۲۴ فروردین
افتادم تو یه چرخهای که درسته و باید، ولی "درست بودن" آزار دهنده، خستهکننده، بیهیجان، سخت، منزوی کننده و نادوستداشتنیه.
۲۴ فروردین
مشکل اینه که میمیرم و زنده میشم تا تجربیات گذشتهم رو دوباره زنده کنم و بعد از هزار و یک تلاش و حس کردن دوباره نه تنها چیزی باارزش به نظر نمیاد بلکه به حس خوب گذشته هم گند میزنم.
کاش بفهمم که با چیزایی که از زمانشون گذشته نمیتونم زندگی الانم رو رنگیرنگی کنم.
۲۴ فروردین
۲۴ فروردین
۲۶ فروردین
۲۶ فروردین
این روزها در عین سخت بودن و با چنگ دندون گرفتنشون حس زنده بودن دارن، و نمیدونم چرا همیشه این آخرین لحظههاست که دوستداشتنیاند.
۲۷ فروردین
۲۷ فروردین
۲۷ فروردین