داروخانه معنوی
#آنسوی_مرگ 📼 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ» 📖 «#آن_سوی_مرگ» کتابی است که از طریق مصاحبه با افراد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
12.81M
#آنسوی_مرگ
📼 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ»
📖 «#آن_سوی_مرگ» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کردهاند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه میکند.
💠 قسمت 9⃣1⃣
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#بیداری_از_خواب_غفلت (قسمت چهارم) ⁉️چه عاملی سبب بروز گناه در انسان می شود؟ 📌شخصی که سرماخورده اس
#بیداری_از_خواب_غفلت (قسمت_پنجم)
💎انسان، متشكّل از يك "روح" و "بدن" است. اگر دقّت كرده باشيد بدن نسبت به #روح انسان بسيار كم ارزش است.
بدن مانند لباسی است كه انسان ميپوشد.
💎همان طور كه بدن مريض ميشود و امراض مختلفی به آن متوجه ميگردد و مرضهای صعبالعلاجي پيدا میکند و به طبيب نيازمند ميشود و داروهای بسياری لازم دارد؛
روح انسان هم همينطور است،
بلكه با اهميّت بسيار زيادتر.
💎بنابراين؛
انسان بايد به روحش اهميّت بدهد، آن هم صدها برابر بيشتر از اهميّتي كه به بدن ميدهد.
🖌حضرت استاد آیتالله ابطحی رحمة الله علیه
@Manavi_2
🌷 #هر_روز_با_شهدا
شهید بزرگوار محمد رضا عسگری
مفقودالاثر
🌷میگفت: "دوست دارم مفقودالاثر باشم، این آرزوی قلبی من است. آخر در مقابل خانوادههایی که جوانانشان به شهادت رسیدند، ولی نشانی از آنان نیست، شرمنده ام." در روستای خودشان چند جوان شهید مفقودالجسد بودند، واقعا احساس شرمندگی میکرد. میگفت: "آرزو دارم حتی اثری از بدن من به شما نرسد."
🌷در نامهای که برای دخترش، بنت الهدی فرستاد، نوشته بود: "دخترم شاید زمانی فرا رسد که قطعهای از بدنم هم به تو نرسد، تو مانند رقیه امام حسین _علیه السلام_ هستی، آن خانم لااقل سر پدرش به دستش رسید، ولی حتی یک تکه از بدن من به دست شما، نمیرسد."
🌷یکی از رزمندگان که از جبهه برگشته بود تعریف میکرد، که از او شنیده: "دوست دارم مفقودالاثر بمیرم، اگر شهادت نصیب من شود، دوست دارم مفقودالاثر باشم چون قبر زهرا_سلام الله علیها_ هم ناشناخته مانده است."
🌹خاطره ای به یاد سردار جاویدالاثر شهید محمدرضا عسگری
📚 کتاب "پرواز در قلاویزان"، ص ۱۳۲
منبع: سایت نوید شاهد
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@Manavi_2
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#غدیر_عهدی_با_مهدی
#روز_شمار_غدیر
▫️امام رضا علیه السلام: يَوْمُ الصَّفْحِ عَنْ مُذْنِبِي شِيعَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ هُوَ يَوْمُ السُّبْقَةِ وَ يَوْمُ إِكْثَارِ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد (صلوات الله علیهم)
🔸غدیر روز چشمپوشی (خدا) از شیعیان گنهکار امیرالمومنین علیهالسلام است
و روز مسابقه (و پیشی گرفتن از یکدیگر به سوی بهشت) است و روزی است که باید زیاد بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده شود.
📚 اقبال الاعمال ج۲ ص۲۶۰.
۲ روز تا برترین عید✨
#عید_غدیر
@Manavi_2
#احسن_القصص
#قضاوتهای_امیرالمؤمنین
#روز_شمار_غدیر
مولا و غلام مشتبه شدند
👇👇👇
در زمان خلافت امیرالمومنین - علیه السلام - مردی کوهستانی با غلام خود به حج می رفتند، در بین راه غلام مرتکب تقصیری شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته، به مولای خود گفت: تو مولای من نیستی بلکه من مولا و تو غلام من می باشی. و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده به هم می گفتند: ای دشمن خدا! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمومنین - علیه السلام ببرم.
چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد علی رفتند و مولا (ضارب) گفت: این شخص، غلام من است و مرتکب خلافی شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته، مرا غلام خود می خواند. دیگری گفت: به خدا سوگند دروغ می گوید و او غلام من می باشد و پدرم وی را به منظور راهنمایی و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود می خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید.
امیرالمومنین - علیه السلام - به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید. چون صبح شد، امیرالمومنین - علیه السلام - به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار آماده کن! و آن حضرت - علیه السلام - عادت داشت همه روزه پس از ادای فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول می شد تا خورشید به اندازه نیزه ای در افق بالا می آمد.
آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده می گفتند: امروز مشکل تازه ای برای امیرالمومنین روی داده که از عهده حل آن بر نمی آید! تا اینکه امام - علیه السلام - پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده، فرمود: چه می گویید؟ آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگری غلام.
علی - علیه السلام - به آنان فرمود: برخیزید که می دانم راست نمی گویید، و آنگاه به آنان فرمود: سرتان را در سوراخ داخل کنید، و به قنبر فرمود: زود باش شمشیر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید، و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت.
امیرالمومنین (ع) به غلام رو کرده، فرمود: مگر تو ادعا نمی کردی من غلام نیستم؟ گفت: آری، ولیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایی شدم. پس آن حضرت - علیه السلام - از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وی تسلیم نمود.
🙏🙏🙏
قضاوتهای امیرالمومنین علی علیه السلام
آیه الله علامه حاج شیخ محمد تقی تستری
@Manavi_2
أصـلُ و نَسـبـِــ و مَذْهَبـــِ؛
مآ ࢪٰا چو بِخوٰاهیــــدْ...
آغآز مُسلمآنے مٰا ؛
ࢪوزغَدیرْ أسْت...❣
#امیرالمومنین
#روز_شمار_غدیر🍃🌻
#فقط_حیدر_امیر_المؤمنین_است💛
@Manavi_2