هدایت شده از نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
#شیخ_و_دختران_جوان
مرحوم شیخ جعفر مجتهدی رضوان الله علیه می فرمودند در ایام نوجوانی ، یک روز که از #مدرسه بر می گشتم ، در راه پیرزنی را دیدم که مقداری وسیله در دست داشت. وقتی به او نزدیک شدم، از من خواست تا اسباب را به منزل او ببرم. کمکش کردم ، به منزل رسیدیم ، در را باز کرده و داخل شد. من نیز داخل شدم
ناگهان در بسته شد و من با چند دختر #جوان و زیبا ، روبرو شدم . آن دختران خواسته نامشروعی داشتند . برای همین به تهدید متوسل شدند و گفتند ما از تو خواسته یی داریم که اگر انجام ندهی ، با رسوایی مواجه خواهی شد.
یک لحظه تامل کرده و نگاهی به اطراف انداختم، ناگهان چشمم به پله هایی افتاد که به پشت بام منتهی میشد . خود را از راه #پله ها به پشت بام رساندم. آنها هم به دنبال من به پشت بام آمدند
با این که ساختمان سه طبقه عظیمی بود و دیوارهای بلندی داشت ، با گفتن یک یا علی ، بی درنگ خود را از #پشت_بام به باغی که کنار آن خانه بود ، پرتاب کردم. همین که در حال سقوط بودم ، دو دست در زیر کف پاهایم قرار گرفت و مرا به آرامی پایین آورد
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah