منهرروزدرخیالمهمینکسیمیشوم
کهقصّهاشرابرایتگفتم.
خیالِچنینانسانیبودنهمآرامممیکند.
به قدری که دنیا اگر زیر و رو شود
آب در دلم تکان نمیخورد
امّاوقتیازاینخیالهاتهیمیشوم
از خودم نیز فرار میکنم.
من این قدر بیچارهام! میبینی؟
_طعمشیرینخدا
#صاحبنا🌱
آن هنگام که نماز را به اتمام میرسانم
و سر به سجده میگذارم،
بوسه میزنم بر تسبیح ِتربت ِجانماز ؛
چشم که میگشایم گویی در هوای
بینالحرمین نفس کشیدهام !
همهی خاکها سردند
جز خاکِ تربتِ شما
آقایِ اباعبدالله :)
آقایِ مصباحالهدی ؛
روضهگردانی آبروی ماست،
آبروی نوکرهاتون رو نگیرید ازشون :)
ولیآنقدراینخیالراباخودممرورخواهمکرد
وبهقدریبااینانسانعاشقوحیراناُنسخواهمگرفت
تابرسدروزیکهمنهمانبشومکهدرخیالممیگذرد.
میبینی!
_طعمشیرینخدا
#صاحبنا🌱
کتاب شیخِ قمی را میگشایم
و به آخرین صفحات رجوع میکنم،
هربار به ‹ إنّهم منّی و أنا منهم ِ›
حدیث کساء میرسم یاد جنابِ
سلمان در خاطرم زنده میشود و
تپشهای قلبم خواهانِ روزی
میشوند که ندایِ مِنّا بودن را از
این خاندان بشنوم . .
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْبَاقِی وَ أَنَا الْفَانِی
وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفَانِیَ إِلاَّ الْبَاقِی ؟ :)
من تو را میشناسم.
آنقدردرخیالمنالهمیزنماینانسانرا
تادلتبرایمبسوزدوباکیمیایولایتت
مرا آن کنی که گفتم.
میبینی!
_طعمشیرینخدا
#صاحبنا🌱