eitaa logo
مدارس امین
22.6هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
7.2هزار فایل
✅ کانال آموزشی و محتوایی مدارس امین ✅ کانال اطلاع رسانی مدارس امین https://eitaa.com/amouzeshamin
مشاهده در ایتا
دانلود
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️شبهه آیا با ورود علما و روحانیون به عرصه سیاست و تشکیل حکومت اسلامی؛ گرایش مردم به دین و امور مذهبی کاهش یافته❓ 🎥 📎 📎 📎 📎 📎 📎 🌸 به کانال ملحق شوید: @mamin110
17.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موشن گرافیکهای تولید شده ویژه دهه فجر «ایران‌ یکپارچه» 📎 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
21.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موشن گرافیکهای تولید شده ویژه دهه فجر «معترض یا متعرّض» 📎 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
سمیه شریفی مقاله تربیت دینی.docx
168.1K
شیوه های‌تربیت‌دینی‌کودک‌نوجوان‌از منظر‌اسلام ✍‌‌ به کانال ملحق شوید: @mamin110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1️⃣6️⃣3️⃣ قصه شب 💠 قصه‌ شب: «آسمون آبی مهربون» ✍️ نویسنده: ملک محمد 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: بیان بدی غرور و خودشیفتگی 🔶 یکی بود، دوتا نبود؛ غیر خدای این جهان، هیچ‌کس نبود. آسمون آبی با بیرون اومدن دوستش، خورشید مهربون، کم‌کم داشت از خواب بیدار می‌شد. آخه باید روز شروع می‌شد. آسمون مثل یه دوست خوب برای پرنده‌های کوچیک و بزرگ بود؛ برای اون‌هایی که دسته‌جمعی از جاهای سرد زمین کوچ می‌کردن؛ مثل غازهای خاکستری یا لک‌لک‌های پادراز، یا حتی اون‌هایی که تنها یا دوتایی توی هوا پرواز می‌کردن؛ اما فقط پرنده‌ها دوست‌های آسمون آبی نبودن؛ هواپیماهای خیلی بزرگ که آدم‌ها رو جابجا می‌کردن یا چتربازهایی که اون بالا بالاها چرخ می‌خوردن، با آسمون خیلی رفیق بودن. 🔷 درسته که آسمون آبی با خیلی‌ها آشنا بود، ولی یه دوست‌هایی هم داشت که از همه بیشتر براش عزیز بودن. ابرها دوست همیشگی آسمون آبی بودن. همیشه توی بغلش سوار بر باد از سرزمینی به سرزمین دیگه می‌رفتن. اونا از بالای اقیانوس‌ها و دریاها رد می‌شدن و بارون و برفشون رو روی سر زمین می‌ریختن. ♦️ ابرهای ریز و درشت، بیشتر پاییزها و زمستون‌ها، وقتی هوا خیلی سرد می‌شد، برای اینکه از سرما نلرزن، هرکجا که آسمون آبی مهربون می‌گفت، کنار هم جمع می‌شدن و دست‌های نرم و تپل ابری‌شون رو گردن هم می‌ا‌‌‌نداختن و بازی می‌کردن. 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید. ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/226931 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه 🌐 btid.org
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
1️⃣6️⃣3️⃣ قصه شب 💠 قصه‌ شب: «آسمون آبی مهربون» ✍️ نویسنده: ملک محمد 🎤 با اجرای: ناهید هاشمی نژاد، سما سهرابی و بهاره دوستی 🎞 تنظیم: محمد‌علی حکیمی و محسن معمار 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: بیان بدی غرور و خودشیفتگی 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید. https://btid.org/fa/video/235694 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه 🌐 btid.org
📆 تقویم روز 📌 سه شنبه ☀️ ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ هجری شمسی 🌙 ۱۶ رجب ۱۴۴۴ هجری قمری 🎄 7 فوریه 2023 میلادی 📎 🔸 https://btid.org/fa/photogallery 🌐 btid.org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از هجرت
مبلّغان محترم فعال در طرح¬های «هجرت»، «امین» و «بیّنات» «زید عزّهم» سلام علیکم با تقدیم احترام و تبریک ایام الله دهۀ مبارکۀ فجر به استحضار می¬رساند پویش مجازی «نهضت تولید محتوای مردمی در رویداد ملّی 22 بهمن» جهت ارسال تصویر و فیلم با نمادهای پرچم جمهوری اسلامی یا تمثال شهدای انقلاب اسلامی، در حال اجرا است؛ مقتضی است نسبت به توجیه آحاد جامعه در محل تبلیغ خود، جهت مشارکت حداکثری در این پویش اقدام فرمایید. لازم است به تمامی گروه¬های مردمی به ویژه جوانان و نوجوانان اطلاع¬رسانی فرمایید از تاریخ 21 الی 25 بهمن¬ماه 1401 تصاویر و فیلم¬های خود را با نماد پرچم یا تمثال شهدا در یکی از پیام¬رسان¬های «ایتا»، «بله»، «روبیکا»، «سروش» و «شاد» به شماره 09999221401 ارسال کنند. امید است این حرکت نورانی بتواند حماسه¬ای انقلابی بیافریند و برگ زرّینی بر افتخارات درخت تنومند انقلاب اسلامی ایران بیفزاید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅رضاه شاه محبوب قلب عشایر 💢 رضاشاه در ایل بویراحمد، یک نظامی به نام یاور اکرم گذاشته بود. این نظامی اسبی داشت که معتاد خوردن جوجه‌کباب شده بود؛ هر نقطه‌ای که این مأمور نظامی اقامت می‌کرد، مردم اون‌جا موظف به تهیه خوراک این اسب یعنی جوجه‌کباب بودن. ❇️این نظامی هردفعه بهونه‌ا‌ی برای آزار و اذیت مردم می‌آورد. یه نویسنده بومی، میگه: اون برای اینکه وحشت بین مردم درست کنه، به هر خونه‌ای که می‌رفت، دستور می‌داد تا دو تا مرغ کباب کنن، یکی رو به اسبش می‌داد و یکی هم خودش می‌خورد. توی شب‌های زمستون اسبش رو داخل ‌چادر عشایر که تنها محل زندگی خانواده عشایری بود جا می‌داد.‌ وقتی سگی بدون اجازه و اراده صاحب‌خونه پارس می‌کرد، عصبانی میشد و صاحب‌خونه رو به سختی مجازات می‌کرد .» پیر کهنسال طایفه جیحون حاج شکرالله مرادی میگه: این نظامی‌ها به هر بهونه‌ای که میشد، ما رو جریمه می‌کردن، بعدش هم چادرها رو به آتیش می‌کشیدن تا کپر بزنیم، بعدش هم مقداری از دام ما رو می‌بردن، طوری که یکسال کاملاً بی‌دام و خونه‌خراب شدیم. ♨️یه روز امنیه‌ای به کپر ما اومد، بهونه‌ای نداشت. خیلی بهش احترامش گذاشتیم؛ براش چای ریختیم؛ موقع چای خوردن،‌ یه دفعه بلند شد و فریاد کشید: پدرسوخته‌های دزد! شما به اعلی‌حضرت همایونی توهین می‌کنید! خیلی ترسیدیم. گفت: عجب! نمی‌دونید چه غلطی کردید؟ شما عکس دختر اعلی‌حضرت رو سوزوندید!! البته منظورش عکس دختری بود که در نعلبکی نقاشی شده بود! خلاصه به این بهونه ته ‌مونده گوسفندمون رو گرفت و برد. 🔺از همه این‌ها بدتر که دوست داشتیم گردن ما رو با تبر قطع کنن اما این کار رو نکنن، این بود که به ناموس ما نظرسوء داشت‌؛ هردفعه که می‌اومد، دنبال زن‌ها و دخترای ما بود. دیگه خون غیرت ما به جوش اومد؛ شیرمرد جنگجویی از سادات بویراحمد به نام میرغلام تصمیم گرفت این آدم هرزه و پست رو از بین ببره؛ برای همین اهالی ایل با پیش‌بینی قبلی، اون نظامی رو به محلی که قبلاً میرغلام کمین کرده بود هدایت کردن و زمانی که نظر بدی نسبت به یکی از زنان ایل داشت، با چند گلوله مردم رو از شرش راحت کردن تا درس عبرتی برا همه آدمای هرزه رضا شاه باشه. 1. قيام عشاير جنوب ( ۱۳۴۳ – ۱۳۴۱)، نویسنده دکتركشواد سياهپور.، ص89 2. ایل نا شناخته، عبد الله شهبازی، ص 244 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110