_وقتایی که ذهنم درگیر یِ مسئلهای هست تا حل نشدنِ اون مسئله عملا ذهنم قفل میشه و عملکردم به صفر میرسه برایِ مسائل دیگه .
_نیاز دارم هرچند روز یِ بار آدمایِ اطرافم بهم دوباره سطحِ علاقهشون رو ابراز کنن تا بفهمم هنوز مثل قبل دوسم دارن یا نه .
_جدیدا اونقدری تو مرحله تبدیلِ ایده و برنامه ریزی به عمل وحشتناك گیر میکنم ؛ که بیا اصلا بیخیال همه چی .
_یکی از چیزایِ افتضاحی که تو ایتا خیلی باب شده ؛ قربون صدقه رفتنایِ الکیِ ،
که نود درصد حکم همون تبادل ممبر رو در پوشش ابراز احساسات و.. داره و این واقعا رومخ و همچنین رواعصابه .
_امروز صبح عجیب تو هوا بویِ بارون و یِ سرمایِ لطیفی حس میشد ، بدجوریم پوست آدم قلقلك میداد ؛ خدایا ازین مدل هواها زیادنا تروخدا ، تحمل گرما ندارم دیگه .
_قبلِ هر قبح زدایی و سنت شکنی و ریسکی که میخوام بکنم ، حتما باید اول یکی از آشنایانِ ترجیحا همعقیده و مورداعتمادم انجامش بده تا عذاب وجدانِ بعدش خرمو نگیره ؛
میزانِ ماله استفاده شده ؟صدازصد .
_انقد بدم میاد هرچی میشه این فلانی پامیشه میاد عکس میگیره باهمه ، بابا همراه با مردم ، بابا همگام با مردم ، بابا مسئول مردمی ؛
الان یعنی قراره قیافه چپ و چوله شیش صبحیِ منو تازه واسه یِ ایل آدم پخش کنن ؟ من نخوام تو عکسایِ فرمالیته و پروژه ای شما باشم باید کیو ببینم ؟ [التماس ریا فراوون]
_کدوم خری دوباره گفته آسمون نباره عشقش چتر نداره ؟ بابا این شیراز بیصاب مونده چرا نمیباره دیگه ، اه .
[ همین مونده آسمونم برا ما چس کنه ]
_هوا دیگه از قدم زدن با محبوب گذشته ، رسما باید فساد فی الارض انجام بشه تو این هوا .