#سلام های صبحگاهی
به #یارمهربان
ویژه #صبحگاه #سه شنبه
مدتی قبل
بزرگی مرا دعوت کرد
خیلی بزرگ
گفتم:
چقدر وقت دارم
گفت:
وقت در اختیار تو!!
گفتم:
در چه موضوعی،عرض حال کنم و
گزارش دهم!؟
گفت:
انتخابش با خودت!!!
گفتم:
شما در چه سقفی میتوانید
کمک کرده و حمایت کنید!؟
گفت:
در سقف مورد نیاز!!
شروع کردم
گفتم و دستیاران او نوشتند
تا از نفس افتادم
و او، فقط
گوش میکرد و
لبخندی از سر رضایت،بر لب
در آخر گفت:
برو خیالت راحت باشد!!
گفتم:
دوباره کی وقت داده و
اجازه دیدار میدهید؟
گفت:
هر وقت که شما بخواهید!!!
گفتم:
چگونه؟
دستیاران و کارگزاران دفتر شما،
مانع میشوند و وقت نمیدهند.
رو کرد به دستیاران و گفت:
هر گاه و هر چقدر وقت خواست
کوتاهی نکنید و وقت بدهید
اصلاً
هر روز در پنج نوبت بیا!
صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء
در این ساعتها
«حتما»
بیا، منتظرم
اگر نیایی، ناراحت میشوم!!
بعد هم افزود:
این هم شماره مستقیم من!!!!!
باورم نمیشد
خواب میدیدم
یا که بیدار بودم
حتما
دوربین مخفی است
سرِکارمان گذاشتهاند
مگر میشود
او
با این همه شؤونات و اشتغالات
کجا و من کجا
هنوز
در باورم نمیگنجید
اما
حقیقت داشت،
هم وقت ثابت،برایم گذاشتند و
دعوتنامه فرستادند و هم
هرگاه، وقت میخواستم
مرحمت کرده و وقت میدادند
شوخی نمیکنم اما
کار به جایی رسید که
آنها
در هر روز
در پنج نوبت
زنگ میزدند و
دعوت میکردند و من
وقت نمیکردم!!!!
آری جان برادر!
این،
حکایت مکرر و هر روز همه ما
با «خدای»مهربان است......
خدایا
سلام
✋🏻
دورت بگردم
فدایت شوم
ممنونم و سراپا شرمساری
در طول این سالها
همواره
دریغ نکرده و ذره پروری فرمودهای
من،
حتی اگر کوتاهی و فراموش میکردم و
سر قرار نمیآمدم
از دفتر تو ، هر روز
پنجبار در پنج نوبت
زنگ میزدند
سراغ میگرفتند و
دعوتم میکردند
بانگ اذان،
یادآوریم میکرد و
اذنم میداد
نه سرما و گرما
نه هیچ باد و توفانی
حتی اگر
از آسمان سنگ میبارید
و از من
تندی و نامهربانی!
وقت و برنامه دیدار را
به دستور شما
حق نداشتند کنسل کرده و
بر هم زنند!!!
آن قدر بزرگی و خوب و مهربان
که گاه فکر میکنم
تو
به من
نیاز داری!!!
بیادبیها،
بیحیاییها،
ناسپاسیها،
بدقولیها و تنبلیهایم را
ببخش و عفو بفرما،
ای مهربان
مرا
در ادامه عمر
قدردان و قدرشناس
خودت و
وقت نماز و دیدارت بگردان و
کریمانه
دعاها و نیازها و آرزوهایم را
جامه تحقق و اجابت بپوشان
آمین
مدیریت مدارس امین
@mamin110