eitaa logo
منگنه‌چی
4.7هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
86 فایل
درباره‌ی منگنه‌چی @mangenechi_ma تبلیغات و تبادل با منگنه‌چی @mangenechi_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▫️باسمه تعالی ▫️▪️ ▪️▫️ضريح غربت ▫️▪️ باز هم شب شهادت است و من باز هم مي‌خواهم دلم را روانه كنم براي زيارت. هميشه شب‌هاي شهادت دلم را مي‌فرستم حرم. ، ، ، ، ... . هميشه دلم مي‌رود و سر به ضريح مي‌گذارد و غربت اهل بيت را ساعت‌ها ضجّه مي‌زند. دور گنبد پرميكشد و از نور فضاي حرم برايم سوغات مي‌آورد. بعضي شب‌ها هم هست كه دلم را مي‌فرستم بقيع. مي‌رود و به جاي ضريح سر روي خاك مي‌گذارد و به جاي گنبد، دور پنجره‌هاي سبزش پرمي‌كشد و از نور فضاي غمبار آن برايم مي‌آورد. 😭 ولي امشب دلم را مي‌فرستم براي سرگرداني. 😭💔😭💔😭 فاطميّه است!💔😭 فاطميّه با همۀ شهادت‌هاي تاريخ فرق دارد. 😭💔 غريب‌ترين تاريخ است.💔😭 هزاران دل سرگردان روانه شده‌اند به مدينه. شاهد رفت و آمد هزاران دل سرگردان است. # بقيع آغوش گشوده است براي اشك‌هاي سرگشته. انگار حيراني تمام عالم را به حركتي غريب واداشته است. همۀ دل‌ها پرمي‌كشند به سوي سبزي كه سرزنش‌كنان مدينه را مي‌نگرد كه: اين بي‌نشاني بود سزاي تنها يادگار ؟! 😔 اين بود اجر آن كه او را پارۀ تن خود مي‌خواند و «من آذاها فقد آذاني» برايش مي‌گفت؟ 😔 ▫️▪️▫️ زمين و آسمان بغض كرده‌اند و تاريخ يك بار ديگر بر ورقي كبود مي‌نويسد: «امسال هم فاطميّه بدون (عج) گذشت». دل‌هاي سرگردان در صحن ، در حياط ، در كوچه‌هاي تاريك مدينه پراكنده مي‌شوند. شايد يكي را ديد و از او نشاني ياس را پرسيد. شايد يكي آمد و اين قلب‌هاي بي‌پناه را به سايهسار آرامشي فراخواند! پس ما اين همه را به كجا ببريم؟! پس ما اشك‌هاي غريبي‌مان را بر كدام بچكانيم؟ ▪️▫️▪️ نسيم با نوای مي‌وزد! از كنار هر دل كه مي‌گذرد، پيامي را زمزمه مي‌كند: «هر جا دلتان مي‌شكند، قبر من آنجاست.» ▪️▫️▪️ پيام نسيم در فضاي پيچيده است. ▪️▫️▪️ تمام كوچه‌هاي دنيا از اشك‌هاي ، خيسِ خيس است! ▪️▫️▪️ ✍ 🔗 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495
هدایت شده از منگنه‌چی
▪️▫️باسمه تعالی ▫️▪️ ▪️▫️ضريح غربت ▫️▪️ باز هم شب شهادت است و من باز هم مي‌خواهم دلم را روانه كنم براي زيارت. هميشه شب‌هاي شهادت دلم را مي‌فرستم حرم. ، ، ، ، ... . هميشه دلم مي‌رود و سر به ضريح مي‌گذارد و غربت اهل بيت را ساعت‌ها ضجّه مي‌زند. دور گنبد پرميكشد و از نور فضاي حرم برايم سوغات مي‌آورد. بعضي شب‌ها هم هست كه دلم را مي‌فرستم بقيع. مي‌رود و به جاي ضريح سر روي خاك مي‌گذارد و به جاي گنبد، دور پنجره‌هاي سبزش پرمي‌كشد و از نور فضاي غمبار آن برايم مي‌آورد. 😭 ولي امشب دلم را مي‌فرستم براي سرگرداني. 😭💔😭💔😭 فاطميّه است!💔😭 فاطميّه با همۀ شهادت‌هاي تاريخ فرق دارد. 😭💔 غريب‌ترين تاريخ است.💔😭 هزاران دل سرگردان روانه شده‌اند به مدينه. شاهد رفت و آمد هزاران دل سرگردان است. # بقيع آغوش گشوده است براي اشك‌هاي سرگشته. انگار حيراني تمام عالم را به حركتي غريب واداشته است. همۀ دل‌ها پرمي‌كشند به سوي سبزي كه سرزنش‌كنان مدينه را مي‌نگرد كه: اين بي‌نشاني بود سزاي تنها يادگار ؟! 😔 اين بود اجر آن كه او را پارۀ تن خود مي‌خواند و «من آذاها فقد آذاني» برايش مي‌گفت؟ 😔 ▫️▪️▫️ زمين و آسمان بغض كرده‌اند و تاريخ يك بار ديگر بر ورقي كبود مي‌نويسد: «امسال هم فاطميّه بدون (عج) گذشت». دل‌هاي سرگردان در صحن ، در حياط ، در كوچه‌هاي تاريك مدينه پراكنده مي‌شوند. شايد يكي را ديد و از او نشاني ياس را پرسيد. شايد يكي آمد و اين قلب‌هاي بي‌پناه را به سايهسار آرامشي فراخواند! پس ما اين همه را به كجا ببريم؟! پس ما اشك‌هاي غريبي‌مان را بر كدام بچكانيم؟ ▪️▫️▪️ نسيم با نوای مي‌وزد! از كنار هر دل كه مي‌گذرد، پيامي را زمزمه مي‌كند: «هر جا دلتان مي‌شكند، قبر من آنجاست.» ▪️▫️▪️ پيام نسيم در فضاي پيچيده است. ▪️▫️▪️ تمام كوچه‌هاي دنيا از اشك‌هاي ، خيسِ خيس است! ▪️▫️▪️ ✍ 🔗 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495
▪️▫️باسمه تعالی ▫️▪️ ▪️▫️ضريح غربت ▫️▪️ باز هم شب شهادت است و من باز هم مي‌خواهم دلم را روانه كنم براي زيارت. هميشه شب‌هاي شهادت دلم را مي‌فرستم حرم. ، ، ، ، ... . هميشه دلم مي‌رود و سر به ضريح مي‌گذارد و غربت اهل بيت را ساعت‌ها ضجّه مي‌زند. دور گنبد پرميكشد و از نور فضاي حرم برايم سوغات مي‌آورد. بعضي شب‌ها هم هست كه دلم را مي‌فرستم بقيع. مي‌رود و به جاي ضريح سر روي خاك مي‌گذارد و به جاي گنبد، دور پنجره‌هاي سبزش پرمي‌كشد و از نور فضاي غمبار آن برايم مي‌آورد. 😭 ولي امشب دلم را مي‌فرستم براي سرگرداني. 😭💔😭💔😭 فاطميّه است!💔😭 فاطميّه با همۀ شهادت‌هاي تاريخ فرق دارد. 😭💔 غريب‌ترين تاريخ است.💔😭 هزاران دل سرگردان روانه شده‌اند به مدينه. شاهد رفت و آمد هزاران دل سرگردان است. آغوش گشوده است براي اشك‌هاي سرگشته. انگار حيراني تمام عالم را به حركتي غريب واداشته است. همۀ دل‌ها پرمي‌كشند به سوي سبزي كه سرزنش‌كنان مدينه را مي‌نگرد كه: اين بي‌نشاني بود سزاي تنها يادگار ؟! 😔 اين بود اجر آن كه او را پارۀ تن خود مي‌خواند و «من آذاها فقد آذاني» برايش مي‌گفت؟ 😔 ▫️▪️▫️ زمين و آسمان بغض كرده‌اند و تاريخ يك بار ديگر بر ورقي كبود مي‌نويسد: «امسال هم فاطميّه بدون (عج) گذشت». دل‌هاي سرگردان در صحن ، در حياط ، در كوچه‌هاي تاريك مدينه پراكنده مي‌شوند. شايد يكي را ديد و از او نشاني ياس را پرسيد. شايد يكي آمد و اين قلب‌هاي بي‌پناه را به سايه‌سار آرامشي فراخواند! پس ما اين همه را به كجا ببريم؟! پس ما اشك‌هاي غريبي‌مان را بر كدام بچكانيم؟ ▪️▫️▪️ نسيم با نوای مي‌وزد! از كنار هر دل كه مي‌گذرد، پيامي را زمزمه مي‌كند: «هر جا دلتان مي‌شكند، قبر من آنجاست.» ▪️▫️▪️ پيام نسيم در فضاي پيچيده است. ▪️▫️▪️ تمام كوچه‌هاي دنيا از اشك‌هاي ، خيسِ خيس است! ▪️▫️▪️ ✍ 🔗 http://eitaa.com/joinchat/1637810190C4e7588d495
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🌿 هدایای حجاب به رسید و در حرم مولای رئوف و خیابان‌های اطراف، به زائران نوجوان محجبه هدیه شد ☺️ @mangenechi
🔴 متروی 🔴 چادر و شب قدر روز نوزدهم ماه مبارک سوار مترو شدم. ۴، ۵ دختر مدرسه‌ای حدود ۱۲، ۱۳ ساله کلاه به سر در مترو بودن. ناخواسته قسمت‌هایی از مکالمات‌شان را شنیدم. بخشی از آنچه دیدم و شنیدم این‌ها بود: یکی‌شون گفت دیشب می‌خواستم برم احیاء اما مامانم چادرم رو گم کرده بود. یک چادر گل‌گلی آورد که بیا با این بریم، منم گفتم روم نمیشه و نرفتم. یکی دیگه گفت منم اتفاقا چادر مشکی نداشتم، مامانم گفت با این وضعت نمی‌برمت و خودش رفت مراسم و من موندم خونه و ... همین‌طور بحث چادر مشکی داشتن و نداشتن گرم بود که یک خانم ۵۰، ۶۰ ساله چادری گفت من براتون چادر می‌فرستم، هر چند تا که خواستین. شماره‌مو بنویسید، زنگ بزنید سایز بدین براتون می‌فرستم. دخترها خیلی خوشحال شدن و مشغول به صحبت و تلفن دادن و گرفتن. بعد اون خانم گفت همه‌تون دخترای من، من یک دختر دارم نوه‌م هم پسره، دختر خیلی خوبه. دخترها شروع کردن به خوشحالی و پرسیدند: + خونتون هم بیایم؟ - آره. + حیاط دارین؟ - آره. + آخ جون بریم حیاط حاج خانم و دور هم، چقدر کیف میده. یکی‌شون گفت من از مامان بزرگم بدم میاد، نوه‌های پسری رو فقط دوست داره، همه دخترها دوستش ندارن! بعد گفتند: + حاج خانم چکاره هستین؟ - دبیر و معاون مدرسه بودم. + ایول ما معاون اینقدر باحالِ چادری نديده بودیم! الآن ما سه نفر رو از مدرسه قبل عید مدیرمون اخراج کرده! - ئه! چرا؟! چه بد! فامیل مدیرتون چیه؟ ببینم کسی آشنا در میاد باهاش که شما رو دوباره مدرسه قبول کنه ... اون خانم سه ایستگاه جلوتر پیاده شد و بچه‌ها خوشحال گفتند که زنگ بزنیم چادر سفارش بدیم و فردا شب بریم احیاء حرم و ... تمام همین قدر ساده همین قدر تلخ همین قدر شیرین 👈 راستی خانواده کجای این ماجراست؟! اصلاً نقشی داره؟! @hamidkasiri_ir