زیارت روز شنبه را زمزمه میکردم
و قلبم زیر لب میگفت چه غریب
است پیامبرمان! بعد از هزارواندی
سال هنوز هم امت او را نمیشناسند.
هر کدام روایتهایی پراکنده شنیدهایم
و آیاتی از قرآن خواندهایم در وصفشان،
آن هم نه به تحقیق !
از تصویرنوشتهای ایّام میلاد و رحلت..
همهمان بلدیم که در قرآن فرمودهاند
او را اسوهٔ حسنه قرار دادند و مداوم
تکرار میکنیم؛ فایده چیست؟
قطرهای از دریای وجودیِ رحمةللعالمین
را نمیشناسیم که قدمی برداریم وُ
اسوه بشوند ..
آه ..
#دلنوشت
میگفت مسلم دلش رو گذاشت
تو مُشت حسین′روحیلهالفداء′
و رفت کوفه ..
دیگه دلی نداشت،
که تو غربت کوفه بگیره یا تنگ بشه ..
اگر دل دادی چرا بیدل نیستی؟ ..
#دلنوشت
بابالجوادتمالمن ؛
میگفتن شب اول قبر، زمانی که سوالها شروع میشه، مَن ربّك ؟ و.. تا به مَن إمامك میرسن از ما نمیپرسن.. امیرالمؤمنین ′روحیلهالفداء′ حاضر میشن و خودشون پاسخ میدن که امام ما هستن یا ..
نکنه بی توبه از دنیا بریم ..
نکنه مولا بگن امام ما نیستن ..
#دلنوشت
بابالجوادتمالمن ؛
زیارت روز شنبه را زمزمه میکردم و قلبم زیر لب میگفت چه غریب است پیامبرمان! بعد از هزارواندی سال هنو
سالیانی توجه نداشتم به وجود پربرکت شما، مرا میبخشید؟ شبی که گذشت برای اولین مرتبه عطر توسل به شما و پاسخ گرفتن را استشمام کردم.. چقدر غافل بودم ..
چندین هفته است که اندکاندک رنجِ عبارات زیارت شما را درمییابم، اُصِبْنٰا بِکَ یٰا حَبیبَ قُلُوبِنٰا ..
#دلنوشت
بابالجوادتمالمن ؛
این سلام امامزمانه.. _ #ضربان _
ما کوچیکتر از این حرفاییم
ولی چندروزه مدام دلتنگ شما میشیم
صاحب العصر و الزمان :)
این کنجِ بابالجواد رو هم نگاهی کنید
جانم فدای غبار قدمهای شما ..
#دلنوشت
بابالجوادتمالمن ؛
_
چقدر شما آقا هستی و قدرتون رو نمیدونیم ..
پناهگاهـ ائمه که هر زمان رنجی داشتند
شما را خطاب قرار میدادند یا جداه ..
#دلنوشت
بابالجوادتمالمن ؛
با دوچشمی که نم دارد ، به شما فکر میکنم . به محبتتان . به مِهرتان . به این که چقدر لطیف بودید . به
بأبی أنتم و أمّی و نفسی؛
ای نور خلقت و نور هستی
یا نبیالله :))
#دلنوشت