eitaa logo
🌷منتظران منجی🌷
2.3هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
18.6هزار ویدیو
216 فایل
🌷به کانال منتظران منجی خوش آمدید😊 ادمین: @MahdiYr313 لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17510590318400
مشاهده در ایتا
دانلود
269K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ فرشی انداخت گوشه‌ی حیاط خانه پدری‌اش توی آفتاب و پیرمرد را از حمام آورد نشاند روی فرش و سرش را خشک کرد، دست و پیشانی‌اش را می‌بوسید و میگفت: همه‌ی دلخوشی من تو این دنیا پدرمه... 🌹 شهید حاج قاسم سلیمانی@ManjiMahdi313 •┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•
‌ یه روز گفتم رضا چرا تو همیشه وضو داری،وقتی که پای سفره می‌شینی وقتی می‌خوابی،وقتی از خونه بیرون میری اول وضو می‌گیری؟ گفت وقتی کنار سفره می‌شینم مهمان امیرالمومنینم شرم می‌کنم بدون وضو باشم،وقتی می‌خوابم یا بیرون میرم ممکنه از خواب بیدار نشم یا برنگردم. هرکسی هم با وضو از این دنیا بره اجر شهید رو داره... می‌خوام از اجر شهید محروم نشم... 🌹 شهید رضا پورخسروانی ‌‌@ManjiMahdi313
‌ ازش پرسیدند شهدا چه ویژگی خاصی داشتند که به این مقام رسیدند؟ گفت یکی را دیدم سه روز در هوای گرم خط مقدم جبهه روزه گرفته بود؛ هرچه از او سوال کردم برادر روزه مستحبی در این شرایط واجب نیس خودت را چرا اذیت میکنی؟! جواب نداد... وقتی شهید شد دفترچه خاطراتش را ورق میزدم نوشته بود: خب آقا مجید یک سیب اضافه خوردی جریمه میشی سه روز،روزه بگیری تا نفس سرکش را مهار کرده باشی.. 🌹 شهید سیدمرتضی‌ آوینی @ManjiMahdi313
‌ یکبار قرار بود با بچه ها برویم موج های آبیِ نجف آباد.سانس استخر از هشت شب شروع می شد تا دوازده. توی تلگرام به بچه های گروه پیام داد که نماز رو چکار کنیم؟ساعت هشت و نیم اذونه...جواب دادم تو بیا بالاخره یه کاریش می کنیم. گفت شرمنده من نمازم رو می خونم بعدش میام.گفتم همه باید سر ساعت هفت و نیم جلوی استخر باشن،اگه دیر اومدی باید همه رو بستنی بدی. قبول کرد.نمازش را خواند و بعد هم به عنوان جریمه همه را بستنی داد. 🌹 شهید محسن حججی @ManjiMahdi313
‌‌ یه بار توی جبهه می‌خواستیم از یه رودخانه رد بشیم،زمستان بود و هوا به شدت سرد...رو به بقیه کرد و گفت اگه یک نفر مریض بشه،بهتر از اینه که همه مریض بشن بعد یکی یکی بچه ها را به دوش گرفت و به طرف دیگه‌ی رودخونه برد.آخر کار متوجه شدیم پاهاش از شدت سرما آسیب دیده... 🌹 شهید سید احمد پلارک @ManjiMahdi313
‌ گفتم چرا نمی‌خوابی؟ گفت: میترسم پدرم بیاید و من در حالت درازکش خواب باشم،آن وقت جواب این بی‌احترامی را چه طور بدهم!؟ بعد صبر می‌کرد وقتی پدرش می‌آمد و چراغ‌ها خاموش می‌شد می‌خوابید. 🌹 شهید عبدالمهدی مغفوری@ManjiMahdi313
‌ ابراهیم همیشه می‌گفت : دنبال ارتباط‌کلامی با جنس مخالف نرید ؛ چـون آهسته آهسته خودتون رو به نابودی می‌کشونید . + فضا فضای‌ مجازیه ، ولی نامحرم نامحرم واقعی ! براش تک‌تک حرفا و ایموجی‌ها واقعیِ. حیای حقیقی رو قربانی فضـای مجازی نکنیم! | @ManjiMahdi313
‌ زمان شاه بود.داشتیم با هم تو خیابون قدم می‌زدیم.یه خانم بی حجاب داشت جلومون راه می‌رفت.فاطمه رفت جلو و بدون هیچ مقدمه‌ای ازش پرسید: ببخشید خانم اسم شما چیه؟ خانم با تعجب جواب داد: زهرا، چطور مگه؟ فاطمه خندید و گفت: هم اسمیم،بعد گفت می‌دونی چرا روی ماشینا چادر می کشن؟ خانم که هاج و واج مونده بود گفت: لابد چون صاحباشون می خوان سرما و گرما و گرد و غـبار و اینجور چیزا به ماشینشون آسیب نزنه... فاطمه گفت آفرین من و تو هم بنده‌های خدا هستیم و خدا به خاطر علاقه ش به ما، یه پوششی بهمون داده تا با اون از نگاهــای نکبت بار بعضیا حفظ بشیم و آسیبی نبینیم.خصوصاً اینکه هم نام حضرت فاطمه هم هستیم...بعدها که دوباره اون خانم رو دیدم محجبه شده بود 🌹 شهیده فاطمه جعفریان | | @ManjiMahdi313
‌ گفتم تو که شکر خدا وضـع مـالی‌ات خوب است،چرا چیزی که در شـأن و موقعیت اجتماعی‌ات باشد نمی‌پوشی؟ گفت کفش گران قیمت به چه کارم می‌آید؟ می‌خواهم چه کار؟ که زرق و برق دنیا چشمم را کور کند؟ که آن‌ها که امکان داشتن چنان کفش‌هایی را ندارند دلشان بسوزد؟ نه می‌خواهم مثل مردم زندگی کنم 🌹 شهیده اعظم شفاهی | | ‌‌@ManjiMahdi313
‌‌ اگر کسی مراقب باشد و ۳ روز گناه نکند خدا اولین سرچشمه ارتباط با امام زمان را به او نشان می‌دهد و اگر این مدت به ۷ روز برسد چیزهای بهتری خواهد دید تا اینکه به مشاهده در بیداری منجر خواهد شد. 🌹 عارف شهید احمدعلی نیری | | @ManjiMahdi313
‌ 🔻ماجرای عجیب شهادت... بعد از ازدواج با ابراهیم بطور جدی مبارزه با شاه رو دنبال کرد. برا همین از یه تاریخی به بعد، مجبور شدند مخفیانه زندگی کنند. با شوهرش قرار گذاشت که اگه دیر کرد، اسناد و مدارک رو بسوزونه و خونه رو ترک کنه... یه روز ابراهیم دستگیر شد و آدرس خونه‌شون لو رفت. طیبه مدارک رو از بین بُرد، اما نمی‌دونست خونه تحت نظره... صبح رفت سر قرار با برادرش مرتضی و خبر دستگیری شوهرشو داد. بعد هم برگشت خونه تا اونجا رو از اسلحه و نارنجک پاکسازی کنه. غافل از اینکه ساواک اونجاست. طیبه با ساواک درگیر شد و بعد از اتمام فشنگ‌هایش به همراه فرزند چهار ماهه‌اش مهدی دستگیرش کردند. مرتضی خودشو رسوند تا از خواهرش دفاع کنه، که توسط ساواک همونجا شهید شد. ساواک آدرس خونه‌ی مرتضی رو هم پیدا کرد و رفت سراغ همسرش فاطمه جعفریان. فاطمه سه ساعت با ساواک درگیر شد و مقاومت کرد؛ تا اینکه به شهادت رسید. وقتی ساواک طیبه رو دستگیر و به دستهایش دستبند زد، طیبه گفت: منو بکشید،ولی چادرم رو برندارید... طیبه و همسرش ابراهیم رو پس از چند روز شکنجه؛ از تبریز به تهران منتقل کردند؛ و یک‌ماه تمام اونا را زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار دادند؛ تا اینکه سرانجام در سوم خرداد ۱۳۵۶ زیر شکنجه به شهادت می‌رسند. 🌹 شهیده طیبه واعظی @ManjiMahdi313
‌‌ گاهی در حد وسواس برای پاکی لقمه‌ای که در دهان فرزندانش می‌گذاشت دقت می‌کرد. یکی از اهالی گوسفندی سر بریده و مقداری گوشت برای فاطمه آورده بود. مش حسن که دیده بود آن گوسفند روزی رفته در باغ یکی از همسایه‌ها و از درختان او خورده،با قاطعیت گفت: «فاطمه...از این گوشت نخور،به بچه‌ها هم نده!» ‌ پ.ن: مش حسن و فاطمه،پدر و مادر حاج قاسم سلیمانی هستند که هر دو به رحمت خدا رفته‌اند. ‌‌ ‌‌ @ManjiMahdi313