خیلی غصمه بابت از دست دادن کلماتم، امروز نشستم تا مثلا مثل قبلا بنویسم و فقط تونستم کاغذ رو سیاه کنم.
طبق گفته های آقای مشاور من تا الان تقریبا سه ساعت از وقت طلاییم رو هدر دادم چون فکر کردن راجب تو بیشتر خوش میگذره🎀
ماه کل غصهش از اینه که مجبوره بیسوچاری فرار کنه، اون تنهایی رو دوست نداره فقط میترسه خورشید حفره های تنش رو ببینه و از تابیدن بهش دست بکشه. اون محکومه که تو همون دور دورا بمونه.
وای فاطمه جونی کاش حواست باشه گند بزنی دیگه قرار نیست جمعش کنم و فقط میزارم تا در گند هایی که زدی بمیری💞💗💘
کاشکی انقدر بیخیال و لحظه ای نباشم نسبت به زندگی ولی وقتی کار خودمو میکنم یه جوری نفس راحت میکشم که میگم وا معلومه که می ارزه.