هدایت شده از کانال حسین دارابی
آقا یه سریا اصلا نمیدونن کجا باید #امربمعروف کنن کجا نه، یه سریا هم از امربمعروف، فقط نهی از منکرشو یاد گرفتن
طرف رفته تو جنگل کنار #رودخونه بساط پهن کرده، دستشوییاش میگیره، یه ظرف آب برمیداره و بصورت یواشکی میره اون پشت مُشتا، هی دور میشه، هی عقب رو نگاه میکنه ببینه کسی میبینهاش یا نه، هی میره دورتر، بازهم پشت سرشو نگاه میکنه، خط مستقیمی از خودش به افراد دوردست رسم میکنه میبینه بازم معلومه
دلش آروم نمیگیره دوباره میره عقب و عقبتر، کیلومترها در دل #جنگل راه رو طی میکنه تا خیالش راحت بشه، انقدر دیگه میره جلو که حتی میرسه به #حیوانات_وحشی. مثلا میبینه #میمون ها دارن از این درخت به اون #درخت میپرن یا صدای #خرس میاد. انقدر میره جلو تا به انسانهای اولیه میرسه، ببخشید موضوع اصلا بحثمون چی بود؟ آهان #امر_به_معروف معروف، آخه بیشتر شبیه داستان #تارزان در سرزمین موجهای آبی بود
خلاصه منظورم این بود خیلی طرف دور میشه از جمعیت، یدفعه میبینه یه خانواده کنار رودخونه تک وتنها و دور از جمعیت نشستن، حالا خانم #خانواده روسری سرش نیست و شلوارشم زده بالا و یکم راحته و رفته تو آب با بچههاش
طرف که این صحنه رو میبینه اصلا فشار #دستشویی رو فراموش میکنه و باخودش میگه الان اگه من نرم تذکر بدم و برم کارمو بکنم شاید برگردم چیزی از #اسلام باقی نمونده باشه، احساس وظیفه شدید میکنه و میره که #تذکر بده خانم #حجاب ت رو درست کن، آخه لامصب این بدبختها انقدر اومدن جلو که کسی نباشه راحت باشن، تو وارد حریمشون شدی باید سرتو بندازی پایین و برگردی، طرف تو خیابون یا توجمعیت که اینطوری نمیگرده که #نهی_از_منکر بخواد واجب بشه
یا مثلا کنار #دریا کلا یه خانواده نشسته، هیشکی نیست. #دختر اونا میخواد یه #عکس_سلفی یادگاری از خودش با دریا بگیره، روسریشو یه لحظه برمیداره(مثلا). اونجا اگه من چشمچرونی نکنم، سریع کارش تموم میشه و روسریشو سرش میکنه. چرا آخه باید هی چشمامون بجنبه که متوجه بشیم طرف یه لحظه #بیحجاب شد که ما به فکر نهی از منکر بیفتیم
اینجا یکی باید بیاد مارو نهی از منکر بکنه که آقا #چشم_چرونی نکن
البته اینم بگما، شاید بگیم اگه مردا چشم چرونی نکنن، اصلا نمیفهمن کی بیحجابه کی #باحجاب. و اصلا به #گناه نمیفتن. بله خوبه که همه کنترل نگاهشونو داشته باشن. ولی این حرفو کی باید بزنه؟ من باید بزنم. من باید به خودم بگم نباید #نگاه_آلوده داشته باشی، نه اون #خانوم به من بگه نگاهتو پاک کن، من راحت باشم. هرکی وظیفه خودشو باید انجام بده.من نگاهم، اون خانوم حجابش
نمیشه که در خونمونو باز بگذاریم بگیم بقیه دزدی نکنن، شما وظیفهات قفل کردنه، آقا دزده هم وظیفهاش دزدی نکردنه
#حسین_دارابی👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
خاطره ی قابل تاملیه!! حداقل بخشیش
👇👇👇
دیروز رفتیم #راهپیمایی_اربعین در تهران، جمعیت خیلی خیلی زیاد بود. قابل شمارش نبود. #جاماندگان کربلا منتظر این پیادهروی هستن، شاید درد دلشون تسکین پیدا کنه
همه مدل آدمی دیده میشد، از پیر و جوان و نوجوان. هر تیپ و قیافهای
خانم بیحجابی رو دیدم بدون کفش و #پابرهنه و باحالتی گریان درحال راه رفتن بود
#دختر کمحجابی رو دیدم وسط خیابون ایستاده بود و دستمال کاغذی پخش میکرد
دیگری داشت نوحهای که پخش میشد را زمزمه میکرد
#امام_حسین (ع) همه افراد باهر اعتقادی با هر ظاهری رو جمع کرده بود.
دراین حال رسیدم به غرفهای که روی چوبهایی با خط درشت جملاتی نوشته بود. یکی از جملات این بود:
اگر بیحجابی تمدن است، پس حیوانات از همه متمدنترن
مثل آب سردی بود روی گرمی حال وهوای پیاده روی عاشقان اباعبدالله. اینجا سکوت رو جایز ندیدم و #امربمعروف را واجب. امربمعروف مگه فقط برای بیحجاباس؟ گاهی باید خودمان را امربمعروف کنیم. گاهی باید فعالان فرهنگی رو #نهی_از_منکر کرد. گاهی باید کسانی که فکر میکنن دارن #کارفرهنگی میکنن، ولی در اصل دارن خرابکاری فرهنگی میکنن رو امربمعروف کرد
رفتم به مسئول غرفه گفتم، دوست عزیز این همه #بی_حجاب اومدن اینجا، شماهم دوست داشتی برای حجاب کاری کرده باشی، جمله بهتر از این نبود برای حجاب؟ زنندهترین جمله رو چرا انتخاب کردی؟ امام حسین(ع) راضیه به این عاشقان بگی حیوان؟
چرا فکر میکنیم با یک جمله درباره #حجاب میتونیم بیحجابها رو با حجاب کنیم؟ بهترین روش برای تبلیغ حجاب همین پیادهروی اربعینه. همین فضاهای معنویه. بگذاریم خود امام حسین کار خودشو بکنه. دراین فضاها انقدر ارزشهای معنوی به افراد منتقل میشه که حجاب بخش کوچکی از آن است
امام حسین همه این افراد با ظواهر مختلف رو یکجا جمع کرده. ماها که عرضه جمع کردن اینها رو نداریم، حداقل دفعشون نکنیم. به اندازه کافی در طول سال درحال دفع دیگران هستیم. این یک روز رو حداقل دفع نکنیم. تا کسایی که مخالف #اعتقاد ما هستن رو بکلی از مجالس مذهبی و اهل بیت دور نکنیم ول کن نیستیم
به بعضیا باید بگیم آقا بیخیال کار فرهنگی. خواهشا شما کار نکنید، بذارید خود امام حسین بهتر میدونه چیکار کنه. سنگ لاچرخش نندازید. تو پیادهروی اربعین که جای کار فرهنگی نیست. مثل اینهکه تو دریا به کسی که داره شنا میکنه، بگیم آب میدونی چیه؟ بیا برات توضیح بدم
#حسین_دارابی
هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
🔴 حتی از #کرونا هم میشه درس گرفت..
کرونا به ما یاد داد #آلودگی یک نفر به همه ربط داره.. یک #گناه_علنی میتونه همه جامعه را درگیر کنه
#امربمعروف #نهی_از_منکر #تذکر #گناه #مسیح_علینژاد #حجاب #بیحجابی #فساد #دروغ #غیبت #اعتیاد #سلبریتی #بازیگران #حیا #اسلام #پاکی #تنبلی #بی_نظمی #نظم
👉 @roshangarii 🚩
♨️دختر بی حجاب و پسر طلبه!!!
🔻یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه,مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد.
همینطوری که داشت راه میرفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد :
❌خواهرم حجابت !! خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !!.
🔻نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده.
🔻به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید.
🔻تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ، بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن..
پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت:
خدایا این کم رو از من قبول کن !!
شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد.
فردای اون روز دوباره آینه و آرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت.
توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند شب وقتی که داشت از پارک برمیگشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد: خانمی برسونیمت؟
لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید.
دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد اما کسی جلو نمیومد، اینبار با صدای بلند التماس کرد اما همه تماشاچی بودن، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه: آهای ولش کن بی غیرت !! مگه خودت ناموس نداری؟؟
وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !!
دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد:
وقتی خواستن به زور سوارش کنند، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت: خواهرم حجابت !!
همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندید..
اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود
🌹 اون جوون ریشو کسی نیست جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر #علی_خلیلی🌹
#امربمعروف
#شهید_خلیلی
#مهدوی_ارفع
🆔 @mahdavi_arfae
@nahjolbalaghekhanii313