💫💫🌿💫💫🌿💫💫🌿💫💫🌿💫💫🌿
📝متن خاکریز خاطرات 19
✍روش جالبِ شهید میثمی در امر به معروف کردن
#متن_خاطره
عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود. ازش پرسیدم: این یکی رو به کی دادی؟ گفت: یه بنده خدا انگشترِ طلا دستش بود، و نمیدونست طلا برای مرد حرامه. وقتی انگشترِ طلا رو از دستش در آورد، انگشترِ خودم رو بهش دادم...
🌷 خاطرهای از روحانی شهید عبدالله میثمی
📚یادگاران۵ « کتاب شهید میثمی» ، صفحه ۷۵
#بی_تفاوت_نباشیم
#احکام #امر_به_معروف
#شهیدمیثمی
#خاکریز_خاطرات
@man_montazeram ✨
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
📝متن خاکریز خاطرات ۲۰
✍ این دقتها شهادت را رقم میزند
#متن_خاطره :
هنوز آفتاب کامل غروب نکرده بود. عطاءالله مثل همیشه پدرش رو مجبور به بستنِ مغازه کرد.میگفت: کار کردن وقتِ نماز برکت نداره ، بریم مسجد ، بعد که برگشتیم خودم همهی کارها رو میکنم ، اینطوری پولیکه در میارین دیگه شبههای نداره وآدم رو به یه جایی میرسونه...
.
🌷خاطره ای از زندگی شهید عطاءالله اکبری
📚منبع: کتاب سیرهی دریادلان 2
#نماز_اول_وقت #مسجد #امر_به_معروف #شهیداکبری #نوجوان_شهید
#خاکریز_خاطرات
@man_montazeram ✨
✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
📝متن خاکریز خاطرات ۲۱
✍️ جامعهی امروزِ ما تشنهی چنین افرادی است
#متن_خاطره:
تویِ ساختمانِ سپاه چند برادرِ پاسدار دیدم. حاج علی هم داشت براشون حرف میزد. میگفت: بچهها! وظیفۀ ما فقط جبهه رفتن نیست، وظیفۀ اصلیِ ما امر به معروف و نهی از منکر کردنه. وقتی میایم مرخصی نباید بنشینیم تویِ خونه و وضعِ شهر اینجوری باشه؛ بیاید بریم توی شهر و امر به معروف کنیم... از اون روز به بعد بچه ها وقتی که مییومدند مرخصی ، در سطحِ شهر امر به معروف و نهی از منکر می کردند...
🌷خاطرهای از زندگی سردار شهید علی قوچانی
📚منبع: کتاب سیرهی دریادلان 2
#بی_تفاوت_نبودن #تکلیف_گرایی #امر_به_معروف #شهیدقوچانی
#خاکریز_خاطرات
@man_montazeram ✨