اصلاً اسم جبهه‌ مان را مقاومت گذاشته‌ایم که از شهادت نترسیم. آن روز که فتحی شقاقی شهید شد یا آن روز که عماد مغنیه یا همه‌ی آن روزها که آخرش هم نفهمیدیم چه بلایی بر سر امام موسی و حاج احمد آمد یا همین چند ماه پیش که نوه‌های اسماعیل مقاومت را به مسلخ خون بردند یا همین رخداد تلخ دیشب؛ آوینی بی‌خود نگفت «هر که می‌خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند.» هر وقت تاریخ توانست اسم و رسم حسین را از صفحه‌ی خود محو کند، صهیونیست‌ها هم خواهند توانست برای مرگ مقاومت اقامه‌ی جشن کنند.

انا لله و انا الیه راجعون با عرض تسلیت به ملت قهرمان فلسطین و امت اسلامی و رزمندگان جبهه مقاومت و ملت شریف ایران، جنبش مقاومت اسلامی حماس در سوگ فرزند مجاهد نستوه خود آقای دکتر اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس است‌. شهادت هنر مردان خدا است. اینجانب از شنیدن این خبر اندوهناک متاثر و متالم شدم و این واقعه دردناک را خدمت رهبر معظم انقلاب ، ملت قهرمان فلسطین، ملت عربی و اسلامی و همه آزادگان جهان تسلیت میگویم و از درگاه ایزد منان برای آن شهید بزرگوار رحمت و رضوان الهی و علو درجات مسئلت دارم. غلامرضا قنبری مدیر جهاد کشاورزی شهرستان بهشهر

کشاورزان عزیز در کانال مرکز جهاد کشاورزی خلیلشهر عضو شوید،🌹

🔴اقامه نماز رهبر معظم انقلاب بر پیکر شهید اسماعیل هنیه #اسماعیل_هنیه

تویی ماه شب های تارم ...آقا جان..🖤 #کربلای_نریمان_پناهی #نوحه_شور #اربعین ________________________________ حسین جان .. دلم این روزا از فراقت بهونه میگیره اگه نوکرت کربلا رو نبینه میمیره، آقاجان حسین جان .. برام سخته که اربعین تویِ خونه بشینم با یه عالمه حسرت عکسِ حرم رو ببینم، آقاجان ببین نوکرت مبتلاتِ، اربابم دخیلِ یه گوشه نگاتِ، اربابم یه کاری کن بکن تا که قلبم آروم شه فقط دلخوشیم کربلاتِ، اربابم ـــــــــــــــــــــــــــ حسین جان .. شده این شبا قِسمتم آه و اندوه و حسرت بگو آخه تا کی نباید برم من زیارت، آقاجان حسین جان .. همه ترسم اینه اَجل فرصتم رو بگیره غلام تو آخر حرم رو نبینه بمیره، آقاجان تویی ماهِ شبهایِ تارم، آقاجان نگاه کن به حالم که زارم، آقاجان یه بغضِ عجیبی میونِ سینه‌م هست رو تربت سرم رو میزارم آقاجان ـــــــــــــــــــــــــــ حسین جان .. حرم آرزومه میدونم که اینو میدونی همه میرنُ واسۀ ما فقط تو میمونی، آقاجان حسین جان .. برایِ رضایِ خدا حالمُ روبه‌راه کن تحمل ندارم جداییتُ واسم دعا کن، آقاجان به جز تو کسی رو ندارم، آقاجان فدای تو ایل و تبارم، آقاجان تو این دارِ دنیا تو هستی دلگرمی تویِ جلوۀ روزگارم آقاجان 🏴‌ٖٖؒؒیا حسین

♦️در آستانه دومین کنگره ملی ۱۴۵۰۰ شهید مازندران 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🔹هجدهمین یادواره سرداران و ۸۰۰ شهید شهرستان بهشهر با محوریت دانشمند شهید سیدعبدالکریم هاشمی نژاد و 🔹دهمین سالگرد ارتحال انیس الشهدا حضرت آیت الله جباری ره امام جمعه فقید شهرستان بهشهر برگزار می شود 🔹سخنران سردار نقدی معاون هماهنگ‌کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🔹مداح کربلایی علی علیپور 🔹زمان چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ همراه با نماز مغرب و عشا 🔹مکان مصلای بزرگ حضرت آیت الله جباری شهرستان بهشهر ♦️ستاد بزرگداشت یادواره سرداران و ۸۰۰ شهید شهرستان بهشهر

🎥 منتظر چنین صحنه ای باشید #مجازات_سخت #هنیه #ابراهیم #اسماعیل

🔴 رونمایی از نحوه پاسخ ایران به اسرائیل در برنامه زنده تلویزیون #خونخواهی_هنیه_عزیز #اسماعیل_هنیه #شهید_اسماعیل_هنیه 🌐

📹 مداحی حاج میثم مطیعی، در مراسم تشییع و اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر مجاهد بزرگ شهید اسماعیل هنیه در دانشگاه تهران. ۱۴۰۳/۵/۱۱ ❤️ #خونخواهی_هنیه_عزیز  💻 Farsi.Khamenei.ir

🔴نماهنگ سلام ماه من 🎙 با نوای: #حاج_مهدی_رسولی #جمعه_دلتنگی #یا_صاحب_الزمان #مناجات_با_امام_زمان جمعه ها دل بوی دلبر می‌دهد نغمه ی یابن الحسن سر میدهد

🏴🌹🏴🌹 خاطره ای از فرماندهان ارشد نیروی قدس ؛ یک سال روز ۲۲ بهمن ، شهید هنیه آمد تهران حاج قاسم دستور دادند ایشان را با هلی کوپتر از فرودگاه بیاوریم ستاد نیرو ایشان را سوار هلی کوپتر کردیم و از میدان آزادی تا میدان امام حسین (ع) از روی جمعیت عظیم آوردیمش بسیار شگفت زده بود ، به حاج قاسم که رسید ، میگفت باورم نمیشد چنین جمعیت انقلابی پای کار نظام باشند. باز روز تشییع پیکر مطهر حاج قاسم آمد و آن جمعیت عظیم را مشاهده کرد و به من گفت :خوش بحال حاج قاسم ، چقدر حسرت یک چنین تشییع جنازه ای را دارم!! می گفت خدا خواست که امروز آرزویش برآورده شد و او که سالها در تور ترور اسرائیل بود باید در ایران شهید شود و یک چنین تشییع جنازه عظیمی برایش رقم بخورد.نماز حضرت آقا و این جمعیت میلیونی خدا خیلی او را دوست داشت🌹❤️ روحش شاد و با اولیاءالله محشور باد.🤲🤲

🏴 هَل‌مِن‌ناصِریَنصًرنی 📌 نذورات اهدایی خیرین محترم به موکب شهدای شهرستان بهشهر جهت پذیرایی از زائرین اباعبدالله الحسین (ع) در کربلا 🔻 منطقه‌۲: خلیل‌شهر ▫️ نقدی: ۳۹۰ میلیون تومان ▫️ غیرنقدی: ۶۰ میلیون تومان ✔️ از زحمات و پیگیری تمامی خیرین محترم و رابطین گرامی کمال قدردانی و سپاسگزاری را داریم. اجرتان با امام حسین علیه السلام 🚩 موکب شهدای شهرستان بهشهر @Behshahr_Arbaeen

💢مستقیم تا تل آویو 🔹پهپاد های رزمی نیرو های مسلح ایران که می‌توانند تمامی نقاط در اراضی اشغالی را هدف قرار دهند. #شهید_اسماعیل_هنیه

🤲دعای رفع گرفتاری 🎙سخنران:دکتر رفیعی

🎥هشدار قاطع سردار حاجی زاده خطاب به آمریکا

اگر خون فرمانده‌ای روی زمین جاری بشه نقشه عملیات بعدی رو ترسیم میکنه هرجا خون فرمانده‌ای ریخته بشه اون نقطه میشه مرکز فرماندهی تهران میدون جنگ نیست؛ تهران مرکز فرماندهیه و اونجایی که میدون جنگه، وسطِ تلاویوه

🔴صبح امروز در صحن علنی مجلس و بیاد سردار نامدار شهید طوسی 🌲السلام علیک یا اباصالح المهدی ✍گروه رسانه‌‌‌ ای "وعده صادق ـــــــــــــــــــــــ 🚨پایگاه بسیج مالک اشتر

حکایتی از عارف واصل - صمصام شخصی از معتمدین اصفهان نقل میکرد که در ایام جوانی، زمانی که تازه ازدواج کرده بودم، خواب دیدم که در حیاط منزلمان در کنار حوض آب نشسته ام. ناگهان از میان چاه آب، مار بزرگی سر بیرون آورد و پاهایم را نیش زد. این مطلب گذشت و باز چند شب دیگر خواب دیدم که یک مار دو سر، هر دو پای مرا تا زانو بلعیده است و من در عالم خواب به شدت زجر می کشیدم. و باز فردای آن روز خوابی قریب به این مضمون دیدم که جزئیات آن در ذهنم نماند. این خواب های عجیب و معنی دار، من را به فکر انداخت که حتما مفهوم آن را پیدا کنم و به دنبال سرّ آن بگردم. نزدیکی های ماه مبارک رمضان بود که در چهار باغ بالا، جناب صمصام را دیدم که روی سکویی نشسته بودند و خوشه ای انگور را دانه دانه می کردند و یکی به اسبشان می دادند و یکی خودشان می خوردند. رفتم نزدیک ایشان و سلام کردم. ایشان هم جوابی گفتند و انگورها را دانه می کردند. من هم فرصت را غنیمت شمردم و داستان خواب هایم را برای ایشان نقل کردم. جناب صمصام هم وقتی انگور خوردنشان تمام شد بدون این که حتی سرشان را بالا بیاورند فرمودند: چرا میذاری زنت با پای لخت و بدون جوراب توی کوچه و خیابون قدم بزنه؟ اون مارها، نگاه جوون های نامحرم محله است که پاهای تو را نیش می زنند. بنده که از این تعبیر عجیب جناب صمصام یکه خورده بودم و اشاره دقیق ایشان مرا حیرت زده کرده بود، عرض کردم : آقا پس چرا مارها پاهای مرا نیش میزدند و میجویدند؟ چرا پاهای زنم را در خواب ندیدم؟ ایشان باز فرمودند:چرا اجازه می دهی با پاهای لخت توی کوچه قدم بزند. اگر تو به او تکلیف کنی که حجاب بگیرد او حتما قبول می کند. پس مسئول این گناه خود تو هستی! مارها هم پای تو را نیش می زنند. این سخن جناب صمصام آن قدر عجیب و با نفوذ بود که من همان لحظه سراسیمه به خانه رفتم و با همسرم ماوقع را در میان گذاشتم. ایشان هم سفارش جناب صمصام را اطاعت کردند و از آن لحظه پوشش خود را اصلاح کردند. 📚غبار روبی از چهره صمصام، صفحه 129