فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 یک هدیه ارزشمند در روز پدر به #امام_زمان ارواحنا فداه پدر معنوی خودمان
💐 #روز_پدر
7.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️پدر دستهاش پناهه، تو قلبم تکیهگاهه
😍لحظاتی ناب از دیدار خانواده شهدا با رهبرمعظمانقلاب
🤲هرچقدر کِیف کردی، برای تعجیل در فرج امامزمان(عج) و سلامتی نائبالامام صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_خامنهای :
انتخابات نشان دهنده عظمت، اقتدارو بصیرت ملی است.
#شهدا رفتن که عظمت و اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی حفظ بشه
حالا نوبت من و شماست!
🇮🇷🗳️﷽🗳️🇮🇷
👁️📖 دشمن چرا از انتخابات وحشتزده است⁉️
1⃣ انتخابات در ایران اسلامی به همان اندازه که تضمینکننده جمهوریت و اسلامیت نظام است، یکی از بزرگترین مشکلات پیشروی دشمنان برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران نیز هست و ماشین تبلیغاتی آنها در توهمپراکنی علیه مردمی بودن نظام اسلامی را از کار میاندازد و انداخته است. «جان کین» مسئول مرکز مطالعات دموکراسی #لندن و مشاور ارشد MI6 که قبل از فتنه آمریکایی- اسرائيلی ۸۸ دو بار به دعوت مدعیان #اصلاحات به ایران سفر کرده و با برخی از افرادی که قرار بود در فتنه یاد شده ایفای نقش کنند ملاقات داشته است، تصریح میکند که انقلابهای رنگی (بخوانید کودتاهای مخملی)، باید «انتخاباتمحور» باشند. دقیقاً به همین علت و در اجرای همین فرمول دیکته شده سیاستمداران کهنهکار غربی است که سران و اصحاب #فتنه ۸۸، کودتای خود را با ادعای #تقلب در انتخابات! کلید میزنند. چرا که حضور گسترده مردم در انتخابات نشانه اعتقاد و اعتماد آنها به نظام حاکم است و این، همان رخدادی است که ماشین تبلیغاتی و توهمپراکنی دشمن علیه مقبولیت نظام را ناکارآمد و فلج میکند.
2⃣ این که در انتخابات پیشروی مجلس شورای اسلامی و خبرگان چه کسانی انتخاب شده و بر کرسیهای تصمیمگیری و سیاستپردازی نظام بنشینند، از اهمیت ویژهای برخوردار است ولی حضور گسترده مردم در انتخابات نقش ویژه و کاربردی نه فقط حیاتی، بلکه از جهاتی حیاتیتر دارد چرا؟! برای آنکه توطئه دشمنان خارجی و دنبالههای داخلی آنها علیه مردمی بودن نظام را خنثی کرده و بر باد میدهد.
3⃣ و بالاخره با توجه به نکات یاد شده با جرأت میتوان گفت که #انتخابات یکی از میدانهای سرنوشتساز جنگ نرم است و حضور در این عرصه به یقین و بیتردید، حضور در میدان جهاد است... حالا نگاهی به تبلیغات و تحرکات پر دامنه و فراگیر و بیامان دشمنان علیه حضور مردم در #انتخابات بیندازید! چرا تا این اندازه از حضور و شرکت مردم در انتخابات-صرفنظر از این که چه کسانی انتخاب میشوند-به وحشت افتاده است؟!
✍ حسین شریعتمداری
#راوی #انتخابات
#مشارکت_حداکثری
.حاج آقای قرائتی فرمود:
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
اگر لذت بردید به اشتراک بگذاريد!🌷🌷🌷🌷🌷🌷با ذکر 14 صلوات هدیه به فاطمه زهرا سلام الله علیها
#من_رأی _میدهم🇮🇷
#انتخاب_اصلح🇮🇷
✳️