مبلغین عزیز در راستای حفظ سلامتی در مدارس با گفتن حدیث و روایت دانش آموزان را تشویق به شستن صحیح دستها بکنید
در صورت امکان هنگام نماز حین وضو گرفتن طریقه شستن صحیح دستها را یاد بدهید و چند تا عکس گرفته و به شماره ۰۹۰۱۱۶۸۷۰۴۲ بفرستید
♻️پیام معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان فارس به مناسبت شهادت طلبه بسیجی و مبلغ امین ، شهید هادی عرفانی نیا
✍بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
بار دیگر دست جنایتکار ضدانقلاب جنایتی دیگر رقم زد و خون مظلومانی از تبار عاشورائیان اسلام را بر زمین ریخت.
شهادت طلبه بسیجی و مبلغ امین ، شهید هادی عرفانی نیا و پاسدار در شهر بیرم استان فارس به دست عوامل استکبار به همگان ثابت کرد که طراحان پشت پرده اغتشاشات اخیر برای رسیدن به اهداف پلید خود از هیچ جنایتی فروگذار نمی کنند و هیچ حد و مرزی در این توطئه ها برای خود قائل نیستند.
جماعتی که هنری جز وطن فروشی، فحاشی، قتل عام، تخریب و غارت اموال مردم ندارند و در پشت نقاب آزادی خواهی با وحشیانه ترین روش ها در خدمت اهداف دشمنان قرار گرفته اند.
معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان فارس ضمن محکوم نمودن اغتشاشات اخیر، شهادت این عزیزان که در راه امنیت مردم و دفاع از آرمان های والای انقلاب جان خویش را تقدیم کردند را به جامعه روحانیت، مبلغان مدارس امین ، مردم شریف شهرستان لار و شهر بیرم و به خصوص خانواده های آنان تبریک و تسلیت عرض می کند و از مسئولان امنیتی تقاضا دارد اکنون که ماهیت ضد دینی و ضدملی اغتشاشگران مشخص شده، با قاطعیت و سرعت عاملان این جنایت را شناسایی و به سزای اعمال خائنانه خود برسانند.
معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان فارس
۱۴۰۱/۷/۲۲
@howzehfars
یکی از آگاهی ها که به مبلغ کمک میکند تا در عرصه تبلیغ موفق شود آشنایی با مزاج ها و ویژگی های آن است کانال طب اسلامی و سنتی می تواند در این عرصه کمک کننده خوبی باشد
در کانال می خوانید 👇
#درمان انواع #عصبانیت ها (صفراوی،دموی،بلغمی)
#درمان بیماری ها به روش طب اسلامی و طب سنتی
#درمان کرونا و سرماخوردگی و ....
#انواع مزاج ها و ویژگی های آنها
✔️برای دسترسی پیدا کردنبه مطالب در کانال طب اسلامی و طب سنتی عضو شوید 👇👇👇
🔹@tebeeslami0 🔹
#تربیت_دینی
جلسه اول
از نظر شما تربیت یعنی چه؟
من کلمه تربیت را از نظر مفهوم دین نفی میکنم. البته اصطلاحات ارزشمندی است و گاهی هم در معانی خوبی استفاده میشود. این کلمه در قرآن کریم به این معنی بکار نرفته است. ما تعبیری نداریم که پیامبران ما، مربی هستند. برخی از شقوق تربیت را در مفاهیم دینی داریم: آنجایی که از کلمه ی رب و ربوبیت الهی استفاده میشود. چون کلمه ی رب که تربیت هم از آن گرفته شده، یک نوع جبر و سلطه ای در آن وجود دارد که بین انسانها در متون اصلی ما این کلمه استفاده نشده است. از کلمه هدایت استفاده شده است. از کلمه ی رشد استفاده شده است. حتی از کلمه تزکیه و تعلیم استفاده شده است. این ها همه کلمات خوب و قشنگی هستند اما کم کم رایج شده است.
کلمه تربیت اگر بخواهیم به لغتش مراجعه کنیم، کلمه ای است که زیاد برای این مفهومی که ما بکار می بریم مناسب نیست. مثلاً کلمه تربیت درباره ی گل و گیاه درست است. چون بی اختیار و بی اراده هستند و آنها را تربیت میکنیم. تربیت درباره کودک شیرخوار درست است. چون هنوز اراده و آگاهی و استقلال ندارد. شما با او تعاملی ندارید و حالت یکطرفه است. تربیت درمورد خداوند متعال هم درست است. او اداره کننده ی عالم است. مقدرات عالم را او تعیین می فرماید. ولی درباره ی انسان و روابط انسانی تاثیر گذاری هایی که نامش تربیت قرار گرفته، یک غلط مصطلح است. در عین حال ما می پذیریم. حالا چرا این را مطرح کردیم؟ برای اینکه رشد دادن یک انسان یا کمک کردن به رشد یک انسان، باید همراه نوعی آزادی باشد، همراه نوعی توجه، نوعی توجه او و متربی باشد که من هم از این غلط رایج استفاده میکنم. اینجا دیگر نمی شود کلمه تربیت را استفاده کرد. هدایت کردن که معنای سوق دادن بیشتر دارد، نشان دادن، معنا دارد و حتی در هدایت آنجایی که انسان می خواهد دست کسی را بگیرد و به مقصد برساند چون این دستگیری بدون جبر است، باز کلمه تربیت را بطور دقیق نمی شود استفاده کرد. به این دلیل من این نکته را درباره تربیت عرض کردم. حالا ما می توانیم به همان معنایی که خودمان از تربیت منظورمان هست و بر اساس روایت دینی برداشت می کنیم به آن بپردازیم.
تربیت در قاموس دین، نوعی هدایت، نوعی کمک به رشد افراد و حتی رشد دادن افراد شاید کلمه دقیقی نباشد زیرا من چه کاره هستم که شخصی را رشد بدهم؟ در قرآن داریم: هرکس را که دوست داری نمی توانی هدایت بکنی. کمک به رشد انسانهاست. خودشان باید بخواهند. این خود، خیلی نقش دارد. من هر وقت کلمه تربیت را می شنوم، پشتم می لرزد و میگویم این خود، دارد حذف میشود. در علوم تربیتی می بینیم که این خود فرد حذف میشود. در آموزش و پرورش در کلمه پرورش خود، دارد حذف میشود. کلمه پرورش اندام کلمه درستی است. چون اندام در اختیار شماست. شما این قدر دستور می دهی که رفت و برگشت بازو را انجام میدهی تا پرورش بخشی از بدن شما محقق بشود. درباره انسانها نمی توان این جوری گفت. لذا کلمه تربیت را می خواهیم استفاده بکنیم و ترجمه خوب هم برای آن بکار ببریم. از همین اول باید مواظب آسیب آن باشیم.
آسیب آن این است که نقش فرد در آن حذف میشود و حتی کسی که می خواهد تربیت بشود، دانش آموز یا کودک ما یا افرادی که در اطراف ما هستند ممکن است برای خودشان هم اشکال پیش بیاید که بگویند: شما ما را خوب تربیت نکردید. فکر می کنند خُم رنگرزی است ما باید با اراده برویم و آنها را تربیت کنیم. تربیت با توجه به اراده، آزادی، آگاهی و استقلال فرد، کمک به رشد اوست. این را می توانیم برای معنای تربیت در نظر بگیریم. به اجمالی که در ابتدا عرض کردم.
از این به بعد هر موقع خواستیم از این کلمه استفاده بکنیم با تحفظ از آن استفاده می کنیم. بخاطر اینکه غلط رایج، غلط نیست. اگر ما الان می خواستیم اصطلاح چینی بکنیم، از این کلمه استفاده نمی کردیم. چرا اسم پیامبر اسلام هادی و بشیر و نذیر نام گرفت؟ معلم هستند. تزکیه کننده هستند. کلمه تربیت هم عربی است و خداوند می توانست بگوید: تو مربی هستی ولی استفاده نکرده است. البته ما سر لفظ دعوا نداریم. از تربیت یک جورهایی معنای هدایت فهمیده بشود کفایت می کند و ما استفاده می کنیم. ولی وقتی تربیت در علوم تربیتی می رود گاهی اوقات آزادی و استقلال و این شان انسانی در برنامه های تربیتی ملاحظه نمی شود.
چرا بعضی مواقع تربیت را نمی پذیریم؟
اگر کسی تربیت را نپذیرفت، شاید روش مان در تربیت درست نبوده است. ما اول باید روش ها را متهم کنیم. اهداف تربیتی را باید متهم کنیم. شاید اول باید مربی را متهم کنیم که با انگیزه های قشنگ جلو نیامده است. این بخاطر طرفداری از آدمهایی که تربیت را نمی پذیرند نیست، این بخاطر طرفداری کردن از فطرت است. فطرت انسان ربایش دارد. اگر آن حرف را نگرفت، شاید بجا نبوده است. شاید قشنگ گفته نشده و یا از راهش وارد نشده است. اگر ما برای رشد بخواهیم دیگری را
تربیت کنیم، اول خودمان را متهم می کنیم و بعد طرف را. در مرحله بعدی طرف مقابل باید مسئولیت تربیت یعنی رشد خودش را بپذیرد. آن جا به خود آگاهی برسد و ببینیم مشکلش چیست که حقیقت را نمی پذیرد. اینکه حقیقت است، قلب تو هم نورانی است، باید می پذیرفت باید ببینیم مشکل کجاست.
دین از نگاه شما یعنی چه؟
من نسبت به تلقی که عموم به دین دارند، یک کمی مسئله دارم. فکر می کنم تعبیر دقیقی از دین وجود ندارد. این تعابیر زیبا میتواند تلقی نادرستی از دین در دیگران ایجاد بکند. وقتی ما دین را به قانون، چارچوب، اصول و راهی که برای ما مشخص شده و البته راه درستی هم هست تعبیر میکنیم، این ها چه تلقی ناصوابی را ممکن است از دین در ذهن ها ایجاد بکند؟ من با این کار دارم. اگر ما تلقی مان را اصلاح بکنیم بد نیست. شما همین الان که این تعابیر را مطرح نمودید که شاید مقدمه ای از تعریف دین بود، فکر می کنید چه کسانی با این تعابیر مشکل پیدا میکنند. تعابیر چارچوب، راه مشخص هر چند درست و به سوی سعادت، اصول و قوانین. چه کسانی با این ها مشکل پیدا می کنند؟
کسانی که دوست دارند آزادی بیشتری را تجربه کنند. یک خصلت روانی قانون گریزی در خودشان می بینند در حالیکه از نظر نظری با قانون مشکلی ندارند، با ضرورت قانون مشکل ندارند و اینکه انسان مجبور است قانونمند زندگی بکند با این ها مشکلی ندارند ولی بالاخره آن روزی که تعطیل است و انسان هر کاری را دوست دارد انجام می دهد، فرق میکند با آن روزی که مجبور است سرکار برود. اینکه فردا تعطیل است، کم کم تبدیل به مصرع دوم یک شعاری که کودکان هم از آن خوششان می آید می شود، این یک ریشه روانی دارد و من با آن کار دارم. من می خواهم به این حس با احترام نگاه کنم. ببینیم چرا این جوری میشود؟ همان حس قانون گریزی که نه تنها در انسانهای بد هست بلکه در آدمهای معمولی هست. می خواهیم گاهی اوقات از قانون استراحت کنیم. می خواهم ببینم می توانیم با آن حس کنار بیاییم. آیا آن حس بدی است؟
در انسان یک نیازی به شکفتن و شکوفایی وجود دارد. این شکوفایی یعنی بیرون آمدن خواسته های من، تحقق اراده های من. ما فی الضمیرم را کشف کنم و تجلی بدهم. این احساس، احساس بسیار گران سنگی در انسان است و انسان در برخورد با ضوابطی که در بیرون قرار دارد، چه روابط اجتماعی چه روابط بیرون، همیشه برخورد اولش با این ضوابط با این احساس توام میشود که اگر این ضوابط نگذارند که من شکفته بشوم چه؟ اینجاست که من نیاز به احساس آزادی، احساس نیاز به تجربه ی یک محیط فراخی که من بتوانم آزادانه در آن تجلی بکنم و من خودم را پیدا بکنم که شادی متفاوت با من های دیگر باشد، احترام می گذارم. من باید قبل از اینکه به دین بعنوان چارچوبی که انسان را به نظم در می آورد نگاه بکنم و این جوری تعریف بکنم، این را یک جور دیگر تعریف بکنم.
درست است دین به یک ضوابطی می رسد، منتهی قبل از اینکه این ضوابط را ببینم، علاقمند هستم که بگویم دین آمده انسان را کمک بکند تا انسان به خود شکوفایی برسد. اینجا طعم آزادی در دین بیشتر چشیده میشود. البته این خود شکوفایی با تخریب شکوفایی متفاوت است. ضابطه هایی هم پیدا می کند و این بحث بعدی است. من فعلاً می خواهم خودم را کشف کنم. خودم را در محیط آزادی بشناسم. چاه عمیق بزنم. ببینیم این معادنی که در وجود ما هستند چیست؟ آنگونه که هستم باشم. در اینجا هنوز نوبت چارچوب و ضابطه نرسیده و من درست صحبت می کنم. اگر فرمود: دین مطابق فطرت است و فطرت در لابلای درون روح انسان پنهان است، دین برنامه ای برای کشف خود میشود و بی دینی یعنی بیگانگی با خود.
قبل از اینکه من بیایم دین را بعنوان یک ضابطه و محدود کننده نشان بدهم، می گویم: دین یک آزاد کننده انرژی های انسان است. دین راهی است که تو به نیروهای خودت پی ببری. دین، هرکسی را هم یک جور شکوفا می کند و تو را به خلاقیت می رساند. از این جهت شباهتی به خالق خودت پیدا می کنی. هنری که در خلقت تو بخرج برد، تو هم دوست داری این هنر را در رشد خودت یا در تربیت خودت خلاقیت را بکار ببندی. پس اگر بخواهیم دین را تعریف بکنیم. این تعریف بیشتر با فطرت بشر سازگار است. مبنایی تر هم هست. دلنشین تر هم هست. دین برنامه ای است برای خود شکوفایی انسان، دین راهنمایی است البته راهنما بهتر از برنامه است لطیف تر است. در برنامه جبر زیاد است. این دین مظلوم این قدر غیر اجبارانه با انسان برخورد می کند حتی در واجباتش لطفی وجود دارد که باید جداگانه به آن پرداخت.
معنی حرف من این نیست که دین هیچ ضابطه و برنامه ای ندارد. دین راهنمایی است برای انسان که در اوج آزادی به شکوفایی برسد و اگر برنامه ای هم برای آزادی می دهد، برای این است که آزادی شما صدمه نخورد. در جمع اجباری من نمی گویم: خوب باشید، من می گویم: خودتان باشید و از اینجا شروع می کنم. چرا شما از موعظه گر دین انتظار دارید به شما یک برنامه بدهد و بگوید