#خاطره یکی از آمرین که روی قانون منع سگ گردانی پافشاری کردند👇👇👇
اومدیم توی پارک غذا رو بخوریم که دختری حدود ۱۴ یا ۱۵ ساله رو دیدم
کشف حجاب
با سگ
گوشی مو برداشتم و رفتم به سمتش ...
داشت با پدرش با گوشی حرف می زد ...
بابا دست از سرم بردار
همش گیر میدی 😳😳
گوشی رو قطع کرد
گفتم سلام دختر خانوم
می دونی سگ گردانی جرمه؟
گفت آره
اما من همین الان از جلوی ی ماشین پلیس رد شدم
چیزی نگفت
گفتم منم الان امتحان کنم بد نیست
زنگ بزنم ۱۱۰ میان می برنش!
گفتم جمعش کن
اجازه نداری بیاری تو پارک.
وای سگش ی حالی بود 😱😨😰
هی می گفتم نیاد سمت من
ببرش اون طرف😏
گفت کسی خونه نیس. گفتم زنگ بزن بیان.
من همین جا هستم تا بری.
برگشتم ... ی خانم مانتویی اومد گفت این دختر ها آرامش ما رو گرفتن .هر روز توی پارک با پسر ها هستن
گفتم تا وقتی هیچی نگین بدتر هم میشه.
نشستم به غذا خوردن
دختری با چرخ اومد سمت من و گفت اون دختر هنوز با سگ توی پارکه .
یا علی گویان رفتم سمتش
از دور دید که دارم زنگ می زنم ۱۱۰.
گزارش کردم و آدرس دادم که بیان.
در این حین دیدم جمیع پسران و دختران پارک جمع شدن
ملت همیشه در صحنه اومده بودن
و هر آن منتظر بودم پسرها بریزن سر من و تا می خورم بزنن🙊😱
رو می کردم به مادران و می گفتم چرا هیچی نمی گین
یکی گفت ما ازش می ترسیم
یکی گفت عه مگه جرمه
یکی گفت کاری به ما نداره ...گفتم اگه یهو بچه ی شما رو چنگ زد کاری می تونی بکنی ؟ گفت نه .
پارک بزرگی بود
انگار شده بودم ناجی همه .
یکی یکی می اومدن می گفتن آفرین
ما هم از سگ این می ترسیم
حتی ی پسر بچه طفل معصوم اومد پیش من گفت خاله من می ترسم از سگ این 😐
دوباره زنگ زدم ۱۱۰
گفت پلیس گشت داره میاد.
دختره هم با وقاحت ایستاده بود.
سگ رو داد دوستش اومد جلو گفت خانم مگه شما خدا رو دوست نداری؟ مگه چادر نداری ؟ چرا منو اذیت می کنی؟
گفتم آفرین
تو هم که خدا رو دوست داری. مگه نداری ؟ خدا هم گفته بقیه رو اذیت نکنید
از اون موقع تا الان ببین چند نفر گله دارن از سگ تو
برگشت و افسار سگ رو گرفت و شروع به فرار کرد
منم به دنبالش
دو تا خیابون رفتم دنبالش
تا دیدم دور شد
زنگ زدم ۱۱۰ گفتم دیر کردین رفت
همین قدر که ترسید کافیه
و برگشتم
#بی_تفاوت_ها_سقوط_می_کنند.
#بی_تفاوت_نباشیم
#سعی_کردم_قاطع_و_مهربان_باشم
#روی_قانون_تاکید_می_کردم