9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻کدامیک از راه می رسد؟
بهار دینداری یا پاییز دینداری؟!
چرا روی تضعیف دینداری ایرانیان هزینه می شود؟
🎙حجت الاسلام رضا غلامی؛ رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی وزارت علوم
▫️اینکه گفته می شود سدهی اخیر، سدهی دور شدن مردم از دین است، حرفی بیاساس است. / اگر این انقلاب، موجودی بیاثر بود، این لشگرکشی گسترده برای رویارویی را نیاز نداشت.
https://eitaa.com/manyantazer1
15.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙فاعتبروا یا اولی الابصار
بی طرفی بزرگترین گناهه!
https://eitaa.com/manyantazer1
31.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 چرا باید محدود باشیم!؟؟
🔹مگه قرآن نگفته "لا اکراه فی الدین" پس چرا بما زور میگید؟؟
🔹 غرب دین رو کنار گذاشت و پیشرفت کرد... ولی ما....
🔹 جنگ شناختی چیست!!؟
🌾 این قسمت:
🔴 قانون رو برای مردم کی تعیین میکنه!؟
کلیپی قابل استفاده از
حاج آقای علوی موحد .
#آزادی
#ایران
#حجاب_اجباری
https://eitaa.com/manyantazer1
علامه طباطبایی (ره) :
اعتبارات دنیا نوعاً وفا نمی کند و اگر هم وفا بکند تا دم قبر است و بعداز آن ماییم و ابد ما!
https://eitaa.com/manyantazer1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز اگر قضا شد امکان مجدد آن وجود دارد، اما نظام اگر آسیب دید ، نماز آسیب میبیند ...
https://eitaa.com/manyantazer1
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم .
همیشه یادمان باشد که نگفتهها را میتوان گفت
ولی گفتهها را نمیتوان پس گرفت
چه سنگ رابه کوزه بزنی چه کوزه را به سنگ
شکست با کوزه است
دلها خیلی زود ازحرفها میشکنند
👤 خسرو شکیبایی
https://eitaa.com/manyantazer1
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم .
🔴 نگاه سکولارانه به حضرت فاطمه (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عدهای متوجه نمیشوند که بخشِ اعظم شخصیتِ بینظیر فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، حیات سیاسی _ اجتماعی آن حضرت است .
بهخدا قسم سکولارانه معرفی کردنِ صدیقه طاهره (س) ، یعنی جدای از سیاست و اجتماع تعریف کردن حضرت زهرا (س) بزرگترین ظلم در حق آن حضرت است.
#حضرت_فاطمه (سلام الله علیها)
#سکولاریسم
https://eitaa.com/manyantazer1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رحمت خدا بر خودش و حاج قاسم ❤️
https://eitaa.com/manyantazer1
👓 #خیزش مردم اصفهان در لبیک به فراخوان ۶ دی !
🙃
#اغتشاشات #مردم
| مَنْ یَنْتَظِر |
https://eitaa.com/manyantazer1
افسوس که عمر در بطالت بگذشت ؛
با بار گنه بدون طاعت بگذشت ؛
فردا که به صحنه ی مجازات روم
گویند که هنگام ندامت بگذشت ...
#امام_خمینی (رحمه الله)
#شعر_شب #شعر
https://eitaa.com/manyantazer1
هدایت شده از KHAMENEI.IR
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ بازنشر به مناسبت ۹دی
📹 نماهنگ | أین عمار...
🔻 رهبر انقلاب: من در سال ۸۸، مسئلهى بصیرت را مطرح کردم؛ عدّهاى این را مسخره کردند، «بصیرت» را مسخره کردند؛ مسخره نداشت، واقعیّت بود؛ الان هم واقعیّت است.
📥 سایر کیفیتها👇
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=50918
شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید چرا مصباح یزدی راکه استاد فکر بود را میزدند و میکوبیدند!
خیزش در برابر موجِ رسمیِ تفکّرِ لیبرالیستی
۱. قدرتگیریِ جریانِ روشنفکریِ سکولار در نیمۀ دهۀ هفتاد شمسی و جایابی آنها در درونِ «ساختار رسمی دولت»، حادثۀ بسیار مهمی بود. در این نقطه از تاریخ بود که تمام «امکانها» و «فرصتها» در کنار یکدیگر قرار گرفتند و نیروهای تجدّدی، یکپارچه و آشکار، «ایدئولوژی انقلابی» را به چالش کشیدند. این موج، بسیار شبیه موجی بود که در ماجرای مشروطیّت و از سوی روشنفکران آن دورۀ تاریخی شکل گرفت. اینجا بود که مصباح، «تصمیم قاطع» خویش را گرفت و «صریح» و «بیپروا»، به صحنۀ نزاع و ستیز وارد شد؛ همانگونه که مطهری در دهۀ پنجاه شمسی، از چیزی نهراسید و خطر اصلی و عمده را تشخیص داده بود. با استقرار «دولت اصلاحات» در سال هفتادوشش و منتقلشدن جریان «روشنفکریِ سکولار» از عرصۀ غیررسمی به درون ساخت جمهوری اسلامی، مصباح احساس کرد که «موج سکولاریسم دولتی» شکل گرفته و نیروهای دگراندیش، تلاش میکنند جمهوری اسلامی را از درون، «استحاله» کنند. ازاینرو، سلسلهای از سخنرانیهای روشنگرانه را دربارۀ «بنیانهای فکریِ اصلاحطلبان» آغاز کرد. این «مواجهۀ انتقادی و شفاف»، جریان رسمی و غیررسمیِ ایدئولوژی لیبرالیستی را بهشدّت ناخشنود کرد؛ چنانکه هرچه زمان میگذشت، بیشتر احساس میشد که مصباح، در حال بر باد دادن فتوحاتِ آنهاست و بدنۀ اجتماعیشان را دچار واگرایی میکند. «قاطعیّت» و «جدّیّت» مصباح دراینباره، جریان لیبرالیسم ایرانی را نیز در مبارزۀ با وی، مصمّم کرد و ازاینپس، مصباح به «کلیدیترین شخصیّتِ معرفتی» تبدیل شد که روزانه و هفتگی، آماج «حملههای رسانهای و تبلیغی» این جریان واقع میشد. در آن مقطع، هیچ شخصیّتی همچون او، مورد «هجوم» و «تخریب» قرار نگرفت. بااینحال، او از راهرفته، بازنگشت و به روشنگری و نقادی خویش ادامه داد. بهاینترتیب، انبوهی از شبههها و اشکالها و ابهامها و ایرادهای رسانهای دربارۀ مصباح شکل گرفتند و او که تا آن زمان، چندان شناختهشده نبود، ناگهان صدرنشین خبرها و تحلیلها گردید. تقابلِ «جریانِ لیبرالیسمِ دولتی و روشنفکری» با مصباح، از جنس «دلیل» نبود و بلکه «غرضها» و «سیاسیکاریها» و «قدرتمداری»، بحث و گفتگو را از عرصۀ «دلیل» به عرصۀ «علّت» سوق داد و تفکّر مصباح، به دستمایۀ «تقطیع» و «تحریف» و «بازیسازیهای تبلیغی» و «جوسازیهای سیاسیکارانه» تبدیل گشت.
۲. حجم «حملههای تخریبی» بر ضدّ مصباح، آنچنان زیاد بود و آنقدر دروغهای کوچک و بزرگ دربارۀ او «تکرار» و «تکرار» شدند که بهتدریج، حقایق به حاشیه رفتند و «چهرهای دیگر» از مصباح، ساختهوپرداخته شد که نسبتی با وی نداشت. ما به تجربه دیدیم که چگونه «تکرار دروغ»، موجب میشود که «دروغ»، بر جای «حقیقت» تکیه بزند و امکان هرگونه چونوچرا و تأمّلی را بستاند. چند دهه گذشت امّا نهفقط بسیاری از نگرشها نسبت به مصباح تغییر نکردند، بلکه دیگرانی نیز به جرگۀ منتقدان وی پیوستند و آنها نیز، همان گفتههای میانتهی و مغالطهآمیزِ جریان لیبرالیسم دولتی و روشنفکری را تکرار کردند. برای مطهری نیز چنین اتّفاقی رخ داد؛ مطهری نیز از سوی جریانی که او آنها را «ماتریالیسم منافق» خوانده بود، ترور شخصیّت شد و جز به بهای شهادتش، احیاء نشد. مصباح نیز با «لیبرالیسم منافق»، دستبهگریبان شد و تا آنهنگام که زنده بود، تاوان این مواجههاش را پرداخت و زخم خورد و طعنه شنید. وقتی «عملیّات روانی»، جایگزین «مباحثۀ فکری» میشود؛ وقتی «جهان غیرمعرفت» بر «جهان معرفت»، سایه میفکند؛ وقتی بهجای «صد جلد کتابِ مصباح»، به «مشهورات رسانهای»، ارجاع داده میشود؛ وقتی «قدرت»، حقّ «معرفت» را تضییع میکند؛ وقتی «غرضورزی»، «حقیقتطلبی» را میبلعد؛ و ... روشن است که چنین وضعی پدید میآید. امروز نیز «به مصباح ارجاع دادن»، فضیلت نیست و «در کنار مصباح بودن»، هزینه دارد.
۳. سخنرانیهای مصباح، چند خصوصیّت تمایزبخش داشت: اوّل اینکه مصباح بهطور «خاص» و «متمرکز»، ایدئولوژیِ غیرانقلابیِ جریانِ اصلاحات را نشانه گرفته بود و آن را «مهمّترین خطر» میانگاشت؛ چنانکه هیچ کسی همچون او در برابر این موج رسمی و حاکمیّتی، ایستادگی و افشاگری نکرد. دوّم اینکه زبان انتقادیِ مصباح، «صریح» و «شفاف» بود و او «آشکارا» و «بیپروا»، به اصلاحات میتاخت. سوّم اینکه استدلالهای او که از «تفکّر فلسفی»اش برمیخاستند، «عمیق» و «متقن» بودند. در مقابل، نیروهای اصلاحطلب نیز در تمام مدّت هشتسال حاکمیّت خویش، به شخص «مصباح» تهاجم کردند و به هیچکس به اندازۀ او نتاختند. توانمندی اصلاحطلبان در «عملیّات روانی» موجب شد که آنها به جای مواجهۀ نظری و معرفتی، «ترور شخصیّت مصباح» را در دستور کار خویش قرار دهند.
🖊 مهدی جمشیدی
@manyantazer1