eitaa logo
گاهی وقت‌ها
4.1هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
86 فایل
گاه‌نوشت‌های «نظیفه سادات مؤذّن» سطح چهار (دکترا) حکمت متعالیه از جامعةالزهرا، مدرّس فلسفه، نویسنده و پژوهشگر.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
برخلاف القای رسانه های ضددین و ضدانقلاب ، انقلاب اسلامی موجب رشد و گسترش اسلام شده است. نشونه میخوای؟ اگر انقلاب موجب از بین رفتن دین میشد ، این همه رسانه علیه او ایجاد نمیکردند و اتفاقا کمک میکردند که بماند. انقلاب اگر دین رو نابود میکرد مثل عربستان کمک میکردند بمونه ولی دقیقا برعکس است و انقلاب اسلامی دین را از پستوی خانه ها به خیابان ها آورد، عزاداری و جشن میلیونی ایجاد کرد و صداش در عالم پیچید و از دل آمریکا تا آفریقا تقلید کردند و دنیا فهمید که این نوع دینداری جذاب است و میتونه همه‌رو جذب کند و احساس خطر کردند و بارسانه هایشان کاری کردند که برخی ظواهر دین رو رعایت نکنند، بعد به مردم گفتند ببینید نظام مردم رو بی دین کرده است. نظام به مردم گفت بی خدا باشید یا شما گفتید؟ نظام در رسانه اش حتی تبلیغ اهل سنت رو ممنوع کرد و ۲۴ ساعته از تشیع گفت. نظام گفت نماز نخوانید یا شما؟ نظام گفت حجاب نداشته باشید یا شما؟ نظام گفت اربعین نروید یا شما؟ نظام گفت روزه خواری کنید یا شما؟ نظام که هزاران نفر تربیت کرد تا از دین بگویند. دقیقا مشکل شما همین است وگرنه نظام اگر مثل کشورهای به ظاهر اسلامی دیگر از دین نمیگفت و بیخیال دین میشد شما احساس خطر نمیکردید. درکدام کشور اسلامی اعتکاف و شب قدر میلیونی داریم؟ ۵۰ سال قبل در این کشور هم نبود. جشن نیمه شعبان میلیونی کجا بود. خلاصه گولتان نزنند ، انقلاب اسلامی به شدت موجب رشد تشیع شده است و قبل انقلاب اساسا گفتمان تشیع چنین مطرح نبود و بخاطر دیدن چند بی حجاب که اکثر آنها هم عاشق اهلبیتند در زمین دشمن بازی و حرف دشمن را تکرار نکنیم. یاعلی... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🍃 بی‌حوصلگی یه تهدید جدی برای موفقیته. @mangenechi
🌼🍃 یه خیلی قشنگی دیدم، گفتم برای شما هم بذارم و یه کوچولو با هم بررسیش کنیم تا دو تا مرد خدا رو بیشتر بشناسیم. 🌼🍃 یه موقعی، سردار سلیمانی رفته بود مشهد. سردار و شهید رئیسی داخل ضریح مطهر امام رضا _علیه السلام_ بودند. شهید رئیسی گفت: بریم. شهید سلیمانی گفت: می‌شه من دو رکعت نماز بخونم بعد بریم؟ شهید رئیسی بدون هیچ تأملی گفت: نه؛ مردم منتظرن. شهید سلیمانی هم بدون هیج تعجب و اصرار و دلخوری، جواب داد: چشم؛ بریم. 🌼🍃 این مکالمه‌ی کوتاه، یه نماد ناب از اخلاص و فداکاری و مسئولیت‌پذیری و مردم‌داری بود. شهید رئیسی نگفت: باشه؛ چون شما سردار سلیمانی هستید، بمونید. بلکه گفت: مردم منتظرند؛ مردم مهم هستند. شهید سلیمانی هم نگاه چپ نکرد و نگفت: من سردار مقاومت هستم؛ به اندازه‌ی دو رکعت نماز حق دارم وقت داشته باشم. بلکه گفت: چشم. این چشم، یعنی: مردم مهم هستند. 🌼🍃 انسان‌هایی که خودشون رو وقف مردم کردن و تمام وجودشون و اعمال‌شون پر از عشق خدا و عشق خدمت به خلق خداست، رفتارشون از این جنس می‌شه. رحمت و برکات الهی بر روح این دو شهید بزرگوار باد که هرگز یادشون از دل‌هامون نمی‌ره. 🌼🍃 @mangenechi
. ⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟🌿 ⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟⁩⃟🌿 @mangenechi
بسم الله الدائم الباقی "از زبان روزگار" در کلاس آمادگی بودم، همه‌ی دانش‌آموزان را داخل حیاط جمع کرده بودند. اسفند سال ۵۷، دانش‌آموزان پسر و دختر مدرسه‌ی عدالت پاریز را از هم سوا کردند، یا به عبارتی پسرها را به مدرسه‌ی باستانی پاریزی بردند. از آن موقع‌ها فقط ظاهر معلمان یادم هست که با ماکسی و جوراب و روسری‌های گره‌زده به مدرسه می‌آمدند، البته بین آن‌ها معلمانی هم با کلاه، دامن و جوراب کوتاه بودند. تا چندسالی هنوز رسم کتک، تنبیه با شلنگ، زندانی کردن در دستشویی، کلاه تنبلی گذاشتن و چرخاندن در کلاس‌ها، بردن به مدرسه پسرانه، پرت کردن گچ، لگد زدن و انواع تنبیه‌ها در مدارس رواج داشت، تا کم‌کم با توسعه‌ی فرهنگ انسانی و تکریم دانش و دانش‌آموز و دانشجو و برچیده شدن بساط دیکتاتوری، این روش‌های دیکتاتور مآبانه‌ی معلمان هم پایان یافت. از آن سال‌های سیاه فقط خاطرات تلخ و سیاهش را از پدر و مادر و مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها می‌شنیدم، از گرسنگی مردم پاریز که خیلی‌هایشان به منزل پدربزرگم مراجعه می‌کردند، برگه و میوه‌ خشک‌ می‌دادند تا کمی برنج، نان، یا آذوقه‌ای بگیرند، از پشت بام‌هایی می‌گفتند که در زمستان‌ سرد، مثل آبکش از آن آب می‌ریخت و صدای چکه‌های آب تا صبح، در اتاق‌های بدون برق و نمور و پرجمعیت، اضطراب ریزش سقف را به آدم منتقل می‌کرد. از خانه‌هایی که آب خوردنشان از قنات تامین می‌شد و تنها کسانی از زحمت بردن و حمل آب راحت بودند که جوی آب قنات از وسط خانه‌هایشان رد می‌شد. گاهی هم قصه خاله، عمه، عمو و دایی‌ها را می‌گفتند که ما اصلا آن‌ها را ندیدیم، مثل امروز می‌فهمم از ۱۴ فرزند فقط ۵ تا زنده مانده باشد یعنی چه، ۲ دوقلو و یک قل دوقلو را با هم از دست داده باشی، چراکه مامای روستا نتوانسته بود کمکی به مادربزرگ‌های ما بکند. البته چاره‌ای هم نبود در تمام شهرستان که با الاغ و قاطر دو روز راه باید می‌رفتی تا می‌رسیدی، تنها تک و توکی دکترهای مرد هندی یا بومی وجود داشت. کل مردم باسواد روستا به انگشتان دست هم نمی‌رسید، آن‌هم مختص خانواده‌هایی بود که یا مدتی در شهر زندگی کرده بودند یا معلم بودند. از قضا پدربزرگم که جمع و ضرب‌های سه رقمی را بدون ماشین حساب در کمتر از دقیقه می‌گفت و همیشه برای ما یک اسطوره‌ی ریاضی و البته سکوت و صلابت بود. آن‌ها در همان زمانی که من آویزان دامن مادرم بودم که مرا یک ماه دیگر به دنیا بیاورد، چندسالی تهران زندگی می‌کردند، و مادر بعد از زیارت مشهد و دیدار خانواده در تهران، به پاریز برگشته بود تا مرا در خاک خوشبو و پرنسترنش به دنیا آورد و مثل امروزی راوی آن سال‌های سرد و سخت باشم. حالا که بزرگ‌تر شده‌ام، لابلای آمارها می‌گردم و با جستجوی اینترنتی واژه‌ی "دزدترین دیکتاتور دنیا" به نام محمدرضا پهلوی برمی‌خورم، می‌فهمم که این پدر و پسر چه خون‌ها که به جگر اجدادمان نکردند، تا بالاخره کاسه صبرشان لبریز شد و صدای اعتراضشان به خیابان و کاخ‌های کرملین و سفید و رنگارنگ دنیا رسید. آخر مگر انسان از جانش سیر می‌شود که راحت بریزد به خیابان و مثل دشت لاله، بشود لاله‌ی در خون خفته‌ی میدان ژاله؟؟ یا وقتی که تعداد چمدان‌هایی که فرح، جواهرات و عتیقه‌جات ملت مظلوم را با خودش به فرنگ برد، به ۲۸۰ چمدان می‌رسد، مشتت گره می‌شود و "مرگ بر شاه" را با تمام قدرت می‌گویی. باری جانم برایتان بگوید! نه بگذارید روزگار برایتان بگوید که زنان این خانواده از اشرف، شمس، فرح و فوزیه چه ناموسی را از دختران غیور ایران به باد دادند. آن روزهایی که تعداد کاباره‌های تهران از تعداد دانشگاه‌هایش و تعداد رقاصه‌های این کلوب‌ها از تعداد دانشجویان زن ایرانی بیشتر بود. روزهایی که با ارابه‌های شهرفرنگ سر تمام مردان ایران کلاه شاپو و سر زنان ایرانی را کلاه آزادی و بی‌عفتی گذاشتند. روزگار در دل خود چه سیاه‌چال‌ها و شکنجه‌ها و ناخون کشیدن‌های فرزندانش را که ندیده است، چه گورهای دسته‌جمعی و چه کشتارهای خیابانی از مردمی که نه نان آن‌ها را به خیابان آورد، نه آب و برق، اما فساد خانواده‌ی پهلوی و حرمت‌شکنی‌های جشن هنر شیراز و غلط‌های اضافی سربازان آمریکایی تحت نام کاپیتولاسیون خونشان را به جوش آورد و به خیابان و انقلابشان کشاند. نفهمیدم چرا امشب میل قلمم، مرا به سمت قصه‌های تلخ تاریخ کشاند، اما هرچه بود، مرا یاد این روزگار نورانی انداخت که مقایسه اعداد و ارقام هر بیننده را به تحسین وامی‌دارد. امروز در روزگاری زندگی می‌کنیم که رتبه اول عدالت آموزشی، نرخ سواد ۸۵ درصدی بانوان، عدد ۲۰ هزارنفری ورزشکاران زن، تعداد ۲۵ هزار بانوی هیئت علمی دانشگاه را داریم و به گزارش UNDP ایران شاهد بیشترین رشد حضور بانوان در آموزش عالی است. الهی شکر. مرگا به من که با پر طاووس عالمی یک موی گربه‌ی وطنم را عوض کنم 1403\11\19 ✍@Dr_zdp53 @https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology
سلام روز به خیر از دیروز دارم کتاب «تولد یک انقلاب» بهزاد دانشگر رو می‌خونم. خاطره‌ی زیارت شهید سلیمانی و شهید رئیسی رو که به اشتراک گذاشتید، یاد این خاطره‌ی کتاب افتادم. از آن امام، انتظاری جز این فرمانده و سیاست‌مدار نیست. درجاتشان متعالی راهشان مستدام
دستتون درد نکنه ☺️🌷
🌼🍃 از ظهر که بخش‌های سخنرانی در رسانه‌ها منتشر شد، ذهنم لبریز از کلماتی است که برای نوشته شدن بال بال می‌زنند. کلماتی که بی‌تابی می‌کنند تا آشوب قلبم را بعد از خواندن بعضی پیام‌ها و توییت‌ها، بیرون بریزند. کلماتی که هنوز از شدت فوران احساسات جورواجور، مهلت نیافته‌اند که آرام بگیرند و به بلوغ برسند. و من از نوشتن کلمات نابالغ، بسیار اِبا دارم. 🌼🍃 @mangenechi
🌼🍃 بعضیا دارن جوری حرف می‌زنن، انگار تنها کسی که مذاکره با رو عاقلانه نمی‌دونه، ست!! نه عزیزان! فقط این دو نمونه فیلم رو ببینید که و قبل از گفته بودن مذاکره با دیوانگیه! 🌼🍃 @mangenechi