🗓 تقویم امروز...
💌 پیشاپیش روز مرد مبارک🎊
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
۲۴ دی
♥️🍃
هنر انسان های بزرگ
این است که
به دشواری کار نمی اندیشند.
بلکه به عظمتِ آنچه خواهند یافت
فکر می کنند...🍂☺️
روزتون زیبا❤️
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
۲۴ دی
24.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ جدید «پسراتو ببین»
🔸هدیه دهه نودیها به رهبر انقلاب به مناسبت روز پدر✌️
#فاتحخیبر
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
۲۴ دی
#قدردانی
🔰 پیام تقدیر خانواده محترم نیکبخت پس از مراسم ترحیم پدر مرحومشان #حاجحسیننیکبخت
به نام خالق هستی
(من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق)
خوشا آنان که با عزت ز گیتی بساط خویش برچیدند و رفتند
ز کالاهای این آشفته بازار محبت را پسندیدند و رفتند
ایزد منان را سپاسگزاریم که در غمناکترین روزهای زندگی ما را از نعمت حضور دوستان و سرورانی مهربان بهرهمند ساخت که همدردیشان التیامی است بر دل داغدیده ما. ابراز همدردی و بذل محبت شما عزیزان موجبات غرور و افتخار را برای ما فراهم نمود و سزاوار قدردانی و سپاسگزاری است.
آرزو میکنیم در مجالس و محافل شادی شما عزیزان جبران نماییم.
با سلام و احترام
اختصاصا، بدینوسیله برخود وظیفه می دانیم از تمامی عزیزانی که با حضور گرم و صمیمی خود در مراسم تشییع، تدفین، سوم و هفتم ذاکر با اخلاص اهل بیت عصمت و طهارت حاج حسین نیکبخت شرکت نموده، یا با ارسال پیام، نصب بنر و تماس( به هر نحو) باعث تسلی خاطر داغ سنگین آن عزیز سفر کرده شدند، تشکر و قدردانی نماییم.
لذا از عموم اقوام نصبی و سببی و بستگان و آشنایان، جامعه محترم مداحان اهل بیت(زینبیه تهران و حسینیه ذاکر اهل بیت مرحوم حاج آقا خادمیان)، جامعه محترم مداحان مالواجرد، کانال های فضای مجازی مخصوصا کانالهای پابرج، میم مثل مالواجرد، مالواجرد، رسانه مردمی مالواجرد و رامشه و ...( از ادمین های مربوطه) کمال تشکر و قدردانی می نماییم.
(خانواده زنده یاد حاج حسین نیکبخت)
۲۳ دیماه ۱۴۰۳
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
۲۴ دی
۲۴ دی
#اطلاعرسانی
🌺با سلام خدمت همشهریان عزیز و گرامی 🌺
❌کلینیک سونوگرافی مجتمع خیریه درمانی کوثر فعال شد.❌
جهت هماهنگی و رزرو نوبت با شماره زیر تماس حاصل فرمایید.
📞09301326654
آدرس:حسن آباد جرقویه _ بلوار شهرداری _ساختمان قدیم شهرداری
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
۲۴ دی
#حدیثعشق
امام على عليه السلام:
الجاهِلُ مَيِّتٌ وإن كانَ حَيًّا
نادان، مرده است، اگرچه زنده باشد.
📚 غررالحكم حدیث1125
#فاتحخیبر
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
۲۴ دی
تو یه باغ وحشی اومدن یال این شیرو اینجوری کوتاه کردن
اُبهتش که ریخت هیچی
مادهاش هم دیگه بهش محل نمیزاره😂😂
✍ مردها و پسرای محترم..
لطفا #مردانگی تون رو حفظ کنید😎
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
۲۴ دی
#اخبار_جرقویه
#حسن_آباد
#صدای_مردم
🔺️ شب گذشته
♦️حضور مردم در جلوی مخابرات و پاسگاه حسن آباد برای پیگیری قطعی ۴ ساعته خطوط تلفن ثابت و همراه که دیروز رخ داد
♦️ باصحبتهای آقای جمشیدی شهردار حسن آباد و قول فرماندار جدید برای حل این مشکل تا چهارشنبه پیش رو مردم به منزل هایشان رفتند.
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
۲۴ دی
🎉 مـسابقـــه 🎉
#پویش_دستبوسی_پدر_یا_پدربزرگ
🌟 به مناسبت ولادت با سعادت حضرت علی (علیهالسلام)، مسابقه ویژه برای بچههای زیر ۹ سال برگزار میگردد.! 🌟
📸 برای شرکت در مسابقه:
ارسال عکسهای زیبا و خلاقانه ازدست بوسی#کودکان_زیر۹_سال به مناسبت میلاد مولی الموحدین علی علیهالسلام
🏆 جوایز:
- به پنچ نفر اول دارای بیشترین بازدید
هر نفر 2000/000ریال
به پنچ نفر دوم دارای بیشترین بازدید
هر نفر 1000/000ریال
به چهار نفر سوم دارای بیشترین بازدید
هر نفر یک قاب اهدایی با نام اهلبیت
🗓️ مهلت ارسال عکسها:
💫 25 و 26 و27 و28دی ⏳
📌پایان رقابت :🏁
⏱جمعه 28دی ساعت ۲۴
۱.در کانال زیر عضو شوید و در مسابقه شرکت کنید: [کانال جهاد فرهنگی شهرستان جرقویه ]
https://eitaa.com/j_tablighateslami
۲.ارسال عکسهای قشنگتون به آیدی 👇
https://eitaa.com/Edarehtabligatjar
🌸🌺🌸🌺🌸
✨ بیایید با هم این روز مبارک را جشن بگیریم و عشق و محبت به اهل بیت (ع) را در دلهای کودکانمان زنده نگه داریم! ✨
دفتر امام جمعه و اداره تبلیغات اسلامی،
شورای هیئات مذهبی شهرستان جرقویه
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
۲۴ دی
رسانه مردمی مالواجرد
📚 #دمشق_شهرِ_عشق 📖 #قسمت_هفتم 7⃣ 💠 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا میزد من نبودم، سعد ناباورانه ن
📚 #دمشق_شهرِ_عشق
📖 #قسمت_هشتم 8⃣
💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشهای دیگر جعبههای #گلوله؛ نمیدانستم اینهمه ساز و برگ #جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد :«سریعتر بیاید!»
تا رسیدن به خانه، در کوچههای سرد و ساکت شهری که #آشوب از در و دیوارش میپاشید، هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی با نگرانی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد.
💠 به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بیهوشی روی همان بستر سپید افتادم.
در خنکای شب فروردین ماه، از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت و همین حال خرابم #خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد :«شما اینجا چیکار میکنید؟»
💠 شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به بوی #جنگ به این شهر آمدهایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید :«چرا نرفتید بیمارستان؟»
صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست #مهمانداری کند که برای اعتراض برادرشوهرش بهانه تراشید :«اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!»
💠 سعد از امکانات رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد :«دکتر تو #مسجد بود...» و مصطفی منتظر همین #اعتراف بود که با قاطعیت کلامش را شکست :«کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴۸ ساعت تو مسجد درست کرد؟»
برادرش اهل #درعا بود و میدانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیهاش را از پشتی گرفت و سر به شکایت گذاشت :«دو هفته پیش #عربستان یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!» و نمیخواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد :«البته قبلش #وهابیها خودشون رو از مرز #اردن رسونده بودن درعا و اسلحهها رو تو مسجد عُمری تحویل گرفتن!»
💠 سپس از روی تأسف سری تکان داد و از #حسرت آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد :«دو ماه پیش که اعتراضات تو #سوریه شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!»
از چشمان وحشتزده سعد میفهمیدم از حضور در این خانه پشیمان شده که مدام در جایش میجنبید و مصطفی امانش نمیداد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود :«اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو #دمشق و #حمص و #حلب تظاهرات میکنن، ولی نه اسلحه دارن نه شهر رو به آتیش میکشن!» و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد :«میدونی کی به زنت #شلیک کرده؟»
💠 سعد نگاهش بین جمع میچرخید، دلش میخواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم که صدایش در گلو گم شد :«نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی #ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد.»
من نمیدانستم اما انگار خودش میدانست #دروغ میگوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس میزد و مصطفی میخواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت :«اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، میدیدی چند تا پلیس و نیروی #امنیتی هم کنار مردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟»
💠 سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته، شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج #آشوبگر پشیمان شده و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه میکرد و او همچنان از #خنجری که روی حنجرهام دیده بود، #غیرتش زخمی بود که رو به سعد اعتراض کرد :«فکر نکردی بین اینهمه وهابی تشنه به خون #شیعه، چه بلایی ممکنه سر #ناموست بیاد؟»
دلم برای سعد میتپید و این جوان از زبان دل شکستهام حرف میزد که دوباره به گریه افتادم و سعد طاقتش تمام شده بود که از جا پرید و با بیحیایی صدایش را بلند کرد :«من زنم رو با خودم میبرم!»
💠 برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد تا مانع سعد شود که خون #غیرت در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید :«پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینهتونه!»
برادرش دست سعد را گرفت و دردمندانه التماسش کرد :«این شبا شهر قُرق #وهابیهایی شده که خون شیعه رو حلال میدونن! بخصوص که زنت #ایرانیه و بهش رحم نمیکنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونهها کمین کردن و مردم و پلیس رو بیهدف میزنن!»...
#ادامه_دارد
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠
۲۴ دی