#درد_و_دل💔 مهدی جانم.. ڪاش مے شد در میان روضہ ها یا حسین را از زبان تو شنید..😔 زندگی هایمان پر از گره های کور ، شده است ، پر از حیرانی ، دلواپسی ...بیماری ودرد... و تو خود گفتی که گشایش روزهای سخت ما در دعا برای ظهور توست ... اینک این ما و این دست های رو به آسمانمان ... این ما و این زمزمه های بغض آلودمان ...🥺 این ما و این استیصال و اضطرارمان ...💔 ما برای پایان این فراق دعا می کنیم و تو ، ای آبرومندترینِ خلق نزد خدا ، به دعایمان آمین بگو ...🤲🤲 ... که ما روسیاهیم و گنه کار و تو حجت خدایی و دلیل استجایت ... ..... #محرم #غم_دوری #امام_زمان 🌤️اَللَّﮩـُمَّ عَجـِّلْ لِوَلِیـڪَ الفَـرَجـْـــ ‍🌤️ ┄┄┅┅┅✾🖤✾┅┅┅┄┄ کانون مهدویت پردیس شهیدباهنر شهرکرد

#درد_و_دل بعد از چند هفته امروز سری به کانال زدم ، دیدم آخرین پست مربوطه میشه به ۱۸ دی و کانال ریزش پیدا کرده... خواستم برای شما هم بگم که این مدت شاهد چه روزایی بودم و چه بر من رفت؛ پنجشنبه شب بود ،یعنی ۲۰ دی ، درحالی که از مراسم ختم یکی از بستگان که خانوم پیری بود برگشتیم خونه ، اتفاقی افتاد که همیشه ازش میترسیدم ، اتفاقی که مثل یک مبدا تاریخی شد تو زندگی من ، یعنی زندگیم از اون شب به بعد تغیر کرد... اون شب عزیزترین آدم زندگیم رو از دست دادم ، برادرم که پشت و پناهم بود رو در عین ناباوری یک شبه از دست دادم ... شاهد از دست رفتنش شدم ، هرچی التماس خدا و ائمه رو کردم که بمونه ولی نشد ، تقدیرش جور دیگه ایی بود ،اون دیگه آسمونی شده بود😭😭😭 تا چند روز به شکل عجیبی متوجه نمی‌شدم که الان شبه یا روز ...! با سرم و قرص، چند ساعت میخوابیدم و دوباره همه چیز مثل فیلم از جلوی چشمام رد میشد...روز خاکسپاری اصلا باورم نمیشد که این برادر منه .. وقتی براش نماز میخوندن اصلا پاهام یاری نکرد که بایستم سرپا و براش نماز بخونم فقط با صدای بلند گفتم خدایا جز خوبی ازش هیچی ندیدم💔💔 هرگز گمان نمیکردم که روزی برسه که بار همچین داغی رو به سینه بکشم ، گمان نمیکردم همچین امتحان سختی رو تحمل کنم... هنوز که هنوزه باورش برام سخته که داداشم دیگه برنمی‌گرده..به خودم میگم رفته جایی که حالا حالا برنمیگرده،تا کمی قلبم آروم بگیره، دلداری دادن به خودم رو دارم یاد میگرم... شنیده بودم آدمایی که وقت رفتنشون میشه یه طور دیگه ایی میشن، مهربون تر و دوست داشتنی تر میشن ولی به چشم ندیده بودم ، الان با اعماق وجود درکش کردم.. الان میفهمم با خاطرات زندگی کردن یعنی چی..الان میفهمم یک دنیا حسرت داشتن یعنی چی.. قدر لحظاتی که با عزیزانتون میگذرونید رو بدونید ،قدر خوشحالی هاتون ، قدر خنده هاتون ، حتی قدر غصه هایی که با هم میخورید چون تنهایی غصه خوردن خیلی سختتره... دنیا واقعا پوچ و توخالیه.... ✍️زُهِیرا