باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۴) 🌿🌸
. لطفاً یکی بهشان بگوید .
متن طولانی و پر فراز و نشیب و پر از استدلالی نوشته بود تا به دخترهای محجبه اثبات کند که نباید عکس دستشان را در فضای مجازی منتشر کنند؛ یا از پشت با چادر عکس بگیرند و در صفحات این دنیا بگذارند.
نوشته بود که این عکسها پسرهای مجرّد را آزار میدهد و دلشان را میلرزاند.
نوشته بود که پسرها تخیّلشان بالاست و از همان تصویر برای خودشان زیباترینها را میسازند و دل میبازند و ... .
نوشتم: استدلالهاتان درست؛ دختر محجّبه که پا روی دلش میگذارد و زیباییهایش را در دنیای حقیقی میپوشاند، خیلی راحتتر از آن میتواند از خیر دنیای مجازی و دلفریبیهایش بگذرد.
دختری که شهوت دلبری کردن و خودنمایی را در قلب پاکش کشته باشد، کافی است که احتمال دهد عکس چادریاش هم شاید دلی را بلرزاند. به آسانی از آن میگذرد.
ولی یک سؤال؛ شاید هم یک گله؛ شاید هم یک طلبکاری؛
نمیدانم اسمش چیست:
چند نفر هم توی این دنیا پیدا شوند و بیزحمت به پسرها بگویند این قدر اسیر تخیّلتان نباشید!
اگر دخترها باید میل طبیعی خودنمایی کردن را در خود کنترل کنند و نگذارند از مسیر رضایت الهی دور شود، پسرها هم برای نگه داشتن خودشان در دنیای دوستداران خدا تلاش کنند و مهار این میل به تخیّل را در دست بگیرند.
چند نفر هم پیدا شوند و بیزحمت به پسرها بگویند هم کلیک کردن و باز کردن صفحهها با شماست، هم تعیین مقدار لحظاتی که به یک عکس خیره و در آن غرق میشوید ! (۱)
هرکس خودش را میشناسد.
اگر این نوع تصاویر آزارتان میدهد، لایک کردن آنها را به دیگران بسپارید!
بیاییم وظیفهی کمک کردن به یکدیگر برای خوب ماندن و خدایی ماندن را بین خودمان تقسیم کنیم.😊
نکند با انداختن کفهی سنگین آن بر دوش نحیف دخترها آنها را دلآزرده و گریزان کنیم! 🤔
—————————————————
(۱) قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ
نور/ ۳۰.
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۵) 🌿🌸
. محضر مجازی .
تمام حواسم جمع این است که با روشهای مختلف نگذارم بابا گوشیام را ببیند یا از کارهایی که در لب تابش میکنم باخبر شود. 🤭
مادر هم البته از این نبایدها مستثنا نیست. 😣
اگر هرکدام از آنها از دیدهها و خواندهها و نوشتههای من بویی ببرند، دیگر روی سر بلند کردن در برابرشان را نخواهم داشت! 😓
امروز رفته بودم یک رم جدید برای گوشیام بخرم.
پشت سر مرد فروشنده تابلویی نصب شده بود :
«عالَم محضر خداست؛ در محضر خدا معصیت نکنیم» 😰
خیره مانده بودم روی کلمات که فروشنده متوجّه شد و طوری که انگار افکار مرا خوانده باشد، لبخندزنان گفت:
«محضر خدا حقیقی و مجازی هم نداره ها!» 👌
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۶) 🌿🌸
. چت و بحث و ضرورت .
اوایل که عضو گروه شدم، در بحثها شرکت نمیکردم.
بعضی وقتها هم به دخترهای گروه توی خصوصی پیام میدادم که «لازم نیست ما با نامحرم بحث کنیم و قبح این کار را بشکنیم. آقایان خوب و مسلطی توی گروه هستند که به نحو احسن این کار را انجام میدهند.»
مدتی که گذشت و دیدم توی این جمع این کار را زشت نمیدانند، کم کم من هم به بحثکنندگان پیوستم.
گاهی حتی بحثها دو نفره میشد.
خیلی سخت بود که شکست را بپذیرم و در جمع کوتاه بیایم.
بحث که طولانی میشد و اعتراض بقیه را بر میانگیخت، ادامهاش را به خصوصی میکشاندم. فرقی هم نداشت که مخاطب خانم باشد یا آقا. 😓
حالا که پشت سرم را نگاه میکنم، میبینم از ضرورت هیچکدام از آن گفت و گوها مطمئن نیستم! 😓
میبینم نمیتوانم احساس پشیمانی نکنم!
😔
میبینم هیبتم بین آقایان گروه شکسته و خیلی راحتتر مرا مخاطب قرار میدهند و برای خودشان اجازهی صمیمیتر شدن صادر کردهاند.
و من جوابی برای دلم ندارم که از این ماجراها راضی نیست! 😞😞
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۷) 🌿🌸
. فالوور .
اعضای کانالم کم شدهاند.
فالوورهای پیجم پایین آمده.
لایکهای اینستاگرام و بازدیدهای وبلاگم مثل گذشتهها نیست.
باید کاری بکنم. باید یک اقدام جانانه بکنم که کل فضای مجازی را پر کند.
یک موضوع اساسی که این روزها زیاد مشتری داشته باشد،
یک آدم مشهور که پرطرفدار باشد،
یک مسئلهی نگرانکننده که خیلی ها را کنجکاو کند ...
مثل حملهی داعش به یکی از مناطق،
تروریستی بودن حادثهی پلاسکو، مردن فلان فوتبالیست، ازدواج فلان بازیگر با فلان بازیگر دیگر، یا این تیتر: عکس و فیلم لورفته از فلانی ...
اوایل کمی دست و دلم میلرزید و احساس میکردم این کار دروغگویی است و پژواک جملهی معروف «دروغگو دشمن خداست» توی ذهنم آزارم میداد؛
ولی حالا دیگر میگویم: من نکنم یکی دیگر؛ این دنیا خاصیتش همین است.
وقتی وارد شدی، مجبوری با قواعد آن بازی کنی!
ولی هنوز هم میدانم که این دنیا خاصیتش را با خودش نیاورده؛
این ما بودیم که این خاصیتها را برایش ساختیم.
خیلیها هم هستند که هنوز گوششان بدهکار خاصیتهایی که ما تراشیدهایم نیست و دارند با قواعدی که با مسلمانی جور در میآید توی این دنیا کار میکنند!
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۸) 🌿🌸
.کاش آنلاین باشد! .
عکس پروفایلش یک خانم چادری قدبلند بود با انگشتهای ظریف و کشیده.
نوشتههایش توی گروه هم خیلی مؤدبانه و با حساب و کتاب بود.
کم کم متوجه شدم روی این عضو خاص گروه حساس شدهام.
مدام حواسم به آنلاین بودن و نبودنش هست.
هر موضوعی مطرح میشود شش دنگ حواسم جمع این است که نظر او چیست.
کم کم متوجه شدم که دارم در خلوتهایم به او فکر میکنم.
دیدم دیگر نمیشود دست روی دست گذاشت. باید کاری کنم.
من که نمیدانم حتی او مجرد است یا متأهل، چطور میتوانم به او فکر کنم.
دل را به دریا زدم و پرسیدم. از مجرد بودنش و قصد ازدواج داشتنش و ...
اوایل جواب نمیداد، ولی یکی از خانمهای گروه را که فهمیده بودم با هم آشنا هستند واسطه کردم و با چاشنی اصرار و خواهش، سر صحبت باز شد.
قصدم این بود که بعد از آشنایی اجمالی، برای خواستگاری اقدام کنم.
مدتی که گذشت و مطمئن شدم، تماس تلفنی اولین خواستگاری بین مادرها برقرار شد.
جلسهی خواستگاری به محض مطرح شدن چگونگی آشنایی ما به هم ریخت.
دو پدر عصبانی به دو فرزند خطاکار چنان مینگریستند که گویا حاصل تربیتهای بیست و چند سالهی خود را تباهشده دیده بودند!
هیچکدام از خانوادهها نمیتوانستند کسی را که با این روش با فرزندشان ارتباط پیدا کرده، به عنوان شریک زندگی او بپذیرند! 😞
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۹) 🌿🌸
. فوروارد .
خبر مهمی فرستاده بود. به زندگی و سلامت انسانها ربط داشت.
زیرش نوشته بود برای همهی کسانی که دوستشان داری بفرست.
تردید نکردم.
بلافاصله برای تمام گروهها و مخاطبینم ارسال کردم.
دو روز بعد یک نفر دیگر پیامی فرستاد که وزارت بهداشت آن موضوع را تکذیب کرده و گفته انسانهای مغرض برای تشویش اذهان عمومی پیام را ساختهاند!
چند روز بعد خبر آمد فلان فرمانده نیروی انتظامی دربارهی موضوعی هشدار مهمی داده و از مردم خواسته فلان کار را انجام دهند.
فوراً پیام را به همه ارسال کردم. نیم ساعت بعد تکذیبیهاش به دستم رسید!
چند بار هم پیش آمد پیامهایی که دو سال پیش خوانده بودم، دقیقاً با همان متن که تا سه روز دیگر فلان اتّفاق باید بیفتد، دوباره در گروه دیگری به اشتراک گذاشته میشد. پیامهای بدون تاریخی که تا چهل سال دیگر هم صادق بودند!! 😕
حالا دیگر دست به فورواردم به خوبی گذشته نیست. 😅
حالا دیگر روایت مولای متّقیان آویزهی گوشم است: «هر چه را شنیدى براى مردم بازگو مكن، كه همین براى دروغگویى (تو) كافى است.» (۱)
__________________________
(۱) . لا تُحَدِّثِ النّاسَ بِكُلِّ ما سَمِعتَ بِهِ، فَكَفى بِذلِكَ كَذِبا؛ نهجالبلاغه، نامه ۶۹.
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۱۰) 🌿🌸
. پروفایل .
گاهی احساس میکنم با عکسها و جملههای پروفایلش دارد به کسی پیغام میدهد.
نمیدانم؛ چیزی مثل چشمک زدن در فضای حقیقی! 😅
بعضی جملههایش دلم را میلرزاند:
نکند مخاطبش منم!
نکند به من علاقهمند شده و چون از دوجانبه بودن محبت خبر ندارد، میخواهد مطمئن شود!
این جملهها بیمعنی و بیمخاطب که نیست!🤔
فکرم مشغولش شده!
هر روز پروفایلش را با وسواس تمام چک میکنم.
تمام عکسها را یک به یک و به ترتیب!
امروز نوشتهی تصویرش این بود:
«اگه دوستم داری، پروفایلت رو با مال من سِت کن»!
چند ساعت از روزم در تب و تاب این گذشت که تصمیم بگیرم «سِت بکنم؟» یا «سِت نکنم؟»
شب که تلگرام را باز کردم، دیدم یازده نفر «سِت کردهاند»!!! 😐😐
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۱۱) 🌿🌸
. لایک .
وقتی او آمده و پست مرا لایک کرده، نمیشود که من پست او را لایک نکنم.
این یک وظیفهی متقابل است!
چه فرقی دارد که موضوع پستش یا عکس به اشتراک گذاشتهاش چیست؟
یک لایک ناقابل که دیگر این همه سؤال و جواب و حساب و کتاب ندارد!
یک کلیک کوچولو که چند صدم ثانیه وقت آدم را میگیرد، ارزش ندارد که به خاطرش چند دقیقه دقت کنم و بخوانم و فکر کنم.
هر وقت سر این موضوع با دوستم بحث میکنم، برایم روایت میخواند
و عجیب اینکه هر بار یک روایت جدید!
یک بار از پیامبر (ص) ، یک بار از امام علی (ع) ، یک بار از امام رضا (ع) ... ،
یعنی برای این موضوع چند روایت از چند معصوم گفته شده؟! (۱)
__________________________
(۱) . از جمله: امیرالمؤمنین - عليه السلام- : الرّاضي بِفِعلِ قومٍ كالدّاخِلِ فيهِ مَعَهُم ، و عَلى كُلِّ داخِلٍ في باطِلٍ إثمانِ : إثمُ العَمَلِ بِهِ ، و إثمُ الرِّضا بِه؛
هر كه به كردار عدهاى راضى باشد، مانند كسى است كه همراه آنان، آن كار را انجام داده باشد و هر كس داخل كردار باطلى باشد، دو گناه مرتکب شده است: گناه به جا آوردن آن و گناه راضى بودن به آن.
نهج البلاغه، حکمت ۱۵۴
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۱۲) 🌿🌸
. کامنت .
هیچ وقت جرأت نکردم ذرّهای با او احساس صمیمیّت کنم.
از خوانندههای همیشگی وبلاگش بودم. مطالب پرمحتوا و بسیار جالبی داشت. خیلی چیزها از او یادگرفته بودم. بعضی وقتها احساس میکردم برادر بزرگتر خودم است. بعضی وقتها دلم میخواست کمی صمیمیتر برایش کامنت بگذارم.
ولی اصلاً جرأتش را نداشتم!
دیده بودم که چطور جدّی و خشک با دخترها تعامل میکند. هیچ کس را از خودش نمیآزرد. هیچ سؤال و نظری را بیجواب نمیگذاشت، ولی آنقدر محکم حد و مرز روابط را حفظ میکرد و آنقدر در انتخاب کلمات پاسخها دقیق و متین عمل میکرد که هیچ کدام از خوانندههای وبلاگ دست از پا خطا نمیکردند و قانون نانوشتهی او را زیر پا نمیگذاشتند.
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۱۳) 🌿🌸
. از این ولایت به آن ولایت .
همه دست به دست هم داده بودند و در تمام کوچه پس کوچههای مجازی خطای او را جار میزدند.
هر جا را که باز میکردی نامی و اثری و عکسی و نظری از خطای او بود.
او که تا دیروز انسان آبرومندی بود و داشت مثل همهی ما زندگی میکرد، از فردا زیر سنگینی نگاههای رهگذران، هم دلش خواهد شکست، هم کمرش.
به هر کوچهی مجازی که سر زدم و به هر جا که گذارم افتاد، فقط توانستم سرزنش کنم و یادآوری کنم که هیچکدام از ما دوست نداریم آبرویی که سالیان دراز برای به دست آوردنش تلاش کردهایم به این سادگی به حراج گذاشته شود.
ولی این حرفها برای او که زیر سایهی سنگین این درد کمر خم کرده بود، درمان نمیشد! 😞
و وای بر آن همه مسلمانی که از ولایت خدا بیرون آمده و به ولایت شیطان رفته بودند! (۱)
___________________
(۱) . امام جعفرصادق عليهالسلام: مَن رَوي مُؤْمِنٍ رِوايَةً يُريُد بِها شَينَهُ وَ حَدْمَ مُروُءَتِهِ لِيَسقُطَ مِن أَعيُنِ النّاسِ، اَخرَجَهُ اللهُ عَزَّ وجَلَّ مِن وِلايَتِهِ الي وِلايَةِ الشّيطانِ.
هركس داستاني نقل كند و قصدش ظاهر ساختن بديها و ريختن آبروي مؤمني باشد و بخواهد او را از چشم مردم بيندازد خداوند متعال ولايت خود را از او برميدارد و ولايت شيطان را جايگزين آن مينمايد.
(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۵۴۷)
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۱۴) 🌿🌸
. قحطی .
یک نفر مرا عضو کرده بود.
گروه خوبی بود. موضوع بحثها مذهبی و اجتماعی بود.
خیلی از اعضای گروه را نمیشناختم، ولی گفته بودند ترکیبی از دخترها و پسرهایی است که اکثرشان روحیات مذهبی دارند.
چند راه پیش پایم بود:
- گروهی که پر از نامحرم است و به هر حال امکان دارد گاهی بی هوا و بیتوجه، از بعضی مرزهایی که به آنها اعتقاد داریم پا فراتر بگذاریم، ترک کنم. به هر حال دچار قحطی که نیستیم. شاید بتوان جمعی دخترانه با همین حال و هوا پیدا کرد.
- بمانم و فعالیت کنم، ولی اسم و عکس پروفایلم را تغییر دهم، طوری که دختر بودنم را جار نزند.
- بمانم ولی در حد یک خوانندهی ساکت که وجود و عدمش تأثیری ندارد!
تصمیمم را گرفتم: به مدیر گروه پیشنهاد دادم برای اینکه از مطالب و مباحث مفید محروم نشویم و در عین حال از اختلاط مجازیای که ضرورتی هم پشتیبانیاش نمیکند، بپرهیزیم، دو گروه مجزّا بسازند.
😊😊👌👌
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495
باسمه تعالی
🌸🌿 جادههای کلیک ممنوع (۱۵) 🌿🌸
. مگر باید؟! .
پیام آمده با آدرس زیرش.
میخواهم منتشرش کنم، ولی چرا باعث تبلیغ برای کس دیگری باشم؟
آدرس را پاک میکنم و نشانی کانال و وبلاگ خودم را مینویسم.
عکس را کپی کردهام، شعر را، متن را، فیلم را، ... .
حالا مگر لازم است همه شاعر و نویسنده و عکّاس را بشناسند؟
من که اصلاً نگاه نمیکنم!
شعر را گفته و عکس را گرفته که مردم ببینند و لذّت ببرند،
چه فرقی میکند اسمشان زیرش باشد یا نه؟
البته شنیدهام که همه جای دنیا این کارها قانون دارد و کسی حق ندارد تولید دیگری را به این صورت استفاده کند؛
ولی دادگاه و پلیس نمیآید به خاطر دو تا عکس و شعر و متن مرا توی زندان بیندازد که!
مسئلهی اخلاقیش هم زیاد مهم نیست. کسی توی این دوره و زمانه به این چیزها اهمیت نمیدهد!
🌟🔹
💠 #ادامه_دارد
✍ #نظیفه_سادات_مؤذّن
🔗 #منگنهچی
@mangenechi