eitaa logo
طلبه انقلابی
210 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
673 ویدیو
156 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹️ یادگاری بزرگ ✍ ... بعد از نماز صبح مشغول تسبیحات حضرت زهرا(س) بودم. به دلم افتاد دیده ای یادگاری چه حال خوبی به انسان میدهد؟! تو نبودی که دوست داشتی یک انگشتر و عبا از آقا و رهبرت به یادگار میگرفتی؟! ⁉️ با یادگاری بزرگتری که به تو هدیه داده شد چه میکنی؟! میدانی این تسبیحات ذکر کثیر و یادگار بانویمان حضرت زهرا به تو و شیعیانش است؟! ✔ یک دفعه عشق و محبّتی از این تسبیحات در قلبم رفتم و همین‌ که میگفتم اشکم گرفت. چرا تا به حال چندان قدر این یادگاری بانوی پهلو شکسته مان را نمیدانستم؟! ◽ هدیه و یادگاری از این گرانبهاتر چیست؟! «وَ لَوْ كَانَ شَيْ‏ءٌ أَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ». کسی نبود که به آن عادت کرد و با شقاوت از این دنیا رفت! آخر الامر با نوری در وجودش رفت: «لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِي‏» 🔹 وقتی آن را میخوانی به یاد فاطمه بخوان! عاشقانه بخوان! خوب آن را با دندانهای وجودت بجو و بگذار هضم اعماق روحت شود! خواندنش را وظیفه ات بدان و بدان اگر ابواب آن را بر روی قلبت با مجاهدت بگشایی همه ی ماجراها را در همان برایت خلاصه کرده اند: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ التَّحْمِيدِ أَفْضَلَ مِنْ تَسْبِيحِ فَاطِمَة» سعی کن وسطش قطع نشود! «يَصِلُهُ وَ لَا يَقْطَعُهُ» اگر عددش فراموشت شد دوباره از نو شروع کن! «إِذَا شَكَكْتَ فَأَعِدْ» آری قدرش را بدان! 🔹مگر مولایت امام صادق نفرمود که تسبیحات مادرش بعد از نماز را از هزار رکعت مستحبی هم بیشتر دوست دارد؟! و عادت کن قبل از خوابیدنت هم آن یادگار بزرگ را دوباره بخوان و سپس بخواب!
🔹️ عمل در آخرت مثل پول در دنیاست ✍ ... سابقا مطلبی از مرحوم آقا نجفی قوچانی در سیاحت شرق شنیده بودم که برایم جالب بود. اینکه پول در دنیا مثل عمل در آخرت است! شب شهادت مولایمان امام هادی(ع) گلچین روایات قصاری که شهید اوّل در الدرّة الباهرة از حضرت جمع کرده را مرور میکردم. ... دیدم گویا مرحوم آقا نجفی آن را از کلام منقول از امام هادی علیه السلام اقتباس کرده که: «النّاس في الدّنيا بالأموال، و في الآخرة بالأعمال‏» البته در زهر الآداب قیروانی دیدم این کلام را به امیر المؤمنین نسبت داده است. ✅ چه تمثیل گیرایی است. مخصوصا اگر اموال را اعمّ از پول گرفته و هر نوع دارایی مانند آبرو و مقام و نسب و... را هم بگیرد! حتّی دانایی ها و علوم بشری را! انسانها در دنیا مگر با چیزی غیر از این اموال شناخته میشوند! یا به پدر و فامیل و طایفه شان و یا به ثروتشان و یا به مقامشان و یا به مدرکشان! 🔸 دنیا محلّ خودنمایی با این اموال است! انسانها با اموری بیرون از جوهر وجودشان معرّفی میشوند! با منزل و مرکب و ثروتشان و یا با آقای دکتر و مهندس و حاج آقایشان و یا ...! ولی آن سرا دیگر این خبرها نیست! انسانها با آن اموال حقیقی شان شناخته میشوند نه با اسم و فامیل و مدرک و ثروت! ... با وزن وجودیشان که با اعمالشان در دنیا با خود آورده اند شناخته میشوند! منطق ثروت و فقر دگرگون میشود. سریره ها علانیه ها میشود! خافضة رافعة است. و چه حقیقت عظیمی است! کسی که آن را درک کند دیگر روز و شبش چیز دیگر میشود! آری: دعا الله الناس في الدنيا بآبائهم ليتعارفوا ، وفي الآخرة بأعمالهم ليجازوا ...
🔹️ فلسطین و آخر الزمان فلسطین کنکور بزرگ جامعه ی انسانی ✍ «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ‏ ظُلِمَ‏ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْه‏» ◻ خداوند متعال تک تک انسانها را در دار هبوط آزمایش میکند. به همان قیاس تک تک جوامع انسانی را امتحان میکند. و به همان قیاس با رشد امکانات ارتباطی کلّ جامعه ی انسانی را در کره ی زمین آزمایش میکند. این ابتلائات مبدأ تحوّلات و تعیین سرنوشتهااست. در این میان برخی از آزمونها وقتی اینچنین فراگیر و کلّی و حساس میشود دیگر مانند کنکوری برای عالم انسانی میشوند! تازه جایگاه انسانها و جوامع انسانی و آینده شان در قبال پاسخی که به این آزمون میدهند تعیین میشود. ظرفیت آن را دارد که بشریت را وارد مرحله ی دیگر کند. ◀️ مسأله ی فلسطین در زمان ما از آن آزمایشهایی است که از کل بشریّت در پهنه ی عالم دنیا و کره زمین گرفته شده است. دیگر فضای رسانه دنیا را طوری کوچک کرده که این فجایع در جلوی دیدگان همه ی ما انسانها در حال رقم خوردن است. ث هزاران هزار زن و کودک در مظلومیّتی محض توسّط متجاوزانی غاصب مقابل چشم همه ی انسانها و همه ی جوامع انسانی به خاک و خون کشیده شدند. این همان آزمون و کنکور بزرگ الهی برای همه ی بشریّت است.ـو خداوند رحمان و رحیم و پروردگار عزیز منتقم و دادار سمیع بصیری که در محضر او اینها در حال رخ دادن است. امتحانی که دیگر در آن هیچ عذری برای جامعه ی انسانی وجود ندارد. ◽ وقتی چنین آزمون بزرگ و بی سابقه ای از بشر گرفته میشود که در آن صف آرایی جنود عقل و جهل به وضوح هر چه تمامتر رسیده انسان میتواند رایحه ی یک تغییر و یک بیم و امید جهانی و فراگیر را استشمام کند. از اینجاست که مسأله ی فلسطین یک مسأله ی آخر الزمانی است. خط مقدم همه ی نبردها میان عقل و جهل است. حتی آن مخفی ترین نبردهای باطن تک تکمان! جنس مسأله ی آخر الزمانی باید همینطور فراگیر بین همه ی امّتهای انسانی باشد. تا سرنوشت همه را به هم گره بزند. تا آن مبارزه ی واپسین بین فطرت، و نفس و شیطان را در مقیاس بزرگ رقم بزند. 👌 ویژگی آخر الزمان همگانی شدن ابتلائات میان همه ی بشر است. و در اینجاست که دیگر بازیگر اصلی رفته رفته مهدی و یاورانش (عج) و دجّال و پیروانش (لعنة الله علیهم اجمعین) میشوند. و شاید یکی از معانی یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا؛ همین همگانی شدن آزمون انسانی باشد. آری یک مبارزه ی واقعی در محضر و در جلوی دیدگان همه ی انسانها و همه ی جوامع انسانی بین عدل و ظلم در گرفته! و چه زیبا، افتخار آمیز و پر رمز و رازست که سرداران و پرچمداران جنود عقل در این نبرد بزرگ از میان فرهنگ شیعی و جامعه ی ایرانی است. همان سفید رویانی که با همه ی مشکلاتشان و ضعفهایشان بهترین آزمون را در دفاع از حقیقت داده و ارزشمندترین شهیدان را در این راه پر افتخار تقدیم نمودند. و این سرای فانی مگر جز برای همین ابتلائات بر پا شده بود؟! ما برای آبادی آخرت از میان عبور از این ابتلائات آمده بودیم. برای رفاه و عیش و آبادی فقط دنیا که نیامده بودیم! قرآن کریم بارها و بارها به یادمان می آورد که ای انسانها! نکند تبار آسمانی تان را فراموش کنید! نکند یادتان برود از آن احسن تقویم به اسفل سافلین هبوط کرده اید. نکند دشمن قسم خورده تان شیطان را فراموش کنید. نکند وقتی به زمین آمدید تا بعد از ابتلائات دوباره برگردید یادتان برود معنای زندگی در زمین چه بود؟! نکند گمان کنید برای عیش و نوش و آبادی زمین شما را آورده بودیم؟! ای انسانها چه بسیار افراد و جوامعی در این دنیا زندگی کردند که هم قدرتی بیشتر از شما پیدا کردند و هم زمین را بیشتر از شما پیشرفت و آبادی دادند ولی وقتی در برابر پیام رسولان آسمانی ایستادند همگی از بین رفتند! نکند فریب این پیشرفتها و توسعه ها و رفاه ها را در دار فانی بخورید! 📖 «أَ وَ لَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُون‏» 🔹و از حکمتهای عمیق است که اهل حقّ ابتلائات دنیایشان بیشتر و اهل باطل پرچم فریبنده شان سرابی به نام رفاه دنیاست: 📖 «لَا يَسَعُ عَدُوَّنَا إِلَّا الرَّفَاهِيَةُ؛ وَ ذَلِكَ لِخِزْيٍ لَهُ آجِلٍ وَ عَاجِلٍ‏، وَ الْعَاجِلُ الِانْتِقَامُ مِنْهُ فِي الدُّنْيَا فِي دَوْلَةِ وَلِيِّ اللَّهِ، وَ الْآجِلُ عَذَابُ النَّارِ فِي الْآخِرَةِ أَبَدَ الْآبِدِينَ، فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا، فَلَكُمْ وَ اللَّهِ الْجَنَّةُ، وَ لِأَعْدَائِكُمُ النَّارُ، لِلْجَنَّةِ وَ اللَّهِ خَلَقَكُمُ اللَّهُ، وَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ اللَّهِ تَصِيرُونَ ...»
🔹️ قتلگاهی به نام ( در قالب طنز و سرگرمی) ✍ ... برای راحتتر شدن ارتباط در ایّام اربعین یکی از پیام رسانهای ایرانی را نصب کرده بودم. قسمتی از آن شبیه برخی شبکه های اجتماعی غربی کلیپهایی بارگذاری میشد. با توجّه به اینکه از این فضاها استفاده نمیکنم خواستم ببینم تجربه ی استفاده از اینها چطور است. دیدم لیس الخبر کالمعاینة! انصافا برایم تکان دهنده بود. قتلگاه اعتقادات و حریمها بود. اگر نسخه ی ایرانی اش اینطور است پس آن غربی هایش دیگر چیست! ◀️ آنچه بیشتر نظرم را جلب کرد استفاده از دو اسلحه ی خطرناک بود. یکی سرگرمی و دیگر طنز! رسما دارند با این دو از پشت به عقاید و حریمها خنجر میزنند! ولی چگونه؟! سرگرمی و همینطور طنز وقت استراحت و غفلت ماست. وقتی است که گارد ذهنیمان باز است. دروازه بان نداریم! اینجاست که شیطان اسب تروآ و پیامهای مسموم لایه گزاری شده اش را با لباس طنز و سرگرمی به باطن روح و روانمان تزریق میکند شبیه همان قورباغه ای در آب که آرام آرام آب را گرم میکنند و متوجّه نمیشود که در حال پخته شدن است. واکنشی نداشته و بلکه خوشش هم می آید. خزنده و منافقانه موریانه ایمانمان شده. با تغییر تدریجی تصاویر ذهنی و در دست گرفتن مدیریت ذهنمان. با ایجاد ذائقه و مدیریت احساساتمان. با ایجاد انس و مدیریت عاداتمان. ◻ ولی چه کنیم؟! لااقل خودمان را بالا ببریم. بوده و از نیّات شوم و خطوات شیطان مطلع شویم. همین در ما احساس خطر ایجاد کرده و لذّت این فضاها را برایمان کمتر نموده و زمینه ی دل کندن یا مدیریتش را مهیا میکند. •••✾•🌿🌺🌿•✾•••
🔹️ مختصری از تاریخ کُره (تاملی بر سریالهای کره ای) ✍ ... بدون هیچ تردیدی کشوری مانند کره نه تاریخ قابل اعتنائی و نه شخصیتهای قابل ذکری در برابر تاریخ و شخصیتهای ما ایرانیان دارد ولی افسوس ... . اساسا جز در همین دوران تقریبا معاصر خبری از جایی به نام کره در میان ایرانیان وجود نداشته است! ⏹ در مورد تاریخ قدیم کره چیز قابل توجّهی جز سنگ نوشته معروف (به معنای ) که به زبان چینی نگاشته شده وجود ندارد. این سنگ نوشته در قرن دوازده میلادی یعنی اواخر قرن ششم هجری یعنی زمان امثال و نگاشته شده است. ◀️ این سه امپراتوری باستانی که خبری از آن جز در این سنگ نوشته نداریم ، و هستند که به آن میگویند. تاریخی بیش از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح برای شکل گیری آن ذکر کرده اند. ↩ محدوده ی قدرت باکجه و شیلا در امروزی و محدوده ی گوگوریو در تا شمال شرق چین یا همان بوده است. تاریخ باستان کره در واقع تاریخ روابط پر فراز و نشیب و پر ماجرای این سه دودمان و حکومت است. جالب اینجاست که بر اساس همین اطلاعات بسیار محدود و مبهم تا کنون فیلمهای زیادی برای این تاریخ ناشناخته غیرمؤثّر در احوالات جهانی ساخته اند! ◻ یک قرن بعد از این یعنی در زمان و ، متن سنگ نوشت دیگری به نام هم به زبان چینی نوشته و در آن به افسانه های بیشتری پیرامون این سه امپراتوری باستانی پرداخته اند که معمولا با سوء ظنّ به آن نگریسته میشود. 🔸️ حکومت شناخته شده ی کره است که از اواخر قرن چهاردهم یعنی حدود زمان تأسیس شد و بیش از ۵۰۰ سال حکومت کرد هر چند بیشتر زیر نفوذ چین بود تا اینکه در نهایت در اوایل قرن بیستم توسط از بین رفت. پایتخت آن همین شهر بوده است. ⚪ در جنگ جهانی دوّم با شکست ژاپن طیّ قراردادی بین آمریکا و شوروی، کره به دو قسمت شمالی تحت نفوذ شوروی و جنوبی تحت نفوذ آمریکا تقسیم شد. یکی کمونیستی و دیگری لیبرالی! ⤵️⤵️⤵️⤵️⤵️⤵️⤵️ پ‌ن: به این فرمایش مقام معظم رهبری دقت کنیم: " ما، مثل جومونگ خیالی نیستند." ... باید اعتراف کرد که کره ای ها در تصویرسازی و روایت‌گری از تاریخ ساختگی و خود در قالب و موفق تر از ما عمل کرده اند. و با استفاده از فیلم و سریالهای پرطرفدار، تلاش کرده اند تا برای خود تاریخی دست و پا کنند. به گونه ای که بسیاری از کودکان، نوجوانان و جوانان ما که مخاطب سریالها، فیلمها و افسانه های کره‌ای اند، شخصیتهای افسانه ای کره‌ای را بیشتر و بهتر از مفاخر و می شناسند. •••✾•🌿🌺🌿•✾••
🔹️ -بزرگ! شوخی و طنز با شعائر و مقدسات ✍ ... برخی داروها هستند که باید کاری کرد با فضای دهان و اسید معده چندان درگیر نشده و به شکل سالمی به قسمتهای پایینتر دستگاه گوارش برسند. اینجاست که اثر بیشتر و بهتر خود را میتوانند بگذارند. راهکاری که برای این منظور کشف شده ابداع است. کپسولها برخلاف قرص دارو را تا جایی که بشود به نقاط درونی تری از بدن هدایت میکنند. ولی دو مشکل وجود دارد. یکی اینکه جنس این کپسول باید طوری باشد که با آب دهان حل نشده و از طرفی راحة الحلقوم بوده و در گلو گیر نکند و دیگر هم اینکه به راحتی بعدا حل شود و مشکلی ایجاد نکند! راهکاری که برای این منظور کشف شده ساختن کپسول از مادّه ی است. خاصیت ژلاتین آن است که اوّلا طعم و بوی تحریک کننده ای ندارد و ثانیا در آب سرد دهان حل نمیشود و ثالثا تا ۱۰ برابر وزن خود آب جذب میکند و به همین دلیل خیلی سُر و لیز شده و راحت فرو میرود و رابعا در دمای ۳۷ درجه ذوب میشود و راحت در شکم هضم میگردد. ↩ حالا با این مقدمه ای که بیان شد میتوان گفت: گاهی کپسول ذهنی با روکشی نامرئی ژلاتینی در امور معنوی نیز برای مقاصدی استفاده میشوند. یکی از استفاده های خطرناک و شیطانی آن پر کردن محتوایی از کفر و شک و تردید در کپسولی از جنس طنز و شوخی با مقدّسات و شعائر الهی است. ◀️ طنز و شوخی ژلاتینی است که از طرفی در نگاه اوّل رنگ و بویی ندارد که انسان را تحریک کند و از طرف دیگر لذیذ و راحة الحلقوم بوده و گاردها و ایست و بازرسی های ورودی ادراکات انسان را دور زده و به راحتی وقتی به عمق ضمیر و ناخودآگاهمان رسید هضم شده و تازه آنجاست که شوخی ها آن چهره ی تلخ و جدّی شیطانی خودشان را نشان میدهند! ◻ ولی شوخی با مقدسات و شعائر چگونه اثر میکند؟! از راه تلقین مخفی نوعی و شعائر دینی! از راه القاء اینکه اینها امور مهمّی نیستند! امور دم دستی هستند! دقّت کنید! شوخی خودش در باطنش نوعی تصدیق جدّی وجود دارد. شوخی با مقدّسات نوعی تلاش منافقانه برای از پشت خنجر زدن به ایمان است. موریانه ی ایمان است. به شکل خزنده پشت باورهای ایمانی را خالی میکند! از درون به شکل تدریجی به ایمانمان شبیخون میزند! انسان را غافلگیر میکند! در حیات خلوت انسان وارد شده و سلاح دفاعی انسان را از او میگیرد. خود این لذّت و خنده، در ناخودآگاه قداست را از این امور میگیرد! را گرفت را گرفته! عظمت را گرفت را گرفته است! قدرت را گرفت اثر بزرگ را گرفته است! و وقتی اثر حقیقتی را بگیری در واقع آن را نابود و باطل کرده ای! قدرت، مشروعیّت آور و زبونی مشروعیّت زداست! ⚪ از همه بدتر اینکه به انسان تجربه ی شومی از جنس لذّت بردن از تحقیر مقدّسات میدهد! لذّتی که در دل خود حاوی نوعی تصدیق گرایی منافقانه به ضدّ مقدّسات است. آدمی به دلیل هوای نفسش چیزی که به او لذّت و نفعی برساند را امر صادقی توهّم میکند و از باب وجوب شکر منعِم خودش را مدیون وجودی آن پیام شوم قرار میدهد و چه لذّت شومی است که از راه برای انسان حاصل میشود. 👈 این همان حقیقتی است که قرآن کریم به شکلی در آیات سوره مبارکه توبه به آن اشاره نموده است. قرآن کریم یکی از ویژگی های منافقین را این میداند که اینها اهل استهزاء با خدا و آیات و رسولان الهی هستند. وقتی هم به آنها اعتراض شود بهانه شان این است که بابا سخت نگیرید! ما هم مؤمنیم! اینها شوخی است! «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ» 🔸️ ولی قرآن برخلاف خنده ی آنها با یک لحن بسیار جدّی و کوبنده با آنها ظاهر میشود: «قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ» چون مساله خیلی جدی تر از این حرفهاست! شاید خودشان هم ندانند! اینجاست که در آیه ی بعدی باطن این را میداند! میفرماید بهانه نیاورید! اینها کفر بعد از ایمان است. 👈 شاید وقتی این آیات را در لایه ی درونی تری تلاوت کنیم از این کید شیطانی پرده برداری میکند! اساسا ریشه در دارد! کار هوای نفس نیست. هوای نفس به خودی خودش الاغتر از آن است که این چیزها سرش شود! 🔽🔽🔽🔽🔽
🔹️ -بزرگ شوخی و طنز با شعائر و مقدسات ✍ ... برخی داروها هستند که باید کاری کرد با فضای دهان و اسید معده چندان درگیر نشده و به شکل سالمی به قسمتهای پایینتر دستگاه گوارش برسند. اینجاست که اثر بیشتر و بهتر خود را میتوانند بگذارند. راهکاری که برای این منظور کشف شده ابداع است. کپسولها برخلاف قرص دارو را تا جایی که بشود به نقاط درونی تری از بدن هدایت میکنند. ولی دو مشکل وجود دارد. یکی اینکه جنس این کپسول باید طوری باشد که با آب دهان حل نشده و از طرفی راحة الحلقوم بوده و در گلو گیر نکند و دیگر هم اینکه به راحتی بعدا حل شود و مشکلی ایجاد نکند! راهکاری که برای این منظور کشف شده ساختن کپسول از مادّه ی است. خاصیت ژلاتین آن است که اوّلا طعم و بوی تحریک کننده ای ندارد و ثانیا در آب سرد دهان حل نمیشود و ثالثا تا ۱۰ برابر وزن خود آب جذب میکند و به همین دلیل خیلی سُر و لیز شده و راحت فرو میرود و رابعا در دمای ۳۷ درجه ذوب میشود و راحت در شکم هضم میگردد. ↩ حالا با این مقدمه ای که بیان شد میتوان گفت: گاهی کپسول ذهنی با روکشی نامرئی ژلاتینی در امور معنوی نیز برای مقاصدی استفاده میشوند. یکی از استفاده های خطرناک و شیطانی آن پر کردن محتوایی از کفر و شک و تردید در کپسولی از جنس طنز و شوخی با مقدّسات و شعائر الهی است. ◀️ طنز و شوخی ژلاتینی است که از طرفی در نگاه اوّل رنگ و بویی ندارد که انسان را تحریک کند و از طرف دیگر لذیذ و راحة الحلقوم بوده و گاردها و ایست و بازرسی های ورودی ادراکات انسان را دور زده و به راحتی وقتی به عمق ضمیر و ناخودآگاهمان رسید هضم شده و تازه آنجاست که شوخی ها آن چهره ی تلخ و جدّی شیطانی خودشان را نشان میدهند! ◻ ولی شوخی با مقدسات و شعائر چگونه اثر میکند؟! از راه تلقین مخفی نوعی و شعائر دینی! از راه القاء اینکه اینها امور مهمّی نیستند! امور دم دستی هستند! دقّت کنید! شوخی خودش در باطنش نوعی تصدیق جدّی وجود دارد. شوخی با مقدّسات نوعی تلاش منافقانه برای از پشت خنجر زدن به ایمان است. موریانه ی ایمان است. به شکل خزنده پشت باورهای ایمانی را خالی میکند! از درون به شکل تدریجی به ایمانمان شبیخون میزند! انسان را غافلگیر میکند! در حیات خلوت انسان وارد شده و سلاح دفاعی انسان را از او میگیرد. خود این لذّت و خنده، در ناخودآگاه قداست را از این امور میگیرد! را گرفت را گرفته! عظمت را گرفت را گرفته است! قدرت را گرفت اثر بزرگ را گرفته است! و وقتی اثر حقیقتی را بگیری در واقع آن را نابود و باطل کرده ای! قدرت، مشروعیّت آور و زبونی مشروعیّت زداست! ⚪ از همه بدتر اینکه به انسان تجربه ی شومی از جنس لذّت بردن از تحقیر مقدّسات میدهد! لذّتی که در دل خود حاوی نوعی تصدیق گرایی منافقانه به ضدّ مقدّسات است. آدمی به دلیل هوای نفسش چیزی که به او لذّت و نفعی برساند را امر صادقی توهّم میکند و از باب وجوب شکر منعِم خودش را مدیون وجودی آن پیام شوم قرار میدهد و چه لذّت شومی است که از راه برای انسان حاصل میشود. 👈 این همان حقیقتی است که قرآن کریم به شکلی در آیات سوره مبارکه توبه به آن اشاره نموده است. قرآن کریم یکی از ویژگی های منافقین را این میداند که اینها اهل استهزاء با خدا و آیات و رسولان الهی هستند. وقتی هم به آنها اعتراض شود بهانه شان این است که بابا سخت نگیرید! ما هم مؤمنیم! اینها شوخی است! «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ» 🔸️ ولی قرآن برخلاف خنده ی آنها با یک لحن بسیار جدّی و کوبنده با آنها ظاهر میشود: «قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ» چون مساله خیلی جدی تر از این حرفهاست! شاید خودشان هم ندانند! اینجاست که در آیه ی بعدی باطن این را میداند! میفرماید بهانه نیاورید! اینها کفر بعد از ایمان است. 👈 شاید وقتی این آیات را در لایه ی درونی تری تلاوت کنیم از این کید شیطانی پرده برداری میکند! اساسا ریشه در دارد! کار هوای نفس نیست. هوای نفس به خودی خودش الاغتر از آن است که این چیزها سرش شود! 🔽🔽🔽🔽🔽
🔹️ حکمت توستریّه !🤔 يَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ؟! قَالَ مَنْ يُذَكِّرُكُمُ‏ اللَّهَ‏ رُؤْيَتُهُ ✍ ... فرزندم را بیدار کردم تا برای مدرسه آماده شود. گفتم من هم که بیکارم دیگر خانواده را زحمت ندهم. یک توستر خیلی ساده، شبیه بخاری برقی داریم! استفاده از آن صرفا با منطق کارکردگرایانه محض قابل توجیه است! روشنش کردم تا نان را با آن گرم کنم. وقتی برگشتم دیدم خاموش شده ولی محیط داخل توستر هنوز گرم است. نان را داخلش گذاشتم و گفتم اندکی بعد همین مقدار هم تا اندازه قابل قبولی نان را گرم میکند. وقتی برگشتم دیدم بله! نیازی به روشن کردن دوباره توستر نبود. ◀️ به دلم افتاد توصیه به مجالست با خوبان و اهل دل هم برای همین بود. آنهایی که با کثرت مجاهدات و تقوا وجودشان به درجاتی از ذکر و توجّه تبدیل شده است. آنهایی که وجودشان با آتش محبّت و جذبه و توسّل گرم شده است. اگر ما غافلان و آلودگان از آن آتش گرما بخش درونی که در وجود این پاکان شعله کشیده محرومیم، از وجود گرمشان که محیط پیرامون و محفلشان را گرم میکند که محروم نیستیم! 🔸️ وقتی این جانهای سرد و افسرده و تاریک را به محفلشان ببریم، ما هم مقداری گرم و نورانی میشویم. و اگر در این کار مداومت کنیم کم کم گرمایمان دائمی شده و مخصوصا اگر همزمان مشغول رعایت تقوا شویم زودتر به درونمان سرایت میکند. آتش زیر خاکستر فطرة اللهی ما هم شعله میکشد. مجالست با این اهل و گاهی اثرش از بزرگ و هم بر نفس انسان بیشتر است. انس با و و و همینطور اشعار عارفان دل سوخته هم همینطور است. •••✾•🌿🌺🌿•✾•••
🔹️ آیا آتش بزرگ کالیفرنیا عذاب الهی بود؟! ✍ 📖 إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّة ... ... شخصی به تمسخر میگفت شما هر چه برای دشمنانتان میشود را عذاب الهی میدانید و هر چه برای خودتان رخ میدهد را مایه تقرّب! این شخص ناخواسته حکمتی الهی و مغز مطلب را آشکار کرد. ↩ در تشخیص اینکه حادثه خاصی مصداق است یا به دقّت در ماهیّت صفات فعلیّه باری تعالی بستگی دارد. صفات فعلیّه مفاهیمی هستند که از نوع ربط خاص میان امورات با خداوند متعال انتزاع میشود. از اینجاست که عذاب الهی نه عین ذات الهی است و نه ما بازاء عینی خاصی در خارج دارد. و باز از همینجاست که مثلا آتشی یکسان ممکن است برای شخصی مصداق عذاب الهی باشد و برای دیگری رحمت. تشخیص آن دیگر به تحقیق نوع ربطی که این دو شخص با عالم اسماء و صفات الهی پیدا کرده اند بستگی دارد. ◀️ به طور کلّی حوادث چه در ظاهر خیر باشند یا شرّ برای افراد یا جماعاتی که در درجات ایمان و عمل صالح با آن برخورد میکنند در واقع خیر و برای آنها که در درکات کفر و عمل طالح با آن مواجه میشوند در واقع شرّ است. لذاست که گاهی ثروت و قدرت هم برای کفّار و طواغیت مصداق عذاب الهی است چه برسد به آتش گرفتن شهر و دیارشان! 🔥 عذاب الهی است چون قلب در فضای کفر و طغیان گرفتار آن شد! ولی به صورت ویژه تر هم عذاب بودنش آشکار است. اینکه به شکل بی سابقه، پردامنه، وحشتناک و خسارت باری نمادهای و آنها را تحقیر کرد! آن هم دقیقا در زمانی که حاکمشان وعده ی جهنّم کردن را داده بود.
🔹️مدرسه مصیبت حکمتی از زبان یک مخالف ... یکی از مخالفین که بر اثر آتش سوزی های بی سابقه کالیفرنیا مجبور به فرار از خانه اش شده بود حکمت جالبی بیان کرد. گفت پلیس به آنها اطلاع داد که باید سریع منزل را تخلیه کنند و فقط لحظاتی فرصت داشت! انسان اگر میخواهد قیمت خودش و زندگی اش را بشناسد ببیند در این چند لحظه چه چیز را میخواهد با خودش ببرد! با خودش فکر میکرد در این لحظات اندک چه چیزی را با خودش ببرد! دید تنها چیزی که برایش ارزشش را دارد چند تکّه کاغذ است که عکس والدین و عزیزانش است! میگفت در این لحظات «درد آوارگی را حس کرده» و دلش برای آوارگان لبنانی و فلسطینی سوخته! این هم حکمتی است. مشکل بسیاری این است که طعم و را نچشیده اند! یکی از حکمتهای اینکه در دستورات دینی آمده با فقرا و مساکین همنشین باشیم همین است. ↩ در ادامه حکمت دیگری گفت. آن هم اینکه در چنین لحظات نادری انسان تازه: «ترک کردن و از دست دادن را یاد میگیرد» یاد میگیرد که باید در لحظه ای با چیزها یکباره خداحافظی کند و بگذارد و برود. اینکه دنیا به آخر نمیرسد! ◀️ یکی از خوبی های اهل تجارت که عقلشان را زیاد کرده همین است که جنبه ی ضرر و زیان دارند. فهمیده اند گاهی باید زیان داد تا سود کرد! انسانهایی که اهل زهد و پرداخت زکات مال و احسان و مهمتر از آن جهاد هستند این را به شکل طبیعی یاد میگیرند. از دَنَس تعلقات تطهیر میشوند. 🔸️ جامعه ایمانی هم باید در ظرف تربیت شود و درس از دست دادن را یاد بگیرد! اگر اینطور نباشد نمیتواند در برابر طوفان حوادث از تعلقاتش بگذرد و کند.
🔹️ تربیت هاضمه جسمی و روحی کودکان ✍ ... بانویی به خاطر مهر مادری مدّتها برای آنکه از مرارت و رنج هضم غذای بچّه اش بکاهد غذا را در خرد کن میریخت. به نظرتان نتیجه این مهربانی ناپخته چه شد؟! این معده ی بیچاره رنج و زحمت نکشیده دچار مشکلات شدید گوارشی شد. والدین عزیز! واقعیّت فریب مهربانی ما را نخورده و در برابر آن احساساتی نشده و مرّ احکامش را تخصیص نمیزند! ↩ به ذهنم خطور کرد روح و روان انسان هم همینطور است. نباید فرزندان را نازپرورده بار آورد! نباید برایشان سنگ تمام گذاشت! نباید تمام مشکلات و مرارتها و رنجها و سختیها را له کرده و جوید و مانند هویج رنده شده تقدیمشان کرد! باید به آنها اجازه تجربه ی شکست و غم و مرارت و مظلومیّت داد. اجازه داد معده ی روح آنها با تجربه ی مشکلات قدرت هضمش بالاتر برود. باید اجازه داد در وقایع متنوع زندگی تاتی تاتی کرده و گاهی زمین بخورد تا راه رفتن را بیاموزد. ◀️ به کودکانمان رحم کنیم! آنها را ضعیف النفس بار نیاوریم! اجازه بدهیم خودشان به طور مستقل مشکلات را تجربه و حل کنند و خودشان به تنهایی عواقب انتخابهایشان را ببینند. اینقدر دخالت نکنیم. تکالیفشان را انجام ندهیم! به خاطر عصبانیّتشان در برابر هر درخواستی کوتاه نیاییم! 👌 گاهی اگر به خاطر سهل انگاری بدون تغذیه یا تکلیف یا لباس گرم و ... به مدرسه رفتند برایشان نبریم! اگر گفتند حوصله شان سر رفته با آنها همدردی کنیم و بگویید: خب برنامت چیه؟! البته منظورم آن نیست که سختگیری کنیم! آن است که اجازه تجربه سختی های زندگی را بدهیم. یادشان بدهیم دنیا به آخر نمیرسد و یک بازیست و دوستشان داریم! ┅═ೋ❅🇮🇷❅ೋ═
🔹️ رزومه ات چیست؟! ✍ ... یکی از عزیزان مدّتی پیش اصرار کرد برای تدریس فلان مادّه درسی برای سطح چهارم و تخصّصی در فلان مؤسّسه بیایید! مسؤولان آنجا علاقمند همکاری هستند! بنده هم گفتم نه وقتش را دارم و نه اولویّتم است. بعد از مدّتی باز این درخواست را مطرح کردند و باز از ما ناز و از آنها نیاز! گفتند حالا لطفا رزومه تان را بیاورید! گفتم اصلا من رزومه ای هم ندارم! اتّفاقا برای آن سطحی که میخواهید من مدرک آن سطح را هم ندارم! خلاصه تا این مطلب گفته شد گویا تیر خلاص زده شد! ایشان محترمانه خدا حافظی کرد و ماجرا تمام شد! ↩ حالا من که نه درخواستی داده بودم و نه رغبتی داشتم! ولی انصافا اینکه اینگونه اسیر اعتبارات شویم هم خوب نیست! این مدرکها و رزومه ها آمده تا نشانی از حقیقت باشد نه آنکه حجابی بر حقیقت باشد. 🔸️ به دلم افتاد آن دنیا هم از انسان رزومه میخواهند! وقتی از این عالم برویم اوّلین مواطنی که متوقّف‌مان کنند از ما و میخواهند! نگهمان میدارند! آنجا تمام وجودمان میکند! شهادت میدهد! چه به سودمان یا زیانمان! صحیفه ی اعمالمان هم گشوده میشود! دیگر آقای پروفسور و دکتر و مهندس و حجّة‌الاسلام و ... کنار میرود! میگویند اینها برای دنیا بود! رزومه آخرتت چیست؟! بگو ببینیم کیستی؟! تقی فرزند نقی! اهل فلان شهر و فلان شغل و فلان مدرک و... این اعتبارات را کنار بگذار! بگو وزنت در دار حقیقت چقدر است؟! چقدر ایمان و تقوا آورده ای! و در آن روز هر کسی همان است که بوده نه آنکه میگفته یا فکر میکرده که بوده یا فکر میکردند که بوده! •••✾•🌿🌺🌿•✾••