🗓 به مناسبت ۳۱ شهریور، آغاز هفته دفاع مقدس
📙 ۲ داستان از کتاب دا؛ نوشته سیده زهرا حسینی
📖 داستان اول
🔹 یک دفعه انگار برق شدیدی به من وصل کرده باشند، به عقب برگشتم. باز هم یک چهره آشنای دیگر. عفت بود. چند سال پیش با هم در یک کوچه زندگی می کردیم. حالا او را در حالی می دیدم که کف غسالخانه خوابیده بود و پسر یک سالهاش هم روی دستانش است. می دانستم بچه دومش هم همین روزها به دنیا می آید. عفت هفت، هشت سالی می شد که ازدواج کرده بود اما بچهدار نمی شد. او و خانوادهاش آن قدر این در و آن در زدند و نذر و نیاز کردند تا خدا عنایتی کرد و تازه یکسال بود صاحب پسری شده بودند. با تولد این بچه زندگی شان متحول شد و شور و شادی به خانه شان آمد. هنوز این بچه نوزاد بود که عفت دوباره حامله شد. بالای سرش نشستم. ترکش به سر عفت خورده ولی بدنش سالم بود. اما ترکش ها پهلو و گلوی بچهاش را از هم دریده بودند. این دو را همان طور که سر بچه در بغل مادرش بود به غسالخانه آورده بودند. با بغض به زنهایی که توی اتاق بودند، رو کردم و گفتم: اینا چرا باید به این روز بیفتند.
📖 داستان دوم
🔸 پیکر پسر جوانی را دیدم که به شکل دلخراشی به شهادت رسیده بود. نمی توانستم بیشتر ازین به او نگاه کنم. چه برسه بخواهم به او دست بزنم و یا جابه جایش کنم. آخر پایین تنهاش از قسمت کمر و لگن بر اثر موج انفجار شکافته و به هم پیچیده شده بود. طوری که پاهایش خلاف جهت تنه رو به بالا افتاده بودند. یک دستش هم از ناحیه کتف کاملا له شده بود. تقریبا تمام بدن جوان تکه تکه شده و لهیده شده بود.
🔸 دردناکتر از همه وضع پدر و مادر سالخورده جوان بود که از خانه محقرشان بیرون آمده با گریه و زاری او را صدا می زدند: عبدالرسول، عبدالرسول
🔸 وقتی دیدم پیرزن خودش را روی زمین انداخت و کورمال کورمال روی خاکها دست کشید و جلو آمد تا خودش را به جنازه براسند، تازه فهمیدم چشمانش نمی بیند. به شوهرش نگاه کردم او هم نابینا بود.
🔸 پیرزن که دیگر به پسرش رسیده بود، روی جنازه دست می کشید و می گفت: یوما، یوما. مادر، مادر. پیرمرد هم جلوی درگاه خانه ایستاده بود و با گریه می گفت: عبدالرسول، عبدالرسول جاوبنی. عبدالرسول جوابم رو بده. انگار پیرزن از سکوت پسرش فهمیده بود اتفاقی افتاده است.
📚 منبع: برگرفته از کتاب ”دا” سیده زهرا حسینی
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت ۳۱ شهریور، سالروز آغاز جنگ تحمیلی (۱۳۵۹ ه. ش)
💢 سازمان ملل و عملکرد دوگانه
♨️ مقایسه عملکرد سازمان ملل در مواجهه با دو تجاوز نظامی در دنیا
🔹 در فاصله جنگ هشتساله ایران و عراق، شورای امنیت مجموعا ۱۱ قطعنامه صادر کرد که در ۳ قطعنامه به مسائل شیمیایی و در ۸ قطعنامه به جنگ پرداخته است. اما در فاصله یکساله جنگ عراق و کویت، ۴۰ قطعنامه توسط شورای امنیت صادر شد. بر این مبنا اگر به کشوری تعرض شود و نقض صلح انجام شود، شورای امنیت باید فعالیتهایی انجام دهد و حتی مختار به فعالیت نظامی است و در این مورد ورود کرد.
🔹 اقدام فوری سازمان ملل درباره حمله به کویت، در اعلام متجاوز بودن عراق و همچنین اعلام ضرب الاجل برای خروج نظامیان عراقی، در مقابل تعلل آن سازمان در قبال ایران، امری است که به وضوح دشمنی و خصومت برخی از اعضا و اقدام ناعادلانه این سازمان را ثابت می کند.
🔹 سازمان ملل نه تنها در دوره جنگ تحمیلی، عراق را مجبور و محکوم به خروج از ایران نکرد، بلکه حتی آن را به عنوان متجاوز نیز معرفی ننمود. تنها تلاش آن سازمان در طی ۸ سال جنایات رژیم بعثی، محدود به اعلام آتشبس بود که نه تنها سودی برای ایران نداشت بلکه به ضرر تمامیت ارضی ایران اسلامی نیز تمام می شد.
🔹 با وجود تلاش های بسیاری نیز که مسئولان وقت در اقناع اعضای سازمان ملل در اصلاح قطعنامه ها داشتند، نهایتا در قطع نامه ۵۹۸ نیز عراق به عنوان متجاوز اعلام نشد و تعیین آن به آینده موکول گردید.
پس از گذشت حدود ۳ سال از جنگ تحمیلی، و طی فرآیندی، دبیرکل سازمان ملل در گزارشی به شورای امنیت، عراق را به عنوان متجاوز اعلام نمود ولی شورای امنیت آن را نیز تایید ننمود.
🔹 به هر حال شورای امنیت سازمان ملل میبایستی گزارش دبیرکل را تصویب کرده و به صورت رسمی عراق را به عنوان متجاوز اعلام میکرد که چنین اقدامی صورت نگرفت. در مجموع میتوان گفت که اظهار نظر و گزارش دبیرکل سازمان ملل به صورت رسمی تجاوز نظامی عراق به ایران را در اسناد رسمی و در افکار عمومی ثبت کرد، ولی باعث نشد که ایران بتواند خسارات خود را از عراق مطالبه و دریافت نماید.
🔹 اگر به رفتاری که شورای امنیت سازمان ملل با تجاوز عراق به کویت با حمله ارتش عراق به سرزمین ایران انجام داد توجه کنیم در مییابیم که از همان روز اول اشغال کویت، شورای امنیت سازمان ملل عراق را متجاوز اعلام کرد و لشکرکشی عراق به کویت را محکوم کرد و خسارات مستقیم و غیر مستقیم کویت از این تجاوز را برآورد کرد و تا دلار آخر آن را از عراق دریافت نمود.
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 به مناسبت ۲ مهر، روز بزرگداشت شهدای منا
💢 فاجعه منا و پیامی که مذاکرات را بهم ریخت
🔰 روایتی غرورآفرین از اقتدار و قدرت سیاسی جمهوری اسلامی در دوران فاجعه منا
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓ آیا ما برادران شیطانیم؟
✨ إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ… [الإسراء: ۲۷]
📍 اسرافکاران، برادران شیاطینند؛…
📖 داستانک ۱:
🔹 روزی خواستم عینک امام را به ایشان بدهم، دیدم مقداری گرد و غبار روی شیشه های آن نشسته است. یک برگ دستمال کاغذی برداشتم و عینک را تمیز کردم و به امام دادم. ایشان عینک را به چشم زدند.
🔹 بی توجه، قصد داشتم آن دستمال را مچاله کرده و دور بیاندازم که امام گفتند: «آقای انصاری! اگر شما برای آن دستمال، مورد مصرف ندارید، به من بدهید. این دستمال هنوز جای مصرف دارد»
📚 منبع: زندگی به سبک روح الله صفحه ۳۰
📖 داستانک ۲:
🔹 یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم.داخل پاکت دارویی بود که باید به پایشان میمالیدند. شاید کسی باور نکند، بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذی را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربی پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا برای دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند.
💬 راوی: خانم فریده مصطفوی (دختر امام)
📚 منبع: نشریه امتداد، صفحه: ۴۰
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت ۷ مهر، سالروز شهادت حجتالاسلام هاشمینژاد (۱۳۶۰ ه. ش)
❇️ نماز جماعتِ اول وقت
💬 حضرت حجه الاسلام و المسلمین شهید هاشمینژاد فرمودند:
🔹 یک پیرمرد مُسنی ماه مبارک رمضان «مسجد لالهزار» میآمد خیلی آدم موفقی بود همیشه قبل از اذان توی مسجد بود.
✳️ به او گفتم: حاج آقا شما خیلی موفق هستید. من هر روز که مسجد میآیم میبینم شما زودتر از ما آمدهاید جا بگیرید.
🔹 گفت: نه آقا من هر چه دارم از نماز اول وقت دارم. بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم.
🔹 مرحوم «حاج شیخ حسنعلی نخودکی» باغچه ای در نجودک داشت به آنجا رفتم و ایشان را پیدا کردم و به ایشان گفتم: من سه حاجت مهم دارم دلم می خواهد هر سه تا را خدا توی جوانی به من بدهد. یک چیزی یادم بدهید.
❓ فرمودند: چی می خواهی؟
♻️ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم. چون حج در جوانی یک لذت دیگری دارد.
✅ فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان.
♻️ گفتم: دومین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند.
✅ فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان.
♻️ سوم اینکه خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید.
✅ فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان.
🔹 این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و توی فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد.
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت ۹ مهر، روز همبستگی و همدردی با کودکان و نوجوانان
🔰 پیشگویی و رفتارشناسی یهودیان
🔹 خدواند در آیه ۱۱۱ سوره آل عمران یک پیشگویی را مطرح میکنند:
✨ «لنْ یَضُرُّوکُمْ إِلَّا أَذًى وَ إِنْ یُقَاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَایُنْصَرُونَ»
🔹 هرگز به شما جز آزاری اندک نمیرسانند، و اگر با شما بجنگند به شما پشت کرده [فرار میکنند] آن گاه [از جانب دیگران] یاری نمیشوند.
🔸 یهودیها نمیتوانند زیاد شما را اذیت کنند. اما به محض اینکه به آنها حمله کنید آنها فرار میکنند.
🔹 اولین موشکی که از ایران به سمت اسراییل شلیک شود، همه با هم فرار خواهند کرد.
🔹 جنگ ۳۳ روزه این را نشان داد. کشور ما که مدام در تهدید است و دور تا دور کشورمان آمریکا حضور دارد؛ شما کدام خانه را در ایران سراغ دارید که پناهگاه داشته باشد؟ در اسرائیل تمام منازل پناهگاه دارند.
🔹 در جنگ ۳۳ روزه که فیلمهای آن منتشر شد، وقتی نخست وزیر رژیم صهیونیستی به پناهگاههای مردم سر میزد، مردم از ترس گریه میکردند و اظهار عجز و التماس مینمودند. اینها اینقدر ترسو هستند.
🔹 یک روز خواهیم دید که با اولین موشک جمهوری اسلامی، اینها فرار خواهند کرد.
🔸 همان طور که دیدید دهها سرباز اسراییلی با هم، یک نوجوان ۱۶، ۱۷ ساله فلسطینی را گرفته و میبرند! و یا دیدید که چندین نفر از این ملعونین بر سر یک کودک بی دفاع فلسطینی جمع شده بودند و نهایتا او را خفه کردند و به شهادت رساندند.
🔸 … اینها به فرموده قرآن اینقدر ترسو و بزدل هستند.
✅ معلوم هست که باید از فرزندان امیرالمؤمنین بترسند. ماجرای خیبر را فراموش نکردهایم. حضرت امیر علیه السلام در یک سو، و یهودیان خیبر در طرف مقابل. یک روزی هم خواهد آمد که شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام در برابر پیروان ابوسفیان صف آرایی میکنند. ان شاءالله.
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 به مناسبت ۹ مهر، روز همبستگی و همدردی با کودکان و نوجوانان فلسطینی
🔰 حمایت 500 نویسنده از مردم فلسطین
🔹 این پوستر حاوی اسامی لاتین بیش از 500 نویسنده مهم دنیاست که در برابر نقض حقوق بشر در فلسطین موضع گرفتهاند.
🔸 دریافت نسخه با کیفیت
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت ۹ مهر، روز جهانی دریانوردی
🔰 قورمهسبزی با طعم اطمینان
❇️ روایت پیشرفت از ناوگروه ۸۶ ارتش
🔹 وقتی با او سلام و احوالپرسی میکردم، آرامش در صدایش موج میزد. پرسیدم: «ناهار چی خوردین؟»
گفت: «جای شما خالی، قورمهسبزی!»
با تعجب پرسیدم: «مگه به طوفان برنخوردین؟ نکنه پیشبینی نرمافزار هواشناسیمون درست از آب درنیومده؟!»
🔹 - اتفاقا، نرمافزارمون درست هشدار داده و طوفان بدی به راه افتاده. ما هم الآن داریم تمام تلاشمون رو میکنیم تا تعادل کشتیها حفظ بشه.
🔹 وقتی دریانوردان ما در ناوگروه ۸۶، برای نخستین بار در تاریخ دریانوردی ایران، وارد اقیانوس خروشان آرام شدند، طبق پیشبینیهای هواشناسی، به طوفان سختی برخوردند؛ طوفانی که یک کشتی تایلندیِ ساختهشده توسط آمریکا را در ۲۰۰ مایلی ناوهای ما، در موجهای بلند آرام غرق کرد.
🔸 من که درباره وضعیت ناوگروه ۸۶، به خصوص ناو سبک وزن تماما ایرانی دنا، نگران بودم، با فرماندهی آن، دریادار امید مقانی، ارتباط برقرار کردم؛ اما او به گونهای صحبت کرد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است! روحیهی دریانوردان ما و اطمینان آنها به ناو ساخت ایران و تجهیزات آن، آنقدر زیاد بود که با دلِ خوش، قورمهسبزی خورده بودند؛ در صورتی که طبق عرف دریانوردی، میبایست در آن شرایط جوّیِ متلاطم، سیبزمینی میخوردند تا حالشان بد نشود.
💬 به نقل از دریادار شهرام ایرانی، فرمانده نیروی دریایی ارتش
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت ۹ مهر، روز ناشنوا
🔰 او با لشکری از شهیدان خواهد آمد...
🔹 امام زمان خواهد آمد، با لشکری از شهدا، که حقیقتا عاشق امام زمان خود بودند. شهدایی که برخی از آنها، مولای خود را نیز از نزدیک دیده بودند و چشمشان منور به جمال مهدی فاطمه شده بود.
📖 داستانک:
🔹 جوانی ناشنوا به نام «عبدالمطلب اکبری» در روستایی موسوم به «شهید آباد» زندگی می کرد. او در زمان جنگ مکانیک بود. پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری. زمانی که غلامرضا شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت و سر قبرپسرعمویش نشست.
🔹 بعد با زبان کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند. اما چون فهمیدن اشاره ها سخت بود و دید که آنها نمی فهمند، بغل دست قبرِ غلامرضا، روی خاک با انگشتش یک چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری!
🔹 بعد به ما نگاه کرد و با همان زبان گنگش گفت: نگاه کنید! رفقا خندیدند، گفتند آره بابا! نگهش داشتن واسه تو و… از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدیاش نگرفت. عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین. نگاهی به نوشته های خاکیاش انداخت و با دست پاکشان کرد.
💬 می گویند، عبدالمطلب، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود ده روز بعد هم جنازهاش برگشت. رفقا، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که ده روز قبل را به خاطر بیاورند، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که ده روز پیش با انگشت نشان داده بود.
📝 این شهید در بخشی از وصیت نامه خود مینویسد:
🔸 یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند، یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.
🔹 اما مَردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام حرف میزدم
✨ و آقا بهم گفت: «تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید!»
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 به مناسبت ۲۶ ربیع الاول، سالروز صلح امام حسن مجتبی علیه السلام (۴۱ ه. ق)
🎥 مهمترین آزمون
💢 مهمترین آزمون انسان در طول زندگی
♨️ اعتراض خواص به صلح امام حسن مجتبی علیه السلام
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 به مناسبت ۱۰ مهر، روز نخبگان
🔰 وصیت تکان دهنده شهید نخبه مدافع حرم
❗️ نخبهای که از بورسیه آلمان به سوریه رسید!!
__________________
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت ۱۰ مهر، روز نخبگان
📝 وصیت نامه تکان دهنده
📍 اخلاص یا کار کردن برای خدا درجاتی دارد. بعضیها چقدر زیبا و حیرت انگیز، به قله اخلاص رسیدهاند.
⏺ مثلا ما دعا میکنیم شهید شویم؛ اما در دلمان دوست داریم عکسمان را روی قبرمان بزنند یا از ما فلان خاطره خوب را تعریف کنند، یا مقبرهمان جایی باشد که همه ببینند…
🔹 اما بسیاری از شهدا اینطور نبودند. شهید محمدرضا مهرپاک، از نخبگان پزشکی کشور، وصیت نامه تکان دهندهای دارد که نشان از اخلاص بالای اوست:
🔹 هیچ کس وقتی بدن پاره پارهام را دید گریه نکند. احدی بر جسم بی روحم اشک نریزد. چراکه این تن جز قفس نیست؛ پوست و استخوانی بیش نیست. این بدن پوسته صدفی بیش نیست، مرواریدش را تقدیم یارکردهام و حقش هم همین است.
🔹 برای من قبری نسازید و مرا از یادها ببرید، چون من نبودم و منی وجود نداشتـه است. میخواهم همه جز او مرا از یاد ببرند!
🔹 میخـواهم تنها باشم و شما مرا از این تنهایی باز ندارید، هر کس میخواهد بهترین راه را انتخاب کند، باید بیشترین بها را بدهد. من نیز چنین کردهام. پس مرا بر این شهادت ناراحت نشوید که بسیار سود بردهام.
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
⁉️ جنایت آپارتاید چیست؟
❓ در تعاریف بینالمللی عناصر آپارتاید چیست؟
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت ۱۳ مهر، سالروز هجرت امام خمینی رحمةالله علیه از عراق به پاریس (۱۳۵۷ ه. ش)
🔰 مجاهدت دائمی
📚 منبع: برشی از کتاب کاندیدای اصلح اثر #حجت_الاسلام_راجی
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🔰 دلسوزی ملک الموت برای دو نفر
📖 داستانک:
🔹 روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید:
✨ ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟
♻️ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:
1⃣ روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند، در این میان فرزند پسری از او متولد شد، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم، دلم به حال آن پسر سوخت.
2⃣ هنگامی که شداد بن عاد، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد.
🔹 وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم.
🔹 آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود، اسیر مرگ شد.
🔹 در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام میرساند و میفرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد، و خودبینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما برافراشت، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت میدهیم ولی آنها را رها نمیکنیم،
✨ چنان که در قرآن میفرماید: انَّما نُملِی لَهُم لِیَزدادُوا اِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهینٌ؛
🔹 ما به آنها مهلت میدهیم تنها برای این که بر گناهان خود بیفزایند، و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده شده است. (سوره آل عمران آیه ۱۷۸)
📚 منبع: جوامع الحکایات، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، صفحه ۳۳۰
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
💫 به مناسبت ۴ ربیع الثانی، سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
🔰 عبدالعظیم حسنی
💬 ابن قولویه در کامل الزیارات (باب ۱۰۷ صفحه ۳۲۴) از علی ابن حسین ابن موسی بن بابویه و او از محمد ابن یحیی اشعری عطار قمی روایت کرده:
🔹 یکی از اهالی ری گفت: بر حضرت ابوالحسن العسکری امام هادی علیه السلام وارد شدم آن جناب از من پرسید: کجا بودی؟
♻️ عرض کردم به زیارت سیدالشهدا علیه السلام رفته بودم.
✨ آن حضرت فرمود: بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظیم حسنی علیه السلام را که در نزد شماست زیارت کرده بودی مثل آنست که حضرت حسین ابن علی را در کربلا زیارت کرده باشی.
✅ روایتی از امام رضا علیه السلام به عبدالعظیم حسنی
🔹 رُوِیَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: یَا عَبْدَ الْعَظِیمِ أَبْلِغْ عَنِّی أَوْلِیَائِیَ السَّلَامَ- وَ قُلْ لَهُمْ … تَرْکِ الْجِدَالِ فِیمَا لَا یَعْنِیهِم
🔹 عبدالعظیم حسنی به محضر امام رضا علیه السلام مشرف شد. امام به او فرمود:
✨ ای عبدالعظیم سلام مرا به شیعیانم برسان و به آنان بگو … از جدال دوری کنند.
📚 منبع: بحارالانوار، جلد ۷۱، صفحه ۲۳۰، باب ۱۵
♨️ چه بسیار جدالهایی که ما در شب و روز انجام میدهیم
⏺ مانند جدال زن و شوهر، خواهر و برادر، پدر و فرزند و یا جدال برخی از مسئولین
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت ۱۷ مهر، روز جهانی کودک
✳️ تربیت فرزند؛ قبل از تولد
✨ قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
🔹 «السّعید من سعد فی بطن أمّه و الشّقیّ من شقی فی بطن أمّه.»
🔹 خوشبخت کسى است که در شکم مادرش خوشبخت شده و بدبخت کسى است که در شکم مادرش بدبخت شده است.
📚 منبع: نهج الفصاحه، صفحه: ۵۳۰
🔹 این روایت، بخشی از عوامل خوشبختی و بدبختی را قبل از تولد میداند.
🔹 یعنی بخشی از خوشبختی انسان در رحم مادر شکل میگیرد و بخشی از شقی شدن فرزند نیز در رحم مادر.
🔹 پس والدین خصوصا مادر، باید در این دوران مراقبات ویژهای مخصوصا در رابطه با غذا خوردن داشته باشند.
📔 پیشنهاد ما این است که حتما حتما کتاب “ریحانه بهشتی یا فرزند صالح “ اثر خانم سیما مخبر، که باهمکاری جمعی از خواهران حوزه علمیه جمع آوری شده و شامل برنامههای اخلاقی، عبادی، پزشکی و تغذیه ای از قبل بارداری تا پایان شیردهی است؛ را مطالعه بفرمایید.
____________
📖 داستانک:
🔸 به یک بزرگی گفتند بچه شما بی ادب است.
❓گفت: چه کرده است؟
♻️ گفتند: سقایی مشک آبی روی دوشش بود و میرفت، بچه شما یک سوزن به مشک آب فرو کرد و این آبهایش خالی شد.
🔸 آن بزرگ، خیلی ناراحت شد، رفت به همسرش گفت، همسر شروع کرد به منقلب شدن و گفت: باید اینطور باشد، گفت: چرا؟
💢 گفت: من وقتی حامله بودم، از کنار درخت اناری گذشتم، انارِ مردم بود. دهنم پر آب شد، یک سوزن در انار فرو کردم و از این سوراخ آب انار را خوردم. آن آب انار خلافی که خوردم، باید... .
❌ من سوزن به انار زدم، باید بچهام به مشک سوزن بزند.
📚 منبع: [حجت ااسلام قرائتی در برنامه درسهایی از قرآن ۰۴/ ۰۷/ ۸۷]
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🔰 دلسوزی ملک الموت برای دو نفر
📖 داستانک:
🔹 روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید:
✨ ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟
♻️ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:
1⃣ روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند، در این میان فرزند پسری از او متولد شد، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم، دلم به حال آن پسر سوخت.
2⃣ هنگامی که شداد بن عاد، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد.
🔹 وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم.
🔹 آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود، اسیر مرگ شد.
🔹 در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام میرساند و میفرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد، و خودبینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما برافراشت، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت میدهیم ولی آنها را رها نمیکنیم،
✨ چنان که در قرآن میفرماید: انَّما نُملِی لَهُم لِیَزدادُوا اِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهینٌ؛
🔹 ما به آنها مهلت میدهیم تنها برای این که بر گناهان خود بیفزایند، و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده شده است. (سوره آل عمران آیه ۱۷۸)
📚 منبع: جوامع الحکایات، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، صفحه ۳۳۰
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak