✨✨✨✨
✨✨✨
✨✨
✨
🔷 نشست مجازی با موضوع:
🔶 پیش به سوی جامعه ای جوان
💢با حضور :
حجت الاسلام رسول ساکی
📅زمان:سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه
⏰ساعت : ۱۶ عصر
🌐پخش زنده از پیام رسان روبیکا 👇
🆔
http://rubika.ir/karamadan
http://rubika.ir/banooyevatan
https://rubika.ir/khabarnegarha
https://rubika.ir/tanineyas
✨✨✨✨
✨✨✨
✨✨
✨
هدایت شده از کانال رسمی بنیاد ملی مردمی نهضت پیشرفت بانوان
👨👩👦معایب تک فرزندی به نقل از روزنامه ی Scotsman بریتانیا :
❌تک فرزندی برای فرزند شما موجب می شود
اعمال و رفتارهایشان بیش از بقیه زیر ذره بین قرار بگیرد.
❌کودکتان به فردی خرابکار و غیرقابل تحمل تبدیل شود.
❌بیش از حد مورد توجه و محبت قرار بگیرد.
❌کمتر به دنبال ماجراجویی باشند.
❌فرصت کافی برای همبازی و وقت گذراندن با کودکان هم سن خود را نخواهند داشت.
❌ممکن است کودکان تک فرزند به رفتارها و توجهات والدینش عادت کنند و زمانی که در محیط جامعه قرار میگیرند، رفتارهای نامناسب دیگران بر روی روحیاتش اثر منفی بگذارد و او را سرخورده کند.
کانال محتوایی نهضت پیشرفت بانوان
https://eitaa.com/joinchat/903348591C4b89ce8996
#صدرا ۱
اوایل زمستان 1399، به تازگی ویروس منحوس کرونا اوج گرفته بود.
همسرم مدتها بود که در یک شرکت خودروسازی مشغول به کار بود. چند ماهی بیشتر از شرکت در آزمون استخدامی آن سال نگذشته و ما به سبب مصاحبه ها و گزینش هایی که انجام شده بود تقریبا هیچ امیدی به قبولی در آزمون نداشتیم.
هر نشانه کوچکی از مریضی که در من ظاهر میشد، به کرونا مشکوک می شدم. دو روز بود که اصلا حالم خوب نبود. بی حالی و خستگی خیلی زیاد و سردرد امانم را بریده بود. از ترس کرونا، به خاطر وجود علائم از همه دوری میکردیم.
بعد از یک روز پر استرس و خسته کننده، به سمت خانه میرفتیم. تلفن همسرم زنگ خورد و از جوابهای همسرم متوجه شدم چه کسی پشت خط است و کمابیش متوجه موضوع گفتگو هم شدم.
دو روز بود که جواب آزمایش مثبت بارداریم را گرفته بودم.
به طرز معجزه آسایی، یکی از رقبای همسرم در گزینش آزمون استخدامی از دور رقابت حذف شد و با حذف ایشان، همسر من به عنوان شرکت کننده جایگزین برای انجام مراحل اداری و ارائه مدارک راهی محل کار جدید شد.
با مهمان تازه وارد و اتفاق خوشایند تغییر شغل همسرم، فقط یک عرض ارادت به آقا امام رضا کم بود که کاممان را با یک زیارت شیرین کردیم.
#برکت_خونه
اینجوری هر روز بیشتر و بیشتر شد.
کوچولوی ما به عشقمون برکت داد.
ادامه دارد.....
#صدرا ۲
#برکت_خونه
اینجوری هر روز بیشتر و بیشتر شد.
کوچولوی ما به عشقمون برکت داد.
به روزهای سخت و پر اضطراب بیماری مادر برکت خوشی و شادی و لبخند داد.
به خونمون برکت داد، ما تولد دو سالگی کوچولومون رو توی خونه بزرگترمون گرفتیم.
ما اتفاق تغییر شغل همسرم رو فقط به خاطر وجود صدرامون میدونیم، رزقی که صدرا همراه خودش آورد و هر روز بیشترش کرد.
صدرای کوچولوی ما برکت صدای بلند خنده های مامان رو به من هدیه کرد.
خدایا شکرت.
#مادری_خلاقیت_میاره
#قندونبات
#برکت_خونه
مامان ظرف بلوری میوه را روی اپن گذاشت و گفت: «میوههای مهمونی برکت کرده.» یکی از گیلاسها را توی دهانم گذاشتم و پرسیدم: «یعنی چی؟» مامان همانطور که با دقت شعله گاز را کم میکرد جواب داد: «یعنی با اینکه میوهها زیاد نبودن و توی مهمونی دورهم میوه خوردیم ولی هنوزم یه عالمه توی یخچاله.» اولین باری بود که معنی برکت کردن را میفهمیدم. یاد گرفتم وقتی چیزی زیاد استفاده شود و باز هم زیاد باشد و زیاد بماند یعنی برکت کرده.
تعداد صفحات کتاب و حجم بالای مطالب ته دلم را خالی میکرد. هر چند دقیقه با اضطراب به ساعت نگاه میانداختم و دعا میکردم عقربهها آرامتر حرکت کنند. برادر کوچکم با مداد و کتابش آمد به اتاق: «چند تا مسئله ریاضی هست که نمیفهمم. میشه بهم یاد بدی.»
خواستم بگویم نه من هم امتحان دارم اما دلم نیامد. حل کردن مسئلهها زمان زیادی برد. برادرم که راضی از اتاق بیرون رفت دوباره سراغ کتاب خودم رفتم. کتاب خیلی زودتر از آن چیزی که فکرش را میکردم تمام شد. فهمیدم زمانم برکت کرده.
اولین حق تدریسم را که گرفتم، برای هر کدام از اعضای خانواده هدیهای خریدم. وقتی به موجودی حسابم نگاه کردم فهمیدم درآمد ناچیزم برکت کرده.
من همیشه در مقابله با کمخوابی عاجز بودم. شبهای اولی که تو به دنیا آمدی، کولیک و نفخ خواب هر دوی ما را گرفته بود. خسته بودم و بیحال اما تا صبح برایت لالایی میخواندم، توی بغلم میگرفتم و شیرت میدادم. شکم کوچکت را با روغن بادام شیرین ماساژ میدادم تا آرام بگیری. دمدمهای صبح، تازه خوابت برده بود. من با چشمهایی که از بیخوابی سرخ بود به مامان خیره شدم.
ادامه دارد...
به مامان خیره شدم. لیوان دمنوش رازیانه را به دستم داد و لبخند زد: «مامان که بشی صبر و تحمل و حوصلهت هم برکت میکنه.»
مادرم همیشه میگفت هر بچهای که به دنیا بیاد با خودش یه رزق بزرگ میاره. این رو وقتی دختر اولم به دنیا اومد فهمیدم. اون زمان با دو میلیون تومن تونستیم یه خونه ۲۶ میلیونی بخریم. یه مقدار قرض کردیم و یه وام گرفتیم و خونه رو خریدیم. دختر دومم که دنیا اومد خونهمون رو بزرگتر کردیم. مامانم راست میگفت. بچهها واقعا #برکت_خونه هستن.
#قندونبات
#مادری_خلاقیت_میاره
#برکت_خونه
چشم ها رو باید شست جور دیگر باید دید
امروز باید میرفتم بیرون و کار مهمی داشتم، اسنپ رو زدم و دخترم رو آماده کردم لحظه ی آخر که اومدم برم بیرون متوجه شدم دخترم پوشکش رو کثیف کرده، کلی خداروشکر کردم که توی خونه متوجه شدم و ... با راننده اسنپ تماس گرفتم و گفتم چند دقیقه ای رو منتظر بمونه تا من بیام.
ولی می شد جور دیگه ای به قضیه نگاه کرد اینکه این چه وقتش بود😩 همین الان که آماده شدیم و ....
تو زندگی هم همینه
گاهی اوقات غر زدن های ما به ویژه در برخورد با همسر و فرزندان ، اگه جور دیگه ببینیم خیلی هم خوشحال میشیم و خداروشکر می کنیم.
مثلا شیطنت بچه ها، میشه غر زد و میشه خداروشکر کرد که خداوند بچه ی سالمی داده
#نماز_اول_وقت
پاتوق مامان اولی ها
https://eitaa.com/joinchat/1031996056Cf1b0e46592
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ زیبا رو ببینید و کیف کنید😍😍
من که از ذوقم بیست بار دیدمش😉❤️
هدایت شده از پرستاره ها
پویش برکت خونه
پدر و مادران از خیرو برکت تک تک فرزندانشان بگویند
برادر و خواهر از زیبایی های داشتن برادر و خواهر بگویند
با موبایل کلیپ بگیرید و برای ما بفرستید
مصرف چغاله بادام در دوران شیردهی ممنوع!
👈🏻به مادرانی که فرزند شیرخوار دارند، توصیه میشه از خوردن مواد غذایی نفاخ مثل چغاله بادام پرهیز کنند، زیرا مواد نفاخ از راه دستگاه گوارش جذب و از طریق خون وارد شیر مادر میشه و کودک با مصرف شیر مادر به دل درد دچار میشه؛ این شرایط با توجه به حساس بودن کودک در این مرحله از رشد، میتونه خطرناک باشد
@MamanaApp
🌹کانالی برای استفاده از تجربیات شما و همه مامان ها👇
تجربه و خاطره های مادرانه
https://eitaa.com/tajrobemadaran
🌹کانال پاتوق مامان اولی 👇
https://eitaa.com/joinchat/459997849Ca67efd6f43
🌹گروه پاتوق مامان اولی ها👇
https://eitaa.com/joinchat/1031996056Cf1b0e46592