امروز، توی عراق، اربعینه.
#گروه_فرهنگی_تبار با عشق و امید فراوان،
به امید اینکه گامی در راستای گسترش آموزههای مولا اباعبدالله -علیه السلام- برداره،
پروژهی «مواعظی از سیدالشهدا» رو با گزینش روایاتی از اون حضرت، ساخت عکسنوشته و کپشنهایی به قلم دوستان، آغاز کرد.
خدا رو بر این توفیق شاکریم که محصولات این پروژه رو در طول یک ماه اخیر، تقدیم مخاطبان عزیز کردیم. ☺️
و امروز،
در اربعین سالار شهیدان، آخرین شمارههای این مجموعه رو با عشق، تقدیم محضر شما عزیزان میکنیم.
چه زیباست که شما هم نیت کنید و به قصد قربت، برای گسترش این آموزهها، محصولات رو به اندازهی توان و امکانات خودتون منتشر کنید. ☺️
🔶 مواعظی از سیدالشهدا (۲۳) 🔶
┅⊰༻🔸༺⊱┅
حالِ عجیبی ست حال مراقبه و حواسجمعی.
اینکه با خودت قرار بگذاری که حواست به نگاه همیشگیِ خدا باشد؛
حواست به اثر هر عمل و ارادهات باشد؛
اینکه هر قدمی و هر اقدامی، در ورای خود، عاقبتی دارد؛
خیر یا شر،
تلخ یا شیرین.
حاصل این نگاه، زندگیای میشود که خیالت از فردایش راحت است. ☺️
چه جذّاب! 😃
┅⊰༻🔸༺⊱┅
🔸 امام حسین-علیهالسلام-
اعمَل عمل رجلِِ یعلمُ انهُ ماخوذُُ بالاجرامِ مُجزیُُّ بالاحسان
کاری را که انجام می دهی همانند شخصی انجام بده که می داند هر گاه گناه کند کیفر میشود و هر گاه نیکی کند پاداش میبرد.
بحار الانوار، جلد ۷۸، صفحه ۱۲۷
┅⊰༻🔸༺⊱┅
#در_محضر_روایت
#عکسنوشته
#سبک_زندگی
#استوری
#گروه_فرهنگی_تبار
✍ #فائزه_سادات
🔗 #منگنهچی
╔═.🔸༺.══╗
@mangenechi
╚══.🔸༺.═╝
🔶 مواعظی از سیدالشهدا (۲۴) 🔶
┅⊰༻🔸༺⊱┅
مراقبت کامل از رفتار،
دقت در انتخاب عمل قبل از اینکه انجامش دهی و دیگر قابل جبران نباشد،
اینکه عزت نفس انسانیات را با عذرخواهی پیاپی، لگدمال نکنی، ...
توصیههای پدرانهای که تو را از «نفاق» دور و فاصلهات را با رذائل اخلاقی بیشتر میکند.
دلسوزانه و اندیشمندانه!
┅⊰༻🔸༺⊱┅
🔶 امام حسین-علیهالسلام-
إيّاك و ما تعتذر منه فإنّ المؤمن لا يسيء و لا يعتذر و المنافق كلّ يوم يسيء و يعتذر
از کاری که باید از آن عذرخواهی کرد، دوری کن، چرا که مؤمن، نه بد کند و نه عذرخواهی نماید، ولی منافق، هر روز بد کند و معذرت طلبد.
تحف العقول، ص۲۴۸
┅⊰༻🔸༺⊱┅
#در_محضر_روایت
#عکسنوشته
#سبک_زندگی
#استوری
#گروه_فرهنگی_تبار
✍ #طهورا_فاکر
🔗 #منگنهچی
╔═.🔸༺.══╗
@mangenechi
╚══.🔸༺.═╝
گاهی وقتها
┅🌟⊰༻💠༺⊱🌟┅ چند تا خاطرهی زیبا و جذاب از یه دانشآموز عزیز به دستمون رسید دربارهی آموزش مجازی و ماج
همراهان عزیز
فردا آخرین مهلت ارسال خاطرات شما برای شرکت در مسابقه ست.
این دو روز به احترام اربعین سالار شهیدان، خاطرات رو منتشر نکردیم، چون حال و هوای طنز داشتن.
ان شاء الله از فردا انتشار مجدد رو آغاز میکنیم.
به امید موفقیت همهی شما مخاطبان مهربان و همراه. ☺️
هدایت شده از حامد منتظری مقدم- تشیع پژوهی
☑️ چند حکایت از علاقه و اهتمام علامه حسنزادهٔ آملی (رضوان الله علیه) به «کتاب»
به روایت: حاج شیخ حسن رمضانی
▪️ «یادم هست كه در محضر ایشان [: آیةالله حسنزاده]، یك بندهخدایی روی عدم التفات، استکان چای را گذاشت بر روی کتابی. آقا نبودید که برخورد ایشان را ببینید! با تعجّب و عصبانیّت فرمود: روی كتاب؟ خب بگذار آنطرف! چرا روی کتاب؟ آن بندهخدا گفت: مواظبم آقا. فرمود: كاری به مواظبت ندارم، اصلاً چرا گذاشتید؟ كتاب مگر چیز معمولی است؟!
▪️ یك وقتی با ایشان رفتیم صحّافی برای تجلید دو جلد كتاب که از آثار محییالدّین عربی را فهرست کرده بودند. ایشان به آن بندهخدای صحّاف فرمود: آقا مواظب باش که فقط و فقط جلد كنید، نمیخواهم که بُرِش بزنید. آن آقا گفت: نمیشود، ما كه اهل فن هستیم معتقدیم که كتاب باید دست بیاید تا بتوانیم شیرازه كنیم و این امر بدون برش ممکن نیست. ایشان فرمود: نه نمیخواهد برش بزنید، فقط جلد بسازید. او هم میگفت: نمیشود.
من فضولی كردم و گفتم: آقا ما این را از شما یاد گرفتیم كه سخن اهل فن را باید شنید. تا این را گفتم، ایشان فرمود: شما جوان، آن آقا هم جوان، منِ پیرمرد را گیر آورده و اینجا دوره كردید، هر كاری میخواهید بكنید، ولی جلوی چشم من نكنید. آقای صحّاف گفت: باشد. كتاب را گرفت و برد که برش بزند، ایشان صدا زد و فرمود: كم برش بزن، خیلی كم، به اندازهٔ حداقلّ ممكن، حاشیهٔ كتاب را از بین نبرید، من میخواهم جایی باشد برای نوشتن. گفت: چشم. رفت به طرف آخر مغازه، یك برش از این طرف و یك برش از آن طرف و یك برش از قسمت ثالث زد و كلّ حاصل آن برش را در دستش مچاله کرد و رو کرد به ایشان و گفت: آقا اینقدر من برش زدم. فرمود: من نمیتوانم نگاه كنم، به من نشان نده. ایشان حتی تحمّل برش کتاب را نداشت. اینها برای ما افسانه است!
▪️ گاهی میدیدیم افراد، كتابها را مُثله میکردند و چهار پنچ ورق از کتاب را میگذاشتند و میآوردند سرِ درس. ایشان به شدّت ناراحت میشد و میفرمود: چرا كتاب را مُثله كردید؟ شما نمیدانید كتاب بغل كردن چقدر لذّت دارد؟ چرا از این لذّتها محرومید؟!
(خبرنامهٔ مجمع عالی حکمت، ش۵، ص۲۶)
@Tashayo🍀
#مسابقه خاطرهنویسی #آموزش_مجازی
┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅
پسرم دانشجوه.
یه بار اون اوایل کرونا، از جلوی اتاقش رد میشدم، دیدم صدای یه زن از توی اتاقش مییاد و یکریز هم داره حرف میزنه!
خیلی تعجب کردم! ازاون بعید بود!
دراطاقش باز بود. چند بار صداش کردم، جواب نداد، اومدم تواطاق دیدم خوابه و صدا از گوشیشه.
دلم به حال استاد بیچاره سوخت! چطور باانرژی حرف میزد ودرس میداد. ولی شاگرد او درخواب ناز.
البته توپرانتز بگم بچهها ویس استاد رو ضبط میکنن و وقتی ازخواب شیرین بیدار شدند سر صبر درس رو گوش میدن.
شاگرد هم شاگردهای قدیم
┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅
زهرا زرگران
۵۴ ساله
اصفهان
#آغاز_سال_تحصیلی
#خاطره
🔗 #منگنهچی
╔═.🔸🦋༺.══╗
@mangenechi
╚══.🔸🦋༺.═╝
#مسابقه خاطرهنویسی #آموزش_مجازی
┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅
جزوه ریاضی
مثل هر سال معلمها بهمون مشق میدادن 😩
با اینکه مجازی بودیم و وقتمون زیاد بود مشقامون بیشتر رو دوشمون سنگینی میکرد🤕
معلم ریاضیمون اصلاً مثل معلمای پارسال من نبود و چون اولین سالی بود که من وارد یه مدرسه خاص میشدم سطح تدریسش برام خیلی بالا بود🤯
اول سال خوب شروع نکرد و خوب هم ادامه نداد. بدتر از تدریس سنگینش، تکلیفی بود که روی دوش ما گذاشته بود:
یه جزوه کت و کلفت که هر چند هفته چند سانت به کلفتیش اضافه میکرد، بهمون به صورت pdf میداد و میگفت تو دفتراتون پاکنویس کنید 📝
انقدر زیاد بود که نه تنها نمینوشتیم، بقیه مشقامون رو هم نمیتونستیم بنویسیم و جالبتر از اون که ۴ نمره مستمر رو از جزوه گذاشته بود 😓
جزوه کاملی بود ولی کی میاد ۳۰۰ صفحه ورق آ چهار رو داخل دفترش پاک نویس کنه و تازه تمرین هارو از نکات جدا کنه؟!
تحملمون تموم شد و رفتیم و بهش گفتیم.
انقد گفتیم تا کوتاه اومد و گفت بنویسید بهتره ولی اگه پرینت هم گرفتید اشکال نداره🖨🤠
البته آخرش دو نمره از مستمر ریاضی رو برای جزوهها کم کرد☹️
ولی حداقلش از نوشتن ۳۰۰ صفحه جزوه راحت شدیم!
بدتر از اون، امسال هم معلم هندسه ماست و ما هم هنوز اسکرین شات پیام چاپ جزوههاش رو داریم و میتونیم بر علیهش استفاده کنیم😏⚔🛡
البته درهر صورت معلمها همیشه صلاح ما رو میخوان😅😁😂
سید محمد علی میردهقان
دانش آموز یازدهم ریاضی مدرسه شهید قدوسی
از قم
┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅
#آغاز_سال_تحصیلی
#خاطره
🔗 #منگنهچی
╔═.🔸🦋༺.══╗
@mangenechi
╚══.🔸🦋༺.═╝
#مسابقه خاطرهنویسی #آموزش_مجازی
┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅
قسمت چهارم: انتخابات شورای دانشآموزی
کلاس مطالعات بودیم. دوستم از معلم پرسید: «آقا! امسال انتخابات شورای دانشآموزی نداریم؟»🤔
معلم گفت: «من اطلاعی ندارم. هر وقت قرار شد برگزار شود، خبرتان میکنم.»
چند روز بعد مدرسه پیام داد: «انتخابات شورای دانشآموزی برگزار میشود.»👏
بچهها دست به کار شدند.
انتخابات شورای دانشآموزی امسال متفاوت بود. به جای تبلیغات کاغذی در مدرسه، بچهها کلیپهای تبلیغاتی و شعارهای جذابی درست کرده بودند. مثلا یکی از شعارها این بود:
سیب، سیب، گلابی یه کاندید حسابی
دوستانم در کلیپ کارهایی میکردند که تا به حال ندیده بودم:🧐
یکی در استودیو خبر، اخبار میگفت!😳
دیگری از این اتاق غیب میشد و چون غول چراغ جادو از اتاقی دیگر بیرون میآمد!🤯
ظاهرا همه استاد فتوشاپ شده بودند جز من!🤨
دوستی که خیلی ذوق و شوق انتخابات داشت، کاندید شد، اما رأی نیاورد. دلم برایش سوخت.😔
امیدوارم آنهایی که رأی آوردند، کارهای مفیدی برای مدرسه انجام دهند.
اما به راستی برای مدرسه مجازی چه کاری میخواهند انجام دهند؟🤷♂
محمدمهدی گلاببخش
کلاس ششم
از قم
┅🔸⊰༻🦋༺⊱🔸┅
#آغاز_سال_تحصیلی
#خاطره
🔗 #منگنهچی
╔═.🔸🦋༺.══╗
@mangenechi
╚══.🔸🦋༺.═╝