کرد! آنهم بعنوان یک نیازمند. شگفتی این بود که این نوازنده "جاشوا بل" یکی از بزرگ ترین نوازندگان جهان است و ویولنی که می نوازد قیمتی معادل 3.5 میلیون دلار دارد.چند روز قبل از این ماجرا، جاشوا کنسرتی در بوستون داشت و با توجه به اینکه قیمت هر بلیط صد دلار بود، همه بلیط ها به طور کامل فروخته شد. از این آزمایش اجتماعی چندین نتیجه می شود گرفت. اما دو مورد آن: ۱. هنر و توانمندی خود را در جای مناسب عرضه کنید و الا قدر شما شناخته نمی شود و شما هدر می روید. ۲. مردم بیشترین رفتار خود را از روی جو و احساس انجام می دهند. یعنی اغلب افرادی که به کنسرت می روند برای استفاده از یک موسیقی ناب و حرفه ای نیست بلکه بخاطر اسم و رسم نوازنده و بخاطر حضور پر شور دیگران است که می خواهند جا نمانند.
🔮✨✨🔮 می‌گویند روزی مولانا، شمس تبریزی را به خانه‌اش دعوت کرد. شمس به خانه‌ی جلال‌الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده‌ای؟ مولانا حیرت‌زده پرسید: مگر تو شرابخوار هستی؟! شمس پاسخ داد: بلی! مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم! _حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن. _در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟! _به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند. _با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت. _پس خودت برو و شراب خریداری کن. _در این شهر همه مرا می‌شناسند، چگونه به محله‌ی نصاری‌ نشین بروم و شراب بخرم؟! _اگر به من ارادت داری باید وسیله‌ی راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب‌ها بدون شراب نه می‌توانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم. مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه‌ای به دوش می‌اندازد، شیشه‌ای بزرگ زیر آن پنهان می‌کند و به سمت محله‌ی نصاری‌ نشین راه می‌افتد. تا قبل از ورود او به محله‌ی مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمی‌کرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند. آنها دیدند که مولوی داخل میکده‌ای شد و شیشه‌ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن، از میکده خارج شد. هنوز از محله‌ی مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانانِ ساکنِ آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه‌روزه در آن به او اقتدا می‌کردند رسید. در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد: ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا می‌کنید به محله‌ی نصاری‌ نشین رفته و شراب خریداری نموده است. آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد! مرد ادامه داد: این منافق که ادعای زُهد می‌کند و به او اقتدا می‌کنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه می‌برد! سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش کوفت که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد. زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به‌ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند. در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد: ای مردم بی‌حیا! شرم نمی‌کنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید؟ این شیشه که می‌بینید حاوی سرکه است زیرا که هر روز با غذای خود تناول می‌کند. رقیب مولوی فریاد زد: این سرکه نیست بلکه شراب است. شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه‌ی مردم از جمله آن رقیب، قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست. رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت، دیگران هم دست‌های او را بوسیدند و متفرق شدند. آن‌گاه مولوی از شمس پرسید: برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مرا مجبور کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟ شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن می‌نازی جز یک سراب نیست. تو فکر می‌کردی که احترامِ یک مشت عوام برای تو سرمایه‌ای‌ست ابدی ، در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه‌ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل می‌رساندند. این سرمایه‌ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود. دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ 🦋 دانی که پس از مرگ چه ماند باقی عشق است و محبت است و باقی همه هیچ برگرفته از کتاب "ملت عشق" 🎍〰〰〰〰〰〰🎍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی را برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت. پرسش این بود: شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده و یک نفر که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می توانید تنها یکی از این سه نفر را برای سوار نمودن انتخاب کنید. کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را بطور کامل شرح دهید. قاعدتا این آزمون نمی تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد. پیرزن در حال مرگ است، شما باید او را نجات دهید هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد. شما باید پزشک را سوار کنید زیرا او قبلا جان شما را نجات داده و این فرصتی است که می توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعدا جبران کنید. شما باید شخص مورد علاقه تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست بدهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او پیدا کنید. از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود: سوئیچ ماشین را به پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم زیر باران منتظر اتوبوس می مانیم. پاسخی زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی کند. چرا؟ زیرا ما هرگز نمی خواهیم داشته ها و مزیت های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهی ها، محدودیت ها و مزیت های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم. واحد مشاوره دبیرستان صارمیه دری 🌸 .