#بصیرت
✍️حجت الاسلام محمد قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در نخستین مطلب صفحه اینستاگرامیش نوشت:
🔹انتهای زمان خلافت امیرالمومنین، لشکر معاویه به فرماندهی بسر بن ارطاة به یمن حمله کرد. عبیداللهبن_عباس -که والی امیرالمومنین علیهالسلام در یمن بود- با شنیدن این خبر به جای مقابله، از ترس به کوفه فرار کرد. بُسرِ #جنایتکار که دستش به عبیدالله نرسیده بود، دو طفل بیگناه او را به طرز فجیعی کشت و سر برید؛ جوری که مادرشان از شدت غصه دیوانه شد! خبر این جنایت وحشیانه، همه جا پیچید و معاویه را بیش از پیش رسوا کرد.
🔹پس از شهادت امیرالمومنین، امام حسن او را به عنوان فرمانده لشکر خویش انتخاب کرد؛ چرا که گماشتن یک سردار داغدیده در رأس سپاهی که به جنگ قاتل فرزندانش میرفت، احتمال بروز کمترین ضعف و #سازشکاری را از بین میبرد.
🔹قاعدتاً باید از معاویه انتقام کشتارهای وی گرفته میشد، ولی معاویه به ترفند پیشنهاد #مذاکره و القای #تغییر_رفتار روی آورد. امواج تبلیغاتی معاویه، از همه طرف هجوم میآورد و برای شخص عبیدالله هم مرتب پیغام میآمد که: «شک نکن که حسن بهزودی مجبور به #صلح میشود؛ برایت بهتر است که پیشقدم باشی، نه تابع.»
🔹عبیدالله #مرعوب قدرت معاویه شد و تحلیلش این بود که مردم کوفه تاب #مقاومت در مقابل معاویه را ندارند. درست است که با معاویهی #قاتل و جنایتکار و #تروریست، نباید مذاکره کرد؛ ولی وقتی او تغییر رفتار داده و به مذاکره روی میآورد و #فشار_اقتصادی را بر میدارد و وعده گشایش و درهم و دینار میدهد، قتل فرزندان را هم میتوان نادیده گرفت و با او به مذاکره نشست.
🔹آخرش معاویه #جنگ_روانی را برد و دل فرمانده سپاه اسلام را خالی کرد! جوری که دیگر نه تنها دین و تعصب قبیلهای و پیمان او با رهبرش، بلکه حتی حس انتقامجویی از دشمن خونریز هم نتوانست او را از سقوط بازدارد. مذاکرات معاویه با عبیدالله به نتیجه رسید و او سپاه امام حسن را ترک کرد.
کسی به آنان نگفت تروریست!!
🔺این سه رئیس جمهور #آمریکا در مدت ۲۶ سال ریاست جمهوری خود به ۹ کشور اسلامی حمله کردند و حدود ۱۱ میلیون مسلمان را کشتند اما کسی به آنان نگفت: #تروریست!!!
و این است قدرت رسانه
#رسانه در دست دشمنان‼️
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#مرگ_بر_آمریکا
جاسوسخبرنگاران B.B.C و ایران اینترنشنال به دنبال سوراخ موش
🐀💥
🔹️خبرگزاری فرانسه شنبه ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۱ اعلام کرد که خودروهای مسلح پلیس در خارج از استودیوهای تلویزیونی ایران اینترنشنال در لندن مستقرشدهاند که دو تن از خبرنگاران آن توسط مقامات تهران تهدید شدند.
👊
🔹️یکی از سخنگویان این شبکه سعودی به خبرگزاری فرانسه گفته است که پس از دریافت پیامهای تهدیدآمیز «شدید و معتبر» اخیراً علیه دو خبرنگار این کانال مستقر در بریتانیا، حدود هفت وسیله نقلیه در خارج از استودیو در پارک چیسویک در غرب لندن مستقرشدهاند.
🚨🚔
🔹️سخنگوی این شبکه سعودی-لندنی افزوده که حضور خودروهای زرهی پلیس یک "بازدارندگی گسترده" ایجاد کرده است که به کارکنان این شبکه "اطمینان بخشیده است".
🚍
پلیس لندن هم تأیید کرده است که افسران پلیس انگلیس در پاسخ به تهدیدات احتمالی پیشبینیشده از سوی ایران علیه تعدادی از افراد مستقر در بریتانیا اقدام به این کار نمودهاند.
🏍
🔸️حجتالاسلام سید اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات صراحتاً گفت: "شبکه اینترنشنال از سوی دستگاه امنیتی ایران به عنوان سازمان تروریستی شناخته شده و عوامل آن تحت تعقیب وزارت اطلاعات قرار خواهند گرفت و من بعد، هر نوع ارتباط با این سازمان تروریستی به عنوان ورود به حوزه تروریستی و تهدید امنیت ملی تلقی خواهد شد".
✌️
🔸️در واقع مسئولین امنیتی انگلیس تصور میکنند که با استقرار چند دستگاه خودروی زرهی و شماری از نیروهای پلیس میتوانند از جان عناصر #تروریست ♉️ شبکه سعودی اینترنشنال محافظت کنند؛ که البته چنین پنداری غلط است و بیشتر رفتاری تبلیغاتی باشد تا راهکاری حفاظتی.
رسانه مردمی مالواجرد
📚 #دمشق_شهر_عشق 📖 #قسمت_چهلویکم 1⃣4⃣ سرش به سمتم چرخید.. و دیدم قلب نگاهش برایم به تپش افتاده که
📚 #دمشق_شهر_عشق
📖 #قسمت_چهلودوم 2⃣4⃣
و زیر گوشم شیطنت کرد:
_مگه من تو رو دست این پسره نسپرده بودم؟🤨 کجا گذاشته رفته؟😁
🌷مادر مصطفی🌷همچنان قربان قد و بالای ابوالفضل🕊 میرفت که سالم برگشته...
و ابوالفضل پشت این شوخی، حقیقتاً نگران مصطفی🌸 شده بود..
و میدانست #ردّش را کجا بزند که زیر لب پرسید:
_رفته زینبیه؟😊
پرده اشک شوقی که چشمم را پوشانده بود با سرانگشتم کنار کشیدم😢 و شیدایی این جوان سُنی را به چشم دیده بودم که شهادت دادم
_میخواست بره، ولی وقتی دید داریا درگیری شده، همینجا موند تا مراقب من باشه!😊
بی صدا خندید..😁
و انگار نه انگار از یک هفته جنگ شهری برگشته..
که دوباره سر به سرم گذاشت
_خوبه بهش سفارش کرده بودم، وگرنه الان تا حلب رفته بود!😂😉
مادر مصطفی مدام تعارف میکرد ابوالفضل داخل شود..
و عذر غیبت پسرش را با مهربانی خواست
_رفته حرم سیده سکینه!😊
و دیگر در برابر او نمیتوانست شیطنت کند که با لهجه شیرین عربی پاسخ داد
_خدا حفظش کنه،😊 شما #اهل_سنت که تو داریا هستید، ما خیالمون از #حرم حضرت سکینه (س) راحته!😊😇
با متانت داخل خانه شد..
و نمیفهمیدم با وجود شهادت سردار سلیمانی😟 و آشوبی که به جان دمشق افتاده، چطور میتواند اینهمه #آرام باشد.. 🧐
و جرأت نمیکردم حرفی بزنم..
مبادا حالش را به هم بریزم. مادرمصطفی تماس گرفت تا پسرش برگردد..
و به چند دقیقه نرسید که مصطفی برگشت...
از دیدن ابوالفضل چشمان روشنش مثل ستاره میدرخشید..🤩😍و او هم نگران #حرم بود که سراغ زینبیه را گرفت..
و ابوالفضل از تمام تلخی این چند روز، تنها چند جمله گفت
_درگیریها خونه به خونه بود،.. سختی کارم همین بود که هنوز مردم تو خونه ها #بودن، ولی الان زینبیه پاکسازی شده. دمشق هم ارتش تقریباً کنترل کرده،فقط رو بعضی ساختمون ها هنوز تک تیراندازشون هستن.
و سوالی که من روی پرسیدنش رانداشتم مصطفی بی مقدمه پرسید:
_راسته تو انفجار دمشق #حاج_قاسم شهید شده؟
که گلوی ابوالفضل از غیرت گرفت و خندهای عصبی😏🤨 لبهایش را گشود:
_غلط زیادی کردن!😏😎
و در همین مدت سردار سلیمانی را دیده بود که #به_عشق_سربازی_اش سینه سپر کرد
_نفس این تکفیری ها رو حاج قاسم گرفته،😎 تو جلسه با ژنرال های سوری یجوری صحبت کرد که روحیه ارتش زیر و رو شد💪 و دمشق بازی باخته رو بُرد!✌️ الان آموزش کل نیروهای امنیتی سوریه با 💙ایران و #سردارهمدانی💙 و به خواست خدا ریشه شون رو خشک میکنیم!😎💪
ابوالفضل #ازخستگی نفس کم آورده و دلش از غصه #غربت سوریه میسوخت که همچنان می گفت
_از هر چهار تا مرز اردن و لبنان و عراق و ترکیه، تروریست ها وارد سوریه میشن😕😐 و ارتش درگیره! همین مدت خیلی ها رو که دستگیر کردن اصلاً سوری نبودن!😐
سپس مستقیم به چشمان مصطفی نگاه کرد و با خنده تلخی خبر داد😄🙁
_تو درگیریهای حلب وقتی جنازه #تروریست ها رو شناسایی میکردن، چندتا افسر ترکیه ای و سعودی هم قاطیشون بودن. 😐حتی یکیشون #پیش_نمازمسجد ریاض بود،😐😏 اومده بوده سوریه بجنگه!
از نگاه نگران مصطفی پیدا بود از این لشگرکشی جهانی ضد کشورش ترسیده.. که نگاهش به زمین فرو رفت و آهسته
گفت:
_پادشاه عربستان داره پول جمع میکنه که این حرومزاده ها رو بیشتر تجهیز کنه!😞
و دیگر کاسه صبر مادرش هم سر رفته بود که مظلومانه از ابوالفضل پرسید:
_میگن آمریکا و اسرائیل میخوان به سوریه حمله کنن، راسته؟😨
و احتمال همین حمله دل ابوالفضل را لرزانده بود که لحظه ای ماتش برد..😥
و به تنهایی مرد هر دردی بود که دلبرانه خندید و خاطرش را تخت کرد:
_نه مادر! اینا از این حرفا زیاد میزنن!😊
سپس چشمانش درخشید و از لبهایش عصاره عشقش چکید
_اگه همه دنیا بخوان سوریه رو از پا دربیارن، #حاج_قاسم و ما #سربازای_سیدعلی مثل کوه پشتتون وایسادیم! 😎اینجا فرماندهی با حضرت زینبِ(س)! آمریکا و اسرائیل و عربستان کی هستن که بخوان غلط زیادی کنن!😎😊
و با همین چند کلمه کاری کرد که سر مصطفی بالا آمد.. و دل خودش دریای درد بود که لحنش گرفت
_ظاهراً ارتش تو داریا هم چندتاشون رو گرفته.
و دیگر داریا هم #امن نبود که رو به مصطفی بی ملاحظه حکم کرد
_باید از اینجا برید!😊
نگاه ما به دهانش مانده😳😨😥 و او میدانست چه آتشی زیر خاکستر داریا مخفی شده که محکم ادامه داد
_انشاءالله تا چند روز دیگه وضعیت زینبیه 💚تثبیت میشه، براتون یه جایی میگیرم که بیاید اونجا.😊
به قدری صریح صحبت کرد..
که مصطفی زبانش بند آمد و ابوالفضل آخرِ این قصه را دیده بود که با لحنی نرمتر توضیح داد
_میدونم کار و زندگی تون اینجاس، ولی دیگه صلاح نیس تو داریا بمونید!😊
بوی افطاری در خانه پیچیده..🍵
و ابوالفضل عجله داشت به زینبیه برگردد که بلافاصله از جا بلند شد...
شاید هم حس میکرد
#ادامهدارد..
🇮🇷 رسانه مردمی مالواجرد
💠 @malvajerd1 💠