eitaa logo
#من_منتظرم!
968 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
458 فایل
السَّلامُ‌ عَلَیکَ یٰا‌ أبٰاصالِح‌َ الْمَهْدی برای مهدی «عج» خودت را بساز و مهیا کن، ظهور بسیار نزدیک است.⛅🌻 ادامه فعالیت کانال در مُنیل ان شاءالله برای دریافت لینک منیل به شخصی پیام بدید🌱 @Momtahane110
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویری از نامه آیت الله جنتی، دبیر شورای نگهبان درباره دلایل ردصلاحیت علی لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ همون دلیل آخر برای ردصلاحیت کافی بود :) @man_montazeram
007.mp3
2.16M
🎙 رابطه صحیح زن و شوهر بخش هفتم ⭕️ وضعیت و نگاه به زن در دنیای غرب | قسمت های قبل در کانال موجوده | @man_montazeram
•خیلے‌سختہ‌ازمردترین‌مردزمان، غیرت‌الله، پهلوونِ‌خیبـر، حیـدرڪرار، بخواݩ‌ڪہ‌ناموسشوجلوش‌بزنن، جلوچشمش‌بہ‌همسـرش‌جسارت‌ڪنن وحضـرت‌‌دستورسکوت‌داشتہ‌باشن... •خیلے‌سخته‌که‌مسبب‌صدمه‌دیدن‌همسرت، با‌وقاحت‌تمام‌بیاد‌جلو‌درخونت، براۍ‌عیادت... •خیلے‌سختہ‌کہ‌همه‌داروندارتو خودت‌با‌دستاۍ‌خودت‌بکنے‌زیـرِخاڪ اونم‌جلوبچہ‌ها... سخت‌‌تر‌از‌اون، اینکہ‌‌بعدش‌با‌این‌‌حجم‌از‌غم‌و‌درد‌وبغض، ۴۰تـا،قبـردیگہ‌درست‌ڪنے، کہ‌وقتے‌اون‌نامردامیاݩ،نتونن‌قبر‌همه زندگیتو‌تشخیص‌بدن... فداۍ‌غربـتتون‌بشم‌مولآ...
#من_منتظرم!
•خیلے‌سختہ‌ازمردترین‌مردزمان، غیرت‌الله، پهلوونِ‌خیبـر، حیـدرڪرار، بخواݩ‌ڪہ‌ناموسشوجلوش‌بزنن، جلوچش
بزارید داستانشو خلاصه بگم، عمر و ابوبکر، فردا صبح، اومدن برای خاکسپاری، گفتن علی و بچه هاش خودشون شبانه انجام دادن. نامردا رفتن قبر رو پیدا کنن جنازه رو در بیارن، خودشون نماز بخونن دوباره خاک کنن...
آخه زشت بود برای حکومت، هنوز 100 روز از غدیر نگذشته بود که پیامبر شهید شدن.... بعد شهادتِ پیامبر حکومتو غصب کردن، به دختر پیامبر جسارت کردن، مگه همه مسلمونا نشنیده بودن پیامبر فرمود فاطمه از منه، هر کس فاطمه رو آزار بده منو اذیت کرده... مگه چند هزار نفر در غدیر حاضر نبودن؟ پس چرا وقتی امیرالمومنین شبانه برای پس گرفتن حق، حضرت زهرا سلام الله علیها با اون وضعیت و حسنین رو بردن در خونه تک تک صحابه، همه سکوت کردن ‌؟؟؟
عمر و ابوبکر رفتن قبر رو پیدا کنن، دیدن امیرالمومنین نشستن اونجا و 40 تا قبر تازه هست. گفتن علی فاطمه رو کجا خاک کردی... حضرت جلو اومدن، گردن عمر رو با یکدست گرفتن و از زمین بلندش کردن، عمر داشت خفه ميشد، حضرت فرمود عمر من تا زمان شهادت فاطمه دستور سکوت داشتم، اگه بخوای به فاطمه ی من جسارت کنی، دیگه ساکت نمیشینم و عمر رو انداختن زمین. نقل شده که عمر و ابوبکر از ترس 4 دست و پا رو زمین میرفتن تا از حضرت دور بشن
- مادر! قول دادم چیزی به بابا نگم... - مادر قول دادم نگم چی شد تو کوچه... - ولی اگر پرسید چرا چیزی نمیگی چی؟!
- مادر! بابا این روزا خیلی غریبه ها... تو که تنهامون نمیذاری؟! میذاری؟!😞
#من_منتظرم!
- مادر! قول دادم چیزی به بابا نگم... - مادر قول دادم نگم چی شد تو کوچه... - ولی اگر پرسید چرا چیزی ن
- هر شب کابوس میبینم مادر! بازم اون روز کوچه رو میبینم...💔 بابا عرق پیشونیم رو پاک میکنه، میگه حسن جان بابا چی خواب دیدی؟ چی بگم بهش؟!
- بگم مادرم رو تو کوچه زدن؟! چی بگم مادر؟! تو بگو...
- هر چی گفتم نزن، نشنید! دستشو کشیدم ولی باز زد...گفتم نزن مادرمو بی غیرت!!! آخه چند نفر به یه نفر؟! آخه چهل تا مرد جنگی و مادر من؟! آخه نامحرم و چادر مادر من؟!(😭💔)