eitaa logo
mansurevatani.ir
56 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
521 ویدیو
121 فایل
مدیر کانال منصوره وطنی محقق نویسنده،کارشناس مذهبی،فعّال فضای مجازی،مشاورخانواده و تربیتی و قبل از ازدواج موضوع کانال:مذهبی اجتماعی سیاسی فرهنگی تربیتی با هدف امربه معروف ونهی از منکر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷✅افشاگری بی سابقه دکتر حسن عباسی علیه رئیس قوه قضاییه و وزیر اطلاعات🌷👆👆👆👆☘ 🍁فایل ویدئویی موضوع فوق بلافاصله پس از بارگزاری توسط ایتا حذف شده است. یعنی ایتا با شعار آزادی انتقاد از دولت نیروهای مذهبی را جذب ولی در عمل نانوشته حاکم مبنی بر حاکمیت از جریان در همه امور کشور و فضای مجازی مدعیان بیان و پس از بیان عملی می کنند!!! علت اصلی برگشت بسیاری به تلگرام همین تنگ نظری و عمل به نرخ روز و شعار مطابق میل نیروهای مذهبی دادن هست که معضل اصلی کشور و منشا بسیاری معضلات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی شده است. 🍁جای تأسف برای مسئولان ایتا هست که نتوانستند در حد پیام رسان علمی فرهنگی مورد ادعا عمل کنند و ارزش خود را تا حد خادمی جریان اصلاحات تنزل دادند. حدس نگارنده بعد از توقف آمار این کانال همین بود. محتوای فایل مذکور فاقد هرگونه خلاف و بوده و سایت و بسیاری دیگر منتشر نمودند. 🍁در آینده نزدیک شناسی مستند و نقد کلیه رسان های داخلی به اطلاع عموم و مسئولان نظام و فضای مجازی خواهد رسید. 💐به دلیل _مطلب از بنده فعلا تا اطلاع ثانوی فعالیت این کانال می شود تا مسئولان وزارت ارتباطات و فضای مجازی و... اقدام لازم در تامین بیان و پس از بیان و فراهم نمودن بستر مناسب در فعالیت مدیران کانالهای رسانهای داخلی انجام دهند.
مسیر تا در قرن چهاردهم به عنوان ؛ بر مي گرديم به صدر ، تا وظيفه امروز خود را از قرآن و كلام خاتم النبيين صلّي الله عليه و آله و جانشينان رسول خدا تشخيص دهيم. توشه اين راه انصاف و حقّ مداري و تكليف و باور و يقين به وجود خدا و دستورات خدا و اطاعت بي قيد و شرط از خدا و رسول خدا و جانشينان او و باور به روز موعود و حسابرسي سخت روز قيامت، و دلي بدون حسد و كينه و حبّ مقام و منيّت و عضويّت فقط در دفتر خدا و چهارده حجّت خدا، و استعانت از خدا براي شناخت وظيفه. پس اعوذ بالله من الشيطان الرجيم كه "... أنَّه لَكُم عَدوٌ مُبينٌ" (سوره بقره، ۱۶۸) ادامه مطلب در لینک 👇👇👇👇🌷🌷 http://mansurevatani.ir/index.aspx?pid=99&articleid=243226 موضوع کانال: مذهبی، فرهنگی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی، سلامت، طبّ اسلامی و سنّتی mansurevatani.ir عضویّت در کانال http://eitaa.com/joinchat/3545169925C90fd295c09
سوالات مردم و فرهیختگان از رئیس مجریه و نمایندگان اسلامی امر به معروف و نهي از منكربه تأسي از سيدالشهداء (أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَي)؛«آيا نمي دانيد که خدا مي بيند؟» علق /۱۴ عَنْ أَميرِالمُؤمِنين عليه السلام: "لَعَنَ اللّه ُ اَلاْمِرينَ بِالْمَعْرُوفِ التّارِكينَ لَهُ وَ النـّاهينَ عَنْ المُنْـكْرِ الْعـامِلينَ بِـهِ" حضرت على عليه السلام مى فرمودند: "كسانى كه مردم را به كارهاى نيك امر مى كنند و خود آن را انجام نمى دهند و كسانى كه مردم را از كارهاى زشت باز مى دارند اما خود مرتكب آن مى شوند مورد لعن و نفرين الهى هستند." وسائل الشیعه ج 11 ص420، ح 9 ضمن تقدیر و سپاس از نمایندگان سوال کننده از حسن ، علیرغم فشارهای موجود در مجلس شورای اسلامی در ممانعت از انجام وظایف قانونی ، سوالات ذیل که بی پاسخ مردم و فرهیختگان از حسن روحانی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی هست، جهت دریافت پاسخ مطابق با شرع و قانون، ارائه می گردد: 1- چرا بعد از فوت امام خمینی به محض استقرار رئیس جمهور اصلاح طلب، از جمله دو بار بعد از استقرار حسن روحانی در سال 92 و 96 ملی بلافاصله حداکثر تا 66 روز، به شدت پائین آمده و گرانی در همه عرصه های ایجاد و علیرغم تلاش ظاهری دولت ها،هرگز وضعیت قبلی برنگشت و برنمی گردد؟ http://mansurevatani.ir/index.aspx?pid=99&articleid=243295 ادامه مطلب در لینک 👇👇👇👇👇 http://mansurevatani.ir/index.aspx?pid=99&articleid=243295 موضوع کانال: مذهبی، فرهنگی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی، سلامت، طبّ اسلامی و سنّتی mansurevatani.ir عضویّت در کانال http://eitaa.com/joinchat/3545169925C90fd295c09
درس هايي از امر به و نهي از تأسي از ۱-روز ترسيم تمام چهره اهل حق و اهل باطل و ملاك شناخت و و روز شناسايي حق و باطل تا روز قيامت بود. هردو صف؛ نمايش منتهاي خوبي و پستي و معنا كننده آيات شريف قرآن " نفخت فيه من روحي" و "بل هم اضلّ" بود. ۲- فاجعه كربلا در نتيجه قدرت طلبي و مقام پرستي و عافيت طلبي و جنگ قدرت؛ و نمايش اوج ددمنشي انسان نماهايي با حرص قدرت و مقام بود. يعني در هركس حرص قدرت و مقام به اوج برسد در ضلالت و پستي به جايي خواهد رسيد كه فرزند پيامبر را ذبح خواهد كرد. پس به هوش باشيم اين حرص را در نطفه خفه كنيم كه به دشمني با خدا و جانشين پيامبر نرسد. ۳- فاجعه كربلا به خاطر بغض و كينه از پدر در اجراي بود؛ چون مولاي متقيان پس از به دست گرفتن حكومت در رابطه با برگرداندن املاك بيت المال كه عثمان به ميل خودش به ديگران بخشيده بودفرمود: وَ اللّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّساءُ، وَ مُلِكَ بِهِ الاِْماءُ لَرَدَدْتُهُ. به خدا قسم اگر آن املاك را بيابم به مسلمين برمى گردانم گرچه مهريه زنان شده باشد، يا با آن كنيزها خريده باشند. فَاِنَّ فِى الْعَدْلِ سَعَةً، وَ مَنْ ضاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ اَضْيَقُ. زيرا گشايش امور با عدالت است، كسى كه عدالت او را در مضيقه اندازد ظلم و ستم مضيقه بيشترى براى او ايجاد مى كند. ۴-ثواب اشك برحسين عليه السلام به خاطر خود گريه نيست كه هركس با ياد آوري گرفتاري و مصيبت خود به گريه افتد و به حساب ابا عبدالله بگذارد؛ بلكه به خاطر سوز دل با شنيدن مصيب ثارالله است و به هرسوزش دلي لاجرم اشكي ايجاد مي شود. اگراشك به خاطر و مصيبت ابا عبدالله جاري شده داراي ارزشي مي شود كه يك قطره از آن آتش جهنم را خاموش مي كند. حسين هرچه داشت در راه خدا داد اگر همين را بفهميم؛ ارزش اشك بر حسين را خواهيم فهميد. پس ثواب گريه بر حسين متعلق به هرگريه و با هر علتي نيست. اين اشك هم؛ فقط به دوستان داده مي شود. بعد گناه ؛ با گريه در عزاداري حسين به اميد به نام ثواب بر حسين جزو هاي اسلام و است و واقعيت ندارد. ۵- ابا عبدالله پس از دفن كردن جنازه علي اصغر عبايش را تكان داد؛ يعني خدا يا ديگر چيزي ندارم تا در راهت بدهم؛ يعني "مسلمان در راه ياري امام زمانت هرچه داري فدا كن ؛ من هم زن وبچه داشتم " ولي وقتي حفظ اسلام اصل حاكم بر تمام امورزندگي مسلمان مي شود. ۶-امام حسين عليه السلام در روز فرمود: "ان كان دين محمدلايستقم الا بقتلي فيا سيوفي خذيني" "اگر آيين پيامبر جز به خون من استوار نمي ماند؛ پس اي شمشيرها مرا در بر گيريد." استواري دين پيامبر در زمان زهرا و حسين زنده به چيست؟امروز چه كاري موجب حفظ اسلام مي شود؟ ۷- ما براي ياري حسين زمانمان چه كرديم؟ چرا هميشه افسوس ياري حسين را در صحراي كربلا مي خوريم كه عملا امكان ياري در خصوص شخص امام حسين عليه السلام از بين رفته ولي راه بر ياري باز هست. چرا هرگز افسوس ياري نكردن حسين زمان خود مهدي زهرا را نمي خوريم؟!! آيا در اعلام حمايت و ياري بر حسين صادق هستيم؟!! ۸- مردانگي به جنسيت مذكر نيست ؛ يك زن جانشين معصوم و محافظ معصوم در شد. يك زن در مجلس يزيد را بر اهل بيت پيامبر برگرداند؛ چندين زن مهريه شان را بخشيدند تا به كربلا رفته و جنازه را دفن كنند؛ اما هزاران مذكر فاجعه كربلا را آفريدند؛ پس به مرد بودن افتخار نكن؛ و ديني و و ميزان دوستي خدا را در خودت بجوي نه جنسیت خود.
دوستی با زهرا و چه ها می کند عنایت حضرت زهرا سلام الله علیها و دعای واقعی چه ها می کند: زندگینامه جوانی گمراه ولی هدایت شده چند وقت پيش توي تهران، توي حسينيه اي منبر ميرفتم، يه جووني اومد نزديک سي سالش. گفت حاج آقا من با شما کار دارم. گفتم بنويس، گفت نوشتني نيست. گفتم ببين منو قبول داري؟ گفت آره. گفتم من چند ساله با جوونا کار ميکنم، کسي که نتونه حرفشو بنويسه بعدشم نميتونه بگه. يک و دو و سه و چهار کن و بنويس. گفت باشه.فردا شب که اومديم، يه نامه داد به ما، من بردم خونه، نامه را که خوندم ديدم اين همونيه که من در به در دنبالش ميگشتم. فردا شب اومد گفت که: چي شد؟ گفتم من نوکروتنم، من ميخوام با شما يه چند دقيقه صحبت کنم. وعده کرديم و گفت که: منو چجوري ميبينيد شما؟ گفتم من نه رمالم نه جادوگرم چي بگم؟ گفت: نه ظاهري، گفتم بچه هيئتي زد زير گريه گفت: خاک تو سر من کنند، تو اگر بدوني من چه جناياتي کردم، چه گناهايي کردم. فقط خوب خوبه اي که ميتونم بگم از گناهايي که کردم اينه که مادرمو چند بار کتک زدم، پدرمو زدم، ديگه عرق و شراب و کاراي ديگه شو، ديگه...گفتم پس الآن اينجوري!!!!! گفت حضرت زهرا دستمو گرفت گفت حاج آقا من سرطاني بودم، سرطاني ميدوني يعني چي؟گفتم يعني چي؟گفت به کسي سرطاني ميگن که نه زمان حاليشه، نه مکان، نه شب عاشورا حاليشه، نه تو ، نه مکان ميفهمه گفت من سرطاني بودم يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، هرکي هر کي رو جور ميکرد تو اين خونه مجردي اونجا رختخواب گناه و معصيت...گفت شب هرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند نه نمازي، نه حسيني، هيچي يگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه ميگفت ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، دخترخانم چادري داشت ميرفت حسينيه خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم با هر مکافاتي که بود، ميرسونمت و ....ـخلاصه، بردمش توي اون خانه مجردي اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن گفتم برو بابا امام کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره گفت توي گريه يه وقت گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم حسينيه!گفتم من فاطمه زهرا هم نمي شناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن جواني، گناه جواني، شهوت اينارو هم هيچ حاليم نيست گفت اين خانمه گفت: تو اگر لات هم هستي، لاتي داري يا نه؟ گفت: چطور؟ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي لوتي وار به حرمت مادرم زهرا گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن گفت ما غيرتي شديم لباسامو پوشيدم و گفتم: يالا چادر و سرت کن ببينم، امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا اعتماد کنم ببينم اين زهرا ميخواد چيکار کنه مارو... يالا سوار ماشينش کردم و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردم از ماشين که پياده شد داشت گريه ميکرد. همينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم، دم شيشه گفت: ايشاالله مادرم فاطمه دستتو بگيره، خدا خيرت بده آبروي منو نبردي، خدا خيرت بده... ميگه اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و ....تو صحبت ها که داشتم ميبردمش تا دم حسينيه، هي گريه ميکرد و با خودش حرف ميزد، منم ميشنيدم چي ميگه اما داشت به من ميگفت ميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني، آخه چرا اينقدر حضرت رو کتک ميزني، مگه نميدوني ما ايم، امام زمان دلش ميگيره. اينارو ميگفت منم سفت رانندگي مي کردم پياده که شد رفت، آمدم خونه ديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند حسينيه تو اينام فقط لات من بودم گفت تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين را نشون ميده صفحه ي تلويزيون دو تکه شده، تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده، تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد، يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چپي هاي قرمز، يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز، اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندند. ميگفت من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم وااااااي يه عمره دارم تازيانه به مهدي ميزنم ميگفت پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم زهرا جان دست منو بگيرزهراجان يه عمره دارم گناه ميکنم، دست منو بگيرمن ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردم کسي هم تو خونه نبود، ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردم
گريه هاي چند ساله که بغض شده بود، گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم ديگه، کسي نبود مي گفت نزديکاي سحر بود، پدر و مادرم از حسينيه آمدند تا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد (اسمش رضاست)، يه نگاه به من کرد گفت: رضا جان کجا بودي؟گفتم چطور؟ گفت بوي ميدي!رضاجان بوي فاطمه ميدي، کجا بودي؟ افتادم به دست پدر و مادرم، گريه.... تو رو به حق اين شب عاشورا منو ببخش من کتک زدم، اشتباه کردم بابام گريه کن، مادرم گريه کن، داداشها، خواهرا... همه خوشحال. داداش ما، پسر ما، پسرم حسيني شده صبح عاشورا، زنجير و برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم و رفتم تو حسينيه تو حسينيه که رفتم، مي شناختند، ميدونستند من هيچوقت اينجاها نميومدم همه خوشحال رئيس هيئت آدم عاقليه آمد و پيشوني مارو بوسيد و بغلمون کرد و گفت رضاجان خوش آمدي، منت سر ما گذاشتي گفت منم هي زنجير ميزدم و ياد اون سيلي هايي که به مهدي زده بودم گريه ميکردم. هي زنجير ميزدم به ياد کتکايي که با گناهانم به مهدي زدم گريه ميکردم جلسه که تمام شد، نهارو که خورديم، رئيس هيئت منو صدا زد من یه خواهشی دارم به کسانی که دستشون به دهنشون میرسه، میتونند سالی چند نفرو کربلا ببرند تو رو به خدا یکی از کسانی که کربلا میبرید از این طایفه باشه اون جوونی که اهل این حرفها نیست اما یه روز عاشورا میاد، همون روز دستشو بگیر بگو خوش آمدی، میای بریم کربلا؟ این جوونا اگر شش گوشه ی حسینو ببینند گریه میکنند، متحول میشن، کربلا آدمو آدم میکنه اومد به من گفت: رضاجان میای کربلا؟ گفتم: کربلا؟!! من؟!!! من پول ندارم!!!گفت نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم میبرمت می گفت حاج آقا هنوز ماه صفر تموم نشده بود دیدم رئیس هیئت اومد گفت که: آقا رضا، بریم تو حرم گفتم برید من یه چند دقیقه کار دارم تنها که شدم، زدم تو صورتم گفتم حسین جان میخوای با دل من چکار کنی؟زهراجان من یه شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟ بی بی جان آدمم کردی؟ اومدم شبکه رو گرفتم، ضریح امام حسینو، گریه کردم. داد میزدم، حسین جان، حسین جان، دستمو بگیر حسین جان، پسر فاطمه دستمو بگیر، نگذار برگردم دوباره می گفت رئیس هیئت کاروان داره، مکه مدینه میبره. میگفت حاج آقا به جان زهرا سال تمام نشده بود گفت میای به عنوان خدمه بریم مدینه، گفت همه کاراش با من، من یکی از خدمه هام مریض شده خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت، یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو قبرستان ، پای برهنه، دنبال قبر گمشده ی زهرا دارم میگردم گریه کردم: جان، بی بی جان، با دل من میخوای چکار کنی؟ من یه شب به تو اعتماد کردم هم کربلاییم کردی هم مدینه ای؟ میگفت خلاصه کار برام پیش اومد و کار و دیگه رفیقای اون چنینی را گذاشتم کنار و آبرو پیدا کردم یه مدتی، دو سالی گذشت میگفت حاج آقا همه یه طرف، این یه قصه که می خوام بگم یه طرف مادر ما گفت: رضاجان حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی، مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی، آبرو پیدا کردی، اجازه میدی بریم برات خواستگاری؟ گفتم بریم مادر، یه دختر نجیب زندگی کن را پیدا کن رفتند گفتند یه دختری پیدا کردیم خیلی دختر مومنه و خوبیه و اینهاست، خلاصه رفتیم خواستگاری پدر دختر تحقیقاتشو کرده بود. چقدر خوبه دختردارها اینجوری دختر شوهر بدن، باریکلا میگفت منو برد توی یه اتاق و درو بست و گفت: ببین رضاجان من میدونم کی هستی. اما دو سه ساله نوکر ابی عبدالله شدی. میدونم چه کارها و چه جنایات و .... همه ی اینارو میدونم، ولی من یه خواهش دارم، چون با حسین آشتی کردی دخترمو بهت میدم نوکرتم هستم. فقط جان ابی عبدالله از حسین جدا نشو. همین طوری بمون. من کاری با گذشته هات ندارم. من حالاتو می خرم. من حالا نوکرتم. می گفت منم بغلش کردم پدر عروس خانم را، گفتم دعا کنید ما نوکر بمونیم.گفت از طرف من هیچ مانعی نداره، دیگه عروس خانم باید بپسنده و خودتون میدونید گفتند عروس خانم چای بیارند. ما هم نشسته بودیم. پدرمون، خواهرمون، مادرمون، اینها همه، مادرش، خاله اش، عمه اش، مهمونی خواستگاری بود دیگه عروس خانم وقتی سینی را آورد گذاشت جلوی ما، یه نگاه به من کرد، یه وقت گفت:!!!!!سینی از دستش ول شد و گریه و از سالن نرفته خورد روی زمین...مادرش، خاله اش، مادر من، خواهر ما رفتند زیر بغلشو گرفتند و بردنش توی اتاق میگفت من دیدم حاج آقا فقط صدای شیون از اتاق بلنده همه فقط یک کلمه میگن: یا زهرا!!! منم دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، چه خبره! مادرمو صدا زدم، گفتم مادر چیه؟ گفت مادر میدونی این عروس خانم چی میگه؟ گفتم چی میگه؟گفت: مادر میگه که....دیشب خواب دیدم حضرت زهرا اومده به خواب من، عکس این پسر شمارو نشونم داده، گفته این تازگیا با حسین من رفیق شده....به خاطر من ردش نکن مادر دیشب فاطمه سفارشتو کرده.
به خدا جوونا اگر کنید، اعتماد کنید، زهرا آبروتون میده، دنیاتون میده، آخرتتون میده.
امربه و نهی از تأسی از چه کسانی از قافله از روز تاکنون جا ماندند؟ ۱-کسانی که به زبان گفتند و درزیارت عاشورا هر روزدوبارمی گویندوباحجت خداپیمان می بندندکه:انّی سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم الی یوم القیامة همانامن؛باهرکس که باشما درصلح است؛درصلحم؛ وهرکس درحال جنگ باشماست؛درجنگم تا روزقیامت انی سلم سالمکم وحرب لمن حاربکم وولیّ لمن والاکم وعدولمن عداکم همانامن؛باهرکس که باشمادرصلح است؛در صلحم؛وهرکس درحال جنگ است درجنگم؛وهرکس باشما دوست است دوستم؛وهرکس باشما دشمن است دشمنم. اما درعمل مقابل _خدا ایستادند وبه روی ذریه خاتم النبیین شمشیرکشیدند؛تا دنیا را نگه دارند. ماچقدر؛ودرکجاها به این عمل کردیم؟ آیا به این پیمان دراوج قدرت ومکنت پست و مقام و...هم وفادارماندیم؟ تا کجا با دوستان حجت خدا دوستیم وهمراه وبا دشمنانش؛دشمنیم؟ تاکنون؛درلحظات احساس خطر واحتمال ازدست دادن نعمت های دنیوی؛چقدربه این پیمان وفادار ماندیم؟ چقدر در یاری# حسین زمانمان به این پیمان وفادارماندیم؟با حسین غایب و چه کردیم؟ پیام رسم و ؛چقدرخودرا به زینت تقوی آراستیم؟ از و کبری چه نشانه و اثری هست؟ تار وز چقدردر پیام رسانی عاشورا به کبری کمک کردیم؟ و... این شدکه در راه ماندیم و گفتیم و پیمان بستیم و می بندیم ولی کلمات از زبانمان فراتر نمی رود. چون؛ برحسین آسان تراز حسین شده است. از حسین امربه معروف ونهی ازمنکرراکه فلسفه قیامش بود یاد نگرفتیم.چون: چون؛می ترسیم دنیا را ازدست بدهیم. چون؛می ترسیم همرنگ جماعت نشویم. چون؛می ترسیم مرگمان فرا برسدچون مرگ را پایان تمام خوشی ها می دانیم. چون؛... چنین شدکه سر حسین زهرا برسرنیزه ها رفت وگریه کردیم ودنبال دنیوی واخروی رفتیم؛تا این که حسین دیگر را هم تنها گذاشتیم.برای خود قدرت و مقام و وپست و...درست کردیم و بالایی وپائینی درست کردیم و.... تا سر زمانمان را بر سرنیزه ها ؛با پیشانی پینه بسته از اثرسجود نبردیم؛ با راستین؛با جان و دل عمل کنیم و فریاد بزنیم: انی لمن و لمن حار بکم و عدو لمن
خونی زمینه سازان با زمان قبل از یا اهل العالم قتل الحسین بکربلا عطشانا قال الحسین علیه السلام :«انّما خرجتُ لطلب الاصلاح فی امّةِ جدّی ، اُرید اَن آمر بالمعروف و أنهی عنی المنکر» "همانا قیام من برای اصلاح امّت جدم بود و هدف من امر به و نهی از است." اباعبدالله الحسین علیه السلام تنها راه اسلام را که با اسلام واقعی زاویه زیادی پیداکرده بود؛ امر به معروف و نهی از منکر می داند و برای انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر درحالی که شهادت خود و یاران و اسیری حریم پیامبرخدا را پذیرفته؛ قیام می کند؛ تا اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله پایدار و اسلام معاویه و یزید برملا و حقانیّت جانشینی پیامبرخدا ثابت گردد. در عصرغیبت؛ دوازدهمین جانشین معصوم پیامبر خدا؛ همچون اباعبدالله در غربت و تنهایی با ندای هل من ناصر ینصرنی منتظر چند و و هست، تا سیلی زهرا و فرق شکافته علی و شهید شش ماهه حسین و سربریده و چوب خیزران و وحرمت شکنی حریم پیامبر و... را از یزیدیان و غاصبان حق اهل بیت علیهم السلام بگیرد و امت اسلام را از ظلم و جور نجات و عدالت را برپا نماید. همچنان برپاست؛ هنوز حسین و را می کشند؛ از این رو؛ خدا دوازدهمین حجت خود را از دیده ها پنهان نگه داشته تا بار دیگر؛ فرزند پیامبر در کربلا ذبح نشود. هنوز هم ماندن جرم است؛ و دین فروشی رسم خنّاسان و مسلمان نمایان . مقاومت در برابر این رسم دیرینه، تیرباران زهرآگین زبان ها و قلم ها را همچون کربلا به دنبال دارد. اگر به خاطر بستن آب و راه و...بر حجت خدا؛ گریه می کنیم؛ ما نیز مانع ظهور دوازدهمین حجت خدا هستیم؛ مگراین که همان راه ابا عبدالله را پیش گرفته و با قبول تمام تبعات امر به معروف و نهی از منکر؛ جهت از بین بردن موانع ظهور حضرت و ازبین بردن فاصله با اسلامی که سر حسین بر سر نیزه رفت؛ از دفاع و با حذف تمام نشانه های اسلام تبلیغی دشمنان اسلام با هراسم و شکلی؛ اسلام واقعی را حاکم گردانیم. حال روز عاشورا؛ کسانی که منتظر ظهور و حاکمیت حجت خدا و اسلام واقعی هستند؛ روز قبل از ذبح ذریه پیامبر، با حسین زمان زهرا سلام الله علیها؛ برای اصلاح امّت اسلامی و رفع موانع ظهور برای اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکربیعت نمایند. این در عصر غیبت؛ روحانی و یا جسمانی یا هر دو را به دنبال خواهد داشت. ممکن است هر روز کربلا شود و هر روز عاشورا؛ راه همه چیز و همه کس را ببندند که می بندند؛ ولی؛ امام زمان مان را تنها نگذاریم و مرهمی بر دل سوخته فاطمه زهرا و زینب کبری و رقیه باشیم تا ظهور نزدیک و واقع شود. پس هر که دارد هوس کرببلا بسم الله منتظر ماست تا قیامش را آغاز کند. راه رسیدن به زهرا؛ امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح خود و شهر و کشورخود و امت اسلام و شناساندن یزید زمان و غاصبان حقّ معصوم وامور واجب و حرام و مبارزه با آنها هست. کافی است زبان وعمل مان بگوید: مسلمانیم نه مسلمان نما؛ هیچ ترسی جز از خدا نداریم، دین فروشی و قلم فروشی را خیانت و ذلّت می دانیم. جز ، ولایت و قدرت و حاکمیّت هیچ حزب و گروه و شخصیّتی و... را به رسمیت و اطاعت نمی پذیریم. با احدی عقد اخوت نبسته ایم و نخواهیم بست مگر در یاری فرزند زهرا آن وقت شمشیرهای پیدا و نهان قلم و زبان و انواع دسیسه و...؛ همچون باران سیل آسا که بر سر اباعبدالله و یارانش بارید؛ خواهد بارید و دیگر را در کنار حسین زمانت؛ خواهیم دید. این لحظات نزدیکی ظهور را نوید خواهد داد. جز دعا؛ باید برای اصلاح مسئولین و مردم قیام کنیم. ریشه و مصادیق ظلم و حرام و واجب را بشناسیم و تلاش را برای حذف حرام و اجرای واجب شروع کنیم یا افزایش دهیم. به امور جزیی مشغول نشو که بیراهه است. رمز موفقیت فقط و جان و آبرو و زندگی را برکف نهادن و رضایت خدا و ائمه علیهم السلام را طلبیدن است و بس. تنهایی در یاری امام زمان؛ و هماهنگی مسلمان نمایان در قلع و قمع آمران به معروف و ناهیان از منکر؛ بیش از هر چیز آزاردهنده بوده و هست و خواهد بود. به هوش باش که یاران کلامی زیاد و یاران عاشورایی بسیار اندک است. یاران کلامی تا همراهند و روز عاشورا امام با یاران واقعی اندکش تنها می ماند. دعاگو زیاد دارد و مسلمان نمایان زیادتر. #حسین گفتن درعاشورا، یعنی لبیّک به مهدی زهرا و تسلیم امر او. یک حسین دیگر امام زمان ماست، با بیعت با یوسف زهرا مسلمان شویم و رسم مسلمانی را جهانی کنیم تا عاشورا پایان یابد.
با بیعت خونی با امام زمان، روز تاسوعا قبل از ذبح فرزند زهرا در روزعاشورا، به زهرا ملحق شویم. حسین زمان و یاران اندکش می گویند و در اوج تنهایی و غربت یار می طلبند. یا حسین یا مهدی موضوع کانال: مذهبی، فرهنگی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی، سلامت، طبّ اسلامی و سنّتی mansurevatani.ir عضویّت در کانال http://eitaa.com/joinchat/3545169925C90fd295c09
ما شب #عاشورا کجا قرار داریم؟مقابل #حقّ یا ناحق؟ مقابل ذریه پیامبریاکنار #حسین و #قهرمان_کربلا؟ *امشب صفمان را دوباره ببینیم حضور ماحمایت ازچه کسانی هست؟قبل از ذبح فرزند پیامبر،محاسبه کنیم کی هستیم؟چقدر دل اهل بیت پیامبر رالرزاندیم و سوزاندیم؟قبل از #قیام_حسین زمان،صف خود را مشخص کنیم کنار#مهدی_زهرا هستیم یاکنار شمر و یزید زمان.
عبادتمان را با خط کش #حسین میزان کنیم امشب در خلوت با حسین، عبادت های خود را بررسی کنیم. اگر در صف حسین زمان مهدی فاطمه باشیم باید #عبادتی حسین پسند داشته باشیم.
آیا #حسینی شدن، صرف حضور در #هیئت و مسجد و کاروان هست؟ هیئت و مسجد و تکیه و کاروان و ... انتخاب کنیم که حضور #خدا و #حسین از همه چیز و همه کس پر رنگ تر باشد. طوری که به جای بچه هیئتی، #نوکر_حسین بگویند.
میزان #دینداری در زمان #امتحانات_الهی را بسنجیم ما در آزمایش های_الهی چقدر دین دار ماندیم و می مانیم؟
هدایت شده از الهادی
* 🔻خدا رحمت كند مرحوم آیت الله كشميري مي فرمودند: چشم بصيرتي انسان بر اثر چند عمل باز مي شود. يكي از آن ها گريه بر حضرت سيدالشهداء عليه السلام است. 🔸انسان اشك زياد براي حضرت سيدالشهداء علیه السلام بريزد چشم باطنش را باز مي كند و قواي بصيرتي باز مي شود و حقائق ملك و ملكوت را مي تواند ببيند و درك كند. اين گریه خيلي زود چشم را رقيق مي كند. گريه زياد كلا خوب است چه از خوف خدا باشد يا موارد اين طوري مخصوصاً بر حضرت سيدالشهداءعليه السلام. 🔹آیت الله کشمیری می فرمودند من با مرحوم حاج هادي ابهري بودم خيلي ديدش وسيع بود و بصيرت زيادي داشت و خيلي از امور دور را با قوه بصيرتي درك مي كرد. اين عنايتي كه به او شده بود مربوط بود به گريه هاي زيادي كه بر حضرت سيدالشهداء عليه السلام مي كرد. ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ┈•• گپ •• سروش •• ایتا ••┈ ‌ ‌
هدایت شده از الهادی
* 🔻در يک سفرى كه ايام زيارتى عراق بودم از نجف داشتيم كربلا مى آمديم؛ مى ديدم كنار خيابان گروهى از مردم داشتند پياده کربلا مى رفتند. راه طولانى هم هست؛ جوان در بین آن ها بود، پيرمرد در بین آن ها بود، گاهى در بینشان دختر بچه 3 ـ 4 ساله که چادر كوچكى پوشيده و يك پرچمى دستش گرفته و داشت كنار خيابان، پياده مى رفت بود. 🔹اين همه علاقه و گذشت را با چه مدلى، چه سبكى مى شود توجيه كرد؟ چه جور می شود این حرکت ها را معنى و تفسير كرد؟ 🔸الحمداللّه، خود مردم راه را پيدا كرده اند و به محبت حضرت سيدالشهداء دارند مى روند، ما از اين قافله عقب نمانیم. ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ┈•• گپ •• سروش •• ایتا ••┈ ‌ ‌
هدایت شده از الهادی
* 🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار... علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید: 🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است. 🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است. 🔹وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟ 🔸ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید. نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد. 🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. 🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». 🔹گفتم:« سلام عليكم» . 🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) 🔹گفتم:« بفرماييد». 🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ 🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند. 🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» 🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» 🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» 🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». 🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» 🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند». 🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!» 🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. 🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». 🔹گفتند:« چى هست؟» 🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. 🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». 🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» 🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست. ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ┈•• گپ •• سروش •• ایتا ••┈ ‌ ‌
درس تمرین #حقّ مداری و #تکلیف نگری و خدمت و# عدالت خواهی و...از بزرگان
#عاشورا وسیله شناخت حقّ و باطل است. از عشق ها فقط عشق حسین ماندنی هست. با عشق #حسین است که می شود عاشق #مهدی شد. #حسین عاشق پرور است مس وجود انسان را طلا می کند و گرانقدر.
امسال این کار قشنگ را انجام بدیم یک نذری قشنگ👌👌 به بقالی یا سوپرمارکت‌های محله‌های فقیر نشین بروید و از مغازه‌دار بخواهید دفتر بدهی مشتریان را به شما نشان بدهد. بدون شک زنان بیوه و فقیرانی را خواهیم یافت که اجناس و مایحتاجشان را به صورت نسیه می‌خرند و صبر می‌کنند تا یارانه را دریافت کنند و یا از جایی به آن‌ها کمک برسد. خواهید دید که حجم بدهی‌هایشان در دیدگاه شما بسیار کم خواهد بود ولی برای آنان بار سنگینی در زندگیشان هست، بدهی‌هایی که قادر به پرداخت آنها هستید را پرداخت کنید، حتی توانستید جزئی از آن را پرداخت کنید. هر ماه یا هر وقت توانستید این کار را در مغازه‌های مختلف انجام بدهید تا این خیر شامل تعداد زیادی از خانواده‌ها شود. اگر قادر به این کار نیستید این ایده و فکر را نشر دهید، شاید دیگران بتوانند به آن عمل کنند. اطمینان داشته باشید ارزش این کار اگر از پخش غذای نذری در مساجد بیشتر نباشد، کمتر نیست. به خاطر نیازمندان، این متن را انتشار دهید 🌹👌@teb.slamiesfahan
سخنرانی حجت الاسلام حدائق در موضوع گناهان کبیره در پای میزان 👆🖕👆👆🌱
برای #خنثی_سازی #دسیسه های_دشمن، باید، #هیئت و #مداحی ها و مراسم #عزاداری #تبلیغ #اسلام و #تشیع و دشمن شکن و #روشنگر و رسواگر شمر و #یزیدهای_زمان باشد.
آیا این همه گرفتاری و بیماری و بلایای طبیعی و... ریز و درشت به خاطر تحقق این ظلم ها به خدا و خدا نیست؟ اگر وکیل مدافع خدا و معصوم شدیم، موضوعات دنیوی و جزیی موجب خشم و نگرانی و سلب آرامش ما نمی شود؛ دیگر از کسی جز خدا ترسی نخواهیم داشت؛ بلکه افق دیدمان وسیع تر شده و خود را به دنیا نخواهیم فروخت و خدا را تنها مؤثر در جهان و تمام امور خواهیم یافت، وهمیشه نگران وقوع ظلم و در تلاش به رفع ظلم از موکل خود خواهیم بود. با این دید و تلاش در این مسیر بزرگ خواهیم شد و حتی در فکر هم دین فروشی برای رسیدن به دنیا دغدغه فکری و امور روزمره ما نخواهد شد؛ چون، هر جا که هستیم دنبال خواهی و رفع ظلم از موکل مان خواهیم بود و هر سختی و گرفتاری را با تمام تلخی ها همچون عسل در درون خود خواهیم یافت؛ چون با هر قدم برای طلب حقّ مان بزرگ شدیم و پیدا کردیم و خود را ارزان نفروختیم؛ پس بیائید وکیل مدافع وکیل مان باشیم او از ما دفع ظلم می کند و دلداری؛ ما هم از او دفع ظلم کنیم. 🍀این چه زیباست، شاید در این راه جسمانی و یا شهادت روحانی نصیب مان شود؛ هر دو را شیرین خواهیم یافت چون در کنار زهرا برای خدا ایستادیم و حقّ طلب شدیم و معرفت به راه حقّ پیدا کردیم. مسیر شادی و غم را به خدا وصل کردیم. 🌷پس بیائید وکیل مدافع و خدا و شویم تا لبخند زهرا را ببینیم. اللهم الرزقنا