یکی از طلبه های حوزه مقدسه نجف اشرف ،
از نظر معیشت در تنگنای شدید میفته...
میره کنار ضریح
به امیرالمؤمنین میگه آقا ،
شما این لوستر های قیمتی و قندیل های بیبدیل رو برای چی میخواین؟!
درحالی که من انقدر در فشارم...
شب امیرالمؤمنین رو در خواب میبینه ؛
آقا بهش میگن اگه میخوای تو نجف ،
کنار من باشی ،
همین نون و ماست و فرش طلبگیه..
اگه زندگی مادی قابل توجه میخوای،
برو هندوستان شهر حیدر آباد خونه فلانی..
تا در رو باز کردن بگو :
[ به آسمان رود و کار آفتاب کند ]
بیدار میشه میره حرم ...
میگه آقا ، وضع زندگی من بَده ،
شما میگی برو هندوستان🚶♂...؟!
دوباره به خواب میره .
آقا میان به خوابش و میفرمان همون که گفتم . یا نجفنشینی و سختیاش ،
یا وضع خوب در هندوستان.
خلاصه این آقای طلبه ،
میره همه لوازمش میفروشه از چند نفرم پول میگیره و راهی حیدرآباد هند میشه..
مردم هم تعجب ،
این آدم با این وضع با راجه چیکار داره..
به هر صورت،
خودش رو میرسونه به عمارت بزرگی که ردهنمایی شده بود و در میزنه .
تا در باز میشه میگه
[ به آسمان رود و کار آفتاب کند ]
راجه ،
پیش خدمت هاشو صدا میزنه که این مرد رو ببرید حمام لباس های فاخر بهش بدید.
فردا عصر هم مهمانی داریم .
فردا میشه...
محترمین شهر از طبقات مختلف مثل اعیان و تجار و علما وارد میشن و هر کدوم میرن جایمخصوصی که براشون آماده شده...
طلبه از شخصی که کنار دستش بود میپرسه چه خبره؟
میگه مجلس جشن عقد دختر صاحب خونه ست.
مراسم شروع میشه و راجه واردمجلس میشع و بااحترام میره سر جای مخصوصش بالای مجلس...
و شروع به صحبت میکنه :
" آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ می شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم، و همه می دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکی از آنها را هم که از دیگری زیباتر است برای او عقد می بندم، و شما ای عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جاری کنید. "
حالا اون طلبه ذوق زده و متحیر...
آقا جریان چیه؟!
راجه تعریف میکنه که من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیر المؤمنین شعر بگم.
یک مصراع گفتم و نتونستم مصراع دوم بگم. به شعرای فارسی ایران و هند مراجعه کردم اما پیشنهاد هاسون مطلوب نبود.
پیش خودم گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیر المؤمنین قرار نگرفته...
با خودم نذر کردم اگر کسی پیدا شد و مصراع دوم این شعر رو به صورتی مطلوب بگه نصف دارایی م بهش ببخشم و دختر زیباترم رو هم به عقدش دربیارم...
شما اومدید و مصراع دوم رو گفتید.
دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگه.
طلبه پرسید مصراع اول چی بود؟
راجه گفت
به ذرّه گر نظر لطف بو تراب کند
طلبه گفت مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیر المؤمنین علیه السلامه...
راجه سجده شکر کرد و خوند :
[ به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند ]
#من_منتظرم!
شاید به صلاح نیست ؛ بسپرید به خودشون... اگه به صلاحتون باشه بهتون میدن. قصد جسارت ندارم اما چیزی ک
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اگهخدایی نکرده مورد دوم هم نشه چی؟
دوباره همون نا امیدی ها و ... .
اجازه ندید این نهال خیلی رشد کنه و ریشه بزنه که کندنش از زمین سخت بشه.
اگه صلاح و خیر شما فرد سومی باشه،
از محبت و لطافت روح و امید و انگیزه ای که برای دونفر اول گذاشتین چیزی براش میمونه؟! از خودتون چی؟!
شما راضی هستین همسر آیندتون الان تو فکر یه دختر دیگه باشن؟
به رسم آیه ۲۶ سوره مبارکه نور ،
به خودتون قول بدید تمومش کنید .
#من_منتظرم!
راجه سجده شکر کرد و خوند : [ به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند ]
+ هوایِ نجف میطلبد قلبِ شکستهی مَن...
کمی درباره نجف اشرف صحبت کنیم؟!
#من_منتظرم!
+ هوایِ نجف میطلبد قلبِ شکستهی مَن... کمی درباره نجف اشرف صحبت کنیم؟!
+ در تفسیر عیاشی ،
از امیرالمؤمنین نقل میکنه که
نجف ،
همون مکانیه که ملائکه بر حضرت آدم سجده کردن !
#من_منتظرم!
+ هوایِ نجف میطلبد قلبِ شکستهی مَن... کمی درباره نجف اشرف صحبت کنیم؟!
یک کتاب داره سید بن طاووس رحمت الله علیه،
به نام فرحه الغری !
علامه مجلسی ترجمه ش کردن .
تو این کتاب میفرماید که
•• در نجف ، خدا با حضرت موسی صحبت کرد!
•• در نجف ، حضرت مسیح رو مسح و مطهر کرد!
•• حضرت ابراهیم در نجف خلیل شد!
•• قبر حضرت نوح و آدم علیهما السلام در نجف قرار داره.
•• در نجف که قبر سیدالاوصیاء آقا امیرالمؤمنین قرار داره ،
دعای زائران مستجاب است !
پس در نجف غافل مشو و به خواب مرو !
- ترجمه فرحة الغري، صفحه ۸۷ و ۸۸ -
#من_منتظرم!
+ هوایِ نجف میطلبد قلبِ شکستهی مَن... کمی درباره نجف اشرف صحبت کنیم؟!
+ میدونستید نجف ُ،
حضرت ابراهیم خریده بودن؟
به هفت ميش ماده و چهار الاغ ؛
غلامشون میپرسه:
اي خليل الرحمن! قصد دارید با اين دشت لم يزرع كه در اون نه كشاورزى ممکنه و نه دامدارى چیکار کنید؟
میفرماید : خداوند متعال از اين دشت هفتاد هزار نفر را محشور نماید كه جملگى بدون حساب داخل بهشت مى شوند مردى از ميان ايشان شفاعت مى نمايد براى جماعت .
#من_منتظرم!
+ هوایِ نجف میطلبد قلبِ شکستهی مَن... کمی درباره نجف اشرف صحبت کنیم؟!
+میدونستید
خود آقا امیرالمؤمنین
نجف اشرف رو خریده بودن؟!🌱
به چهل هزار درهم !
دلیل رو میپرسن ؛ میفرمایند
[ شنيدم از رسول خدا كه
در كوفه فتنه هاى بسيار خواهد شد
و از صحراى پشت آن
هفتاد هزار نفر محشور خواهند شد
كه بى حساب به بهشت روند
و من خواستم كه اين جماعت
از ملك من محشور شوند. ]
#من_منتظرم!
+میدونستید خود آقا امیرالمؤمنین نجف اشرف رو خریده بودن؟!🌱 به چهل هزار درهم ! دلیل رو میپرسن ؛ میفرم
بله :) دفن مولامون امیرالمؤمنین
در ملک خودشون اولی ست 🌿
از این به بعد ،
وقتی پا میذاری در زمین مقدس نجف ،
محکم تر بگو
|✨خانه ی پدری✨|
این شهر انقدر فضیلت و ماجراهای جذاب داره که تا آخر ماه مبارک هم راجع بهش بنویسم تموم نمیشه...
اما میدونم در حوصله تون نمیگنجه ؛
یدونه دیگه بگم و تمام؟!
خسته که نشدید؟!
کتاب قصص الأنبياء
ترجمه آقای جزائري ؛
ص ۴۰۲ اومده ک...
🔻 از امام باقر علیه السلام روایت شده که امير المؤمنين در وصیت خود فرمود :
[ شما پشت جنازه مرا بگیرید و جلوی آن را آزاد بگذارید هر وقت قدمهایتان استوار شد و باد خوشی بر شما وزید مرا در همان جا دفن کنید که آنجا ابتدای طور سیناست.. ]
#من_منتظرم!
کتاب قصص الأنبياء ترجمه آقای جزائري ؛ ص ۴۰۲ اومده ک... 🔻 از امام باقر علیه السلام روایت شده که امي
کتاب قصص الأنبياء
ترجمه آقای جزائري ؛
ص ۴۱۲ اومده ک...
🔻 سپس موسی همراه وصی خود به جانب طور سینا حرکت کرد و از کوه بالا رفت در این وقت چشم او به مردی افتاد که پیش می آید و همراه خود بیل و کلنگ دارد موسی گفت چه می خواهی او گفت:
مردی از اولیاء خدا می میرد و من مسئول حفر قبر او هستم موسی فرمود: آیا میخواهی در حفر قبر به تو كمك كنم؟ او گفت: آری، پس موسی به او كمك كرد و قبری حفر کردند وقتی قبر کامل شد آن مرد اراده کرد
که وارد قبر شود، موسی گفت چه میکنی؟ او گفت میخواهم ببینم اندازه و قالب آن مناسب است یا نه؟ موسی گفت من این کار را میکنم پس وارد قبر شد و در آن دراز کشید، در همان دم ملك الموت نازل شد و روح او را قبض فرمود و کوه قبر او را در خود مخفی کرد.
همونطور که می بینیم در این جا میفرماید که در طور سینا از دنیا رفت ؛
گفتیم که طور سينا نجف مقدس اشرف هست. این یعنی قبر موسی علیه السلام در نجف اشرف :)
#من_منتظرم!
راجه سجده شکر کرد و خوند : [ به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای ابوتراب...
به ذره نظر نمیکنی؟!
خونه ی پدری راهمون نمیدی؟!
خیلی دلمون شکسته هاااا
واللهِروانیستکهمنچشمبپوشم ازمنظرهیچشمنوازیکهتوباشی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« یا قدیم الاحسان بحق الحسین »
#ابوحمزه
+ رزق معنوی امشبتُ گرفتی؟!