eitaa logo
مدارس امین
22.6هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
7.2هزار فایل
✅ کانال آموزشی و محتوایی مدارس امین ✅ کانال اطلاع رسانی مدارس امین https://eitaa.com/amouzeshamin
مشاهده در ایتا
دانلود
👈📯🌴 چِ گونه 36🌴📯👉 ✏چگونه از اعضای خانواده معذرت خواهی کنیم؟ 1.اصل اینکه کاری نکنیم که بخواهیم معذرت خواهی کنیم. در دل عذرخواهی شرکی نهفته.😊 2.شهامت، اولین قدم برای اقدام به عذر خواهیست. عذر خواهی از ارزش های ما چیزی کم نمی کند.🌷 3.گسترش فرهنگ عذر خواهی با فراوانی 2 واژه ''عذر می خوام و حلال بفرمایید ''در فضای خانواده؛ -عذر میخوام اگه بلند حرف زدم☺ -عذر میخوام اگه زود قضاوت کردم☺ -حلال بفرمایید اگه معطل شدید😊 4.با توجه به اهمیت اشتباهی که رخ داده به دنبال جبران باشیم. فرصت از دست نرود.⌚ 5.تکرار نکردن اشتباه خود نوعی عذر خواهی است.😁 📛 مراقب باشیم عذر خواهی نزد ما عادی نشود. 6.غرور و خود خواهی از موانع عذر خواهی کردن است. نفس خود را با عذر خواهی تنبیه کنیم.😯 ی مهارت
🌹سلام و اذن به آغاز کلام. کانال''مجموعه فرهنگی به رنگ خدا''فوق العاده تاثیر گذار و تخصصی در زمینه هیئت دانش آموزی می باشد. اعتکاف های دانش آموزی فوق العاده با کیفیتی برگزار می کنند. دنبال کردن برنامه های تربیتی این مجموعه بسیار لازم است. # معرفی کانال🌱
24.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 ذکر یا فاطمه سربند سلیمانی هاست ... 🎬 تیزر مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا (علیهاالسلام) 🆔https://eitaa.com/be_range_khoda213
غزل‌پیوسته حضرت‌ام‌البنین سلام اللّه علیها نانِ شما نانِ تنورِ خانه‌یِ زهراست هر کس غلامِ خانه‌زادت می‌شود آقاست اولادِ خود را خرجیِ نامِ علی کردی هر کس که بالا برده این پرچم سرش بالاست هرگز به لب اسمِ پسرهایت را نیاوردی محوِ امامی روضه‌یِ هر روزه‌ات غوغاست با روضه‌هایت درسِ عرفان می‌دهی بی‌بی جانم حسین می‌گویی و جان می‌دهی بی‌بی مادر نبودی دستِ ساقی از بدن افتاد مشک از دهانش شد جدا آب از دَهن افتاد تیر آمد و با خود توانِ چشم‌ها را برد شیرِ حرم استادِ جنگِ تن به تن افتاد شاهِ کرم اُفتان و خیزان از حرم آمد پیچید بوی فاطمه یادِ حسن افتاد عبّاسِ تو افتاده بود از پا که در گودال... آخر به چنگِ گرگ‌ها یک پیرهن افتاد خنجر پسِ سر ضربه‌های مُهلکی می‌زد دلبر زمین خورد و یکی برد و یکی می‌زد پیراهن و عمّامه و خووُد و عبایش رفت انگشت افتاد و نگینِ دست‌هایش رفت وای از غروبی که برای غارتِ آویز نامرد شد مردی و دینش با حیایش رفت وا کردنِ آویزه که وقتی نمی‌گیرد با گوشواره لاله‌هایِ گوش‌هایش رفت از اضطرابِ کوچه و ویرانه بیزارم یابن‌الحسن برگرد که خیلی گرفتارم