📷 #گزارش_تصویری |
تمرین سناریو؛ تجربه نگاری
#رشت
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
📷 #گزارش_تصویری | ۱۴۰۴/۹/۴
جلسه تجربه نگاری روز چهارم
#رشت
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
📷 #گزارش_تصویری | ۲ / ۹ /۱۴۰۴
عکس های دسته جمعی
#رشت
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
#روایتتبلیغ
#رشت
#روایتجهاد
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
#روایتتبلیغ
#رشت
#روایتجهاد
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
#عکسنوشته
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور فرمودند: «امروز نگاه رایج در حوزههای علمیّه این است که تبلیغ در مرتبهی دوّم قرار دارد. مرتبهی اوّل چیزهای دیگر است مانند مقامات علمی و امثال اینها؛ «تبلیغ» در مرتبهی دوّم است. ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبهی اوّل است.»۱۴۰۲/۰۴/۲۱
#رشت
#روایتجهاد
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمــنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
༺ منار ༻
#روایتتبلیغ #رشت #روایتجهاد #فاطمیه۱۴۴۷ #تبلیغدانشآموزی #جامعهحوزویمنار ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#روایتتبلیغ
این اولین تجربهی تبلیغ دانشآموزی من بود که در شهر رشت رقم میخورد و برای اولین بار مهمان مدرسهها شده بودم. راستش در آغاز فکر میکردم کار سخت و حتی نگرانکنندهای باشد. رفتن میان چندین کلاس از مقاطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان واقعاً برایم سنگین تصور میشد.
اما برخلاف تصورم، رفتارهای دانشآموزان بسیار فراتر از انتظارم بود. چه در نوع صحبتکردنشان، چه در پرسشهایی که داشتند. این برخوردها برایم شیرین و امیدبخش بود و باعث شد در مسیر طلبگی و آیندهی شغلی خودم محکمتر و با انگیزهتر قدم بردارم. شاید بتوانم بگویم در طول همین یک هفته، آیندهی تبلیغی خودم را بیشتر شناختم.
یادَم هست در یکی از کلاسها (کلاس نهم) در قالب درسنامه «معماران سرنوشت»، قرار شد شغل آیندهی بچهها را روی تخته بنویسیم. به اشتباه شغل یکی از دانشآموزها کمی کم رنگ نوشته شده بود. چند دقیقه بعد دستش را بلند کرد و گفت:
حاجآقا، ببخشید... چرا شغل من کمرنگه؟!
برایم جالب بود؛ اینکه به هدفش، به آیندهاش و حتی به جزئیات کوچک توجه داشت.
دانشآموز دیگری گفت: «حاجآقا، اجازه؟»
گفتم: «بله؟»
گفت: «بعد از کلاس با شما کار دارم.»
یا یک نفر پرسید:
«حاجآقا، هدف شما از آینده چی بوده؟ شما هم از اول هدف مشخص داشتید؟»
این سؤالها برای من خیلی تأثیرگذار بود. ما گاهی تصور میکنیم وارد تبلیغ دانشآموزی میشویم تا به بچهها درس بدهیم، و نکات تربیتی را آموزش بدهیم اما در همین مسیر، خودِ ما از دانشآموزان درس میگیریم، اخلاق یاد میگیریم و حتی گاهی مسیر آیندهمان را محکمتر پیدا میکنیم.
تجربههای این یک هفته برایم فراموشنشدنی است.
#رشت
#روایتجهاد
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
༺ منار ༻
#روایتتبلیغ #رشت #روایتجهاد #فاطمیه۱۴۴۷ #تبلیغدانشآموزی #جامعهحوزویمنار ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#روایتتبلیغ
اون روز که برای کلاس رفتم مدرسه، اصلاً فکر نمیکردم حرفزدن با یه دانشآموز اینقدر تو دلم بمونه. داشت توی راهرو ساکت قدم میزد. بعد از کلاس، با صدای آرومی گفت:
«حاجآقا… میشه با شما صحبت کنم؟ دوست دارم با شما حرف بزنم.»
کنارم نشست. معلوم بود مدتهاست دنبال یه گوش شنوا میگرده. کمکم حرفش رو شروع کرد.
گفت: «راستش حاجآقا خیلی وقتها کسی نیست که حرفم رو گوش بده. دلم میخواد یکی باشه که فقط...فقط حرفامو بشنوه.»
نه گله میکرد، نه شکایت؛ فقط دلش گرفته بود.
بعد شروع کرد از خودش گفتن. اینکه توی کشتی مقام داشته، توی فوتبال رتبه آورده، با همهی وجودش تلاش کرده اما هیچوقت جایی نبوده که دلش بخواد بشینه و راحت دربارهی حال و روزش حرف بزنه.
همینطور که گوش میدادم، میدیدم پشت اون لبخند آروم، چقدر تنهایی جمع شده. یه جوون بااستعداد که فقط دلش میخواست دیده بشه و یکی حواسش به دلش باشه.از همون لحظه فهمیدم گاهی بچهها دنبال نصیحتهای سنگین نیستن؛ دنبال یه آدمی هستند که کنارش احساس امنیت کنن، آدمی که بشه راحت کنارش نشست و گفت: «حاجآقا دوست دارم با شما حرف بزنم.»
از اون روز به بعد، سعی کردم براشون همون دوستِ خودمونی باشم. کسی که یه دانش آموز هر وقت دلش گرفت بیاد کنارش بشینه، حرف بزنه و راحت بشه. شاید نتونم جای خالی خیلی چیزها رو براشون پر کنم اما میتونم یکی باشم که حرفهاشون رو میشنوه و اونا رو میفهمه و درکشون میکنه.
#رشت
#روایتجهاد
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
#روایتتبلیغ
#رشت
#روایتجهاد
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
༺ منار ༻
#روایتتبلیغ #رشت #روایتجهاد #فاطمیه۱۴۴۷ #تبلیغدانشآموزی #جامعهحوزویمنار ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#روایت
فطرت، چقدر پاک است! چقدر عجیب است که اشخاص، اینقدر به لوازم کارهایشان دقت کنند.
وقتی در جامعه قدم بگذاری و رائحهی زمخت و کدر بیبند و باریها را ببینی، برایت دیدن این همه زیبایی، مستکننده و در عین حال، رشکآفرین است.
روز آخر تبلیغ بود. یکی از گروههایی که باید به مدرسه میرفت، با یک مشکل مواجه شد.
به آنها خبر دادند که امروز دبستانها تعطیل هستند.
آنها هاج و واج بودند. چون درسنامه ای که آماده کرده بودند فقط برای دبستان بود و از طرفی، درسنامه ای برای اجرا در مقطع متوسطه اول نداشتند.اما با همهی اینها کم نیاوردند.
با توجه به هماهنگیای که با مسئول مجموعه کرده بودند، نشستند و از صبح شروع کردند به آماده کردن یک درسنامه برای متوسطه اول.
تا خود ظهر نشستند و بررسی کردند و خلق کردند.
اما آنچه که میخواستند از آب در نیامد. راهی جلویشان نبود. از طرفی تسلط کافی بر درسنامه ای مناسب برای متوسطه اول نداشتند تا اجرا کنند و از طرفی دیگر جای دیگری هم نبود که برای تبلیغ دانشآموزی بروند. نگاه میکردم به چهرهشان و گوش میدادم به نکاتشان.
ناگهان پس از همه اینها گفتند: «حالا که نمیتوانیم امروز به تبلیغ برویم، هماهنگ میکنیم و حکممان را لغو میکنیم تا مبادا مبلغی برای تبلیغ امروزمان واریز شود.»
بهت و حیرت از این همه دقت و تقوا بود که از صورت من میبارید. اما به هرحال خدا جزایشان را داد و راه حلی پیدا شد و ذیل چتر توانایی و مهارت مبلغ دیگری به تبلیغ رفتند تا امروز، کامل شود.
زیباییهای دنیا، نمایش همین معرکههای جاودانه است.در جای دیگری، فردی متقی، از مال و منال دنیا میگذرد و برای هدفش جان میدهد.
اینجا هم، تمثل تقوا در همین دقتها محقق میشود.
#رشت
#روایتجهاد
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
#روایت
وظیفه ای دیگر روی دوشم بود و فقط یک روز فرصت برای تبلیغ داشتم. مطمئن بودم که یک روز و حتی یک ساعت هم غنیمت است! اما مجال نامه نگاری و هماهنگی نبود و طول می کشید.
یادم آمد وقتی به مدرسه دیگری رفته بودم و از مدیر در مورد نامه و ابلاغ و مجوز پرسیده بودم پاسخ داده بود که "حاج آقا برای این مسائل که نیاز به بخشنامه و مجوز نیست، همهی کارهای مدارس دست مدیر است".
برای همین تلفن را برداشتم و شماره یکی از معلمان دوره دانش آموزی را پیدا کردم. وقتی با او طرح مسئله کردم خودش با مدیر مدرسه تماس گرفت و فضای حضور را مهیا کرد. خدا بخواهد خودش در و تخته را جور میکند. اصلا گمان نمیکردم وقتی مدیر مدرسه مرا ببیند بگوید حاج آقا با دیدن شما کلی ذوق کردم!خدا لطف کرد و فضای کلاس هم به گونه ای پیش رفت که دانش آموزان درخواست حضور در ساعت و روزهای بعدی را داشتند.
این مسئله قطعا پایه ای برای ارتباطات بعدی خواهد بود ان شاء الله.
#رشت
#روایتجهاد
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom
#روایت
« حاج آقا اجازه بدید منم در کلاس باشم، تنهایی به کلاس نرید خطرناکه! »
دانشآموزانی مؤدب و همراه، معاونینی که با روی خوش ما را بدرقه می کنند و سرپرستی که می گوید «من همین که شما را دیدم فهمیدم چه انسان با شخصیتی هستید».
این ها همه بعد از این بود که سرپرست مربوطه نگران حضور ما در کلاس ها و جسارت دانش آموزان بود؛ به گونه ای که اصرار می کرد با ما در کلاس بیاید تا دانش آموزان مراقب رفتارشان باشند.
#رشت
#روایتجهاد
#فاطمیه۱۴۴۷
#تبلیغدانشآموزی
#جامعهحوزویمنار
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
با ما در کانال "منار" همراه باشید
@manaar_qom